گرایشهای الهیاتی جدید رو به رشد در جهان مسیحیت

گرایشها

در قرن بیستم و به خصوص نیمه دوم آن، گرایشهایی در جهان مسیحیت به وجود آمده است که با انواع قبلی متفاوت است. این گرایشات، که بیشتر به زندگی و اصلاحات اجتماعی توجه دارند؛ تا آموزه های خاص الهیاتی، به شدت رو به گسترشند.

چهار گرایش عمده
نویسنده ای مسیحی به نام هاروی کاکس در این باره می گوید: «در حالی که جهان به سرعت به سوی دو هزارمین سالگرد تولد مسیح پیش می رود، چهار گرایش عمده وجود دارد که می تواند مسیحیت هزاره آینده را شکل دهد.»

شکل زندگی مسیحی مبتنی بر تجربه مستقیم روح القدس
یکی از آنها ظهور گسترده شکلی از زندگی مسیحی است که بر تجربه مستقیم روح القدس مبتنی است و اغلب با اموری مانند شفا دادن، سخن گفتن یا دعا کردن با زبانهایی ناشناخته همراه است و پیروان آن مدعیند که اینها «موهبتهای روح القدس» هستند. این جنبش به خاطر گزارش مهیجی که در باب دوم کتاب اعمال رسولان درباره فرود آمدن روح القدس آمده که در عید پنجاهه یهودی، اندکی پس از قیام مسیح از قبر رخ داد، جنبش طرفدار عید پنجاهه نامیده می شود. این جنبش در حدود سال 1900 در ایالت متحده آغاز شد و عمدتا در محافل مسیحیان سیاهپوست و سفید پوستان فقیر پدیدار شد. این جنبش به سرعت در میان طبقات محروم جامعه گسترش یافت و به کشورهای دیگر سرایت کرد و اکنون نسبت به سایر بخشهای مسیحیت سرعت رشد بیشتری دارد. کلیساهای پنجاهه گرا چنان به سرعت رو به ازدیادند که تا دهه سوم هزاره آینده کاملا می توانند با همه کلیساهای پروتستان، برابری کنند.

ظهور آیین پنجاهه گرایى

در آوریل سال 1906، در بخش سیاهپوست نشین لس آنجلس، حادثه اى رخ داد که آثار مهمى براى جهان مسیحیت در برداشت. در یک کلیساى کوچک تبلیغى، که اعضاى آن عمدتا کارگران نظافتچى بودند و یک کشیش سیاهپوست، عالیجناب ویلیام جوزف سیمور آن را رهبری می کرد، مردم بر آن شدند که حضور خدا را به طریقی بسیار پر شور تجربه کنند و دعا و سرود به صورتی بخوانند که به نظر بسیاری از آنها شبیه زبانهای خارجی می آمد. به زودی توده های مردم، چه سیاه و چه سفید، از سراسر شهر به سوی آن جذب شدند. این اجتماع روزها ادامه یافت و سه سال طول کشید. سیمور به مردم گفت که معتقد است تجربه آنها شروع «آخرالزمان» را نشان مى دهد، که در کتاب مقدس بدان اشاره شده است; روزگارى که در آن خدا بار دیگر نعمات خود را ارزانى مى دارد و مسیحیان را قادر مى سازد تا شفا دهند و با زبانهاى ناشناخته دعا بخوانند. «که خدا مى گوید در ایام آخر چنین خواهد بود که از روح خود بر تمام بشر خواهم ریخت و پسران و دختران شما نبوت کنند و جوانان شما رؤیاها و پیران شما خوابها خواهند دید.» (اعمال، 2: 17)
در واقع نمونه هایى از سخنان پرشور در سراسر تاریخ کلیسا به صورت پراکنده وجود داشته است و بنابراین تجربه لس آنجلس بى نظیر نیست. اما براى بسیارى از مردم «زندگى جدید خیابان آزوسا»، نشانه آغاز جنبش پنجاهه اى بود که تحت رهبرى سیمور به صورت ناگهانى رشد کرد و گسترش یافت، تا اینکه به سراسر جهان رسید. با وقوع جنگ جهانى اول در سال 1914 آیین پنجاهه گرایى به سراسر آمریکا و سپس به همه جا رسید. این گروه اغلب تجزیه و تقسیم شده است، اما مدام اعضایى پیدا کرده و اکنون مدعى است در سراسر جهان چهارصد میلیون پیرو دارد.
نمادگرایى ظهور و تاریخ اولیه پنجاهه گرایى چشمگیر است. این آیین نه در یک مرکز علمى مهم بلکه در میان مردم فقیر و مستضعف سربر آورد. به گفته جان. تى. نیکل در کتاب پنجاهه گرایی، ویلیام سیمور را یکی از معاصرانش این گونه توصیف می کند: «مردی رنگین پوست، بسیار ساده، با معنویت و متواضع... یکی از چشمانش نابینا بود.» هرچند پنجاهه گرایی سرانجام طبقه متوسط را هم در بر گرفت، اما رد پای کودکیش به مردی سیاهپوست که یک چشمش نابینا بود می رسد و در ادامه تا کنون به صورتی غیر متناسب مورد توجه زنان، اقلیتها و ضعفاء بوده است.
رشد شایان توجهى داشته است و برخى از ناظران پیش بینى مى کنند که اکثر جمعیت تمام کشورهاى امریکاى لاتین ممکن است تا سال 2020 میلادى پنجاهه گرا بشوند. درباره این ظهور خیره کننده چه باید کرد؟ و درباره این ادعاى حداقل برخى از پنجاهه گرایان که ما در «روزهاى آخر» تاریخ بشر زندگى مى کنیم و اینکه خدا براى برخى از مردم قدرت شفاى بیمارى و سخن گفتن به زبانهاى دیگر را داده، چگونه مى توان داورى کرد؟
درباره شفا دادن شکى نیست که هر چند برخى از کسانى که ادعاى شفا یافتن کرده اند، به زودى به حالت اول برگشته اند، اما بسیارى از آنها نیز واقعى و ثابتند. این امر با دقت متخصصان پزشکى ثابت شده است. فقط پنجاهه گرایى نیست که ادعا مى کند شکلهاى مختلف و بسیار متنوع شفادهى که فراتر از شاخصهاى علم پزشکى جدید است، وجود دارد ادعایى که بسیارى از پزشکان آن را به صورت روزافزونى مى پذیرند. از نظر تاریخى اکثر ادیان ایمان را با شفا مرتبط کرده اند. در مسیحیت همیشه زیارتگاههایى مانند زیارتگاههاى آن قدیس در فرانسه بوده است، جایى که مردم براى دعاى شفا به آن سفر مى کنند. دانشمندان علوم تجربى مسیحى همیشه تأکید کرده اند که شفا اساسا بیشتر یک امر روحانى است و نه یک موضوع صرفا جسمانى. در واقع همه مسیحیان معتقدند که دعا براى مریض سودمند است. پنجاهه گرایان تنها نیستند و اکنون که شیوه هایى از شفا دادن، که قبلا مورد سوء ظن بود، از قبیل طب سوزنى و مداوا از طریق تفکر و تعمق، به صورت گسترده اى پذیرفته مى شود، شاید شفا دادن پنجاهه گرایى هم صرفا گونه اى از همان پدیده عمومى دیده شود که تا حدى تفاوتش با بقیه برجسته تر است.
ادعاى سخن گفتن به زبانى که افرادى که به زبانهاى فعلى سخن مى گویند، نمى توانند بفهمند، درکش مشکلتر است و عملا امروزه بسیارى از پنجاهه گرایان انجام چنین کارى را ادعا نمى کنند. آنها به جاى این مى گویند روح خدا آنها را قادر مى سازد که از قید و بندهاى سخن گفتن معمولى (و بدینسان از سخن گفتن مرسوم) رها شوند و محبت خود نسبت به خدا و دیگران را به شیوه اى سرراست تر و بى زحمت تر بیان کنند. آنها ممکن است در سطحى عمومى همان کارى را کنند که دیگران هنگامى که در، به اصطلاح، «روش خنده درمانى ابتدایى» یا به تعبیر خارجى ها «glossolalia» استعداد سخن گفتن به چند زبان، موضوعى است که براى برخى از مردم شکلى شاد و حیات بخشى از ارتباطات را فراهم مى کند که ظاهرا آنها را از خشکى اشکال رسمى تر، و از نظر زبانى سنتى تر، عبادت آزاد مى گرداند.
برخى از منتقدان ادعا کرده اند که پنجاهه گرایى به نوعى از مسئولیت ناپذیرى اجتماعى منجر مى شود، که نیروى دینى مردم را، به جاى یافتن راه حلهایى براى مشکلات موجود در این جهان، به سوى بیخودى شخصى و گرایش به جهانى دیگر سوق مى دهد. اما واقعیت این است که همه ادیان آمیخته اى از امور این جهانى و امور مربوط به جهان دیگر (و ابعاد سرى عرفانى و عقلانى) را دربردارند. مکتب پنجاهه گرایى هم از این امر مستثنا نیست. علاوه بر این، پنجاهه گرایان در سالهاى اخیر، به صورت روزافزونى به آثار اجتماعى ایمان علاقه مند شده اند. آنها کارهاى فوق العاده اى در مبارزه با تباهى ها و فسادها انجام داده اند و حتى در برخى از جاها (آمریکاى لاتین و آفریقاى جنوبى) به ترویج گونه اى از الهیات آزادى بخش، که خود قبول دارند، پرداخته اند. این تحول اخیر زیاد تعجب آور نیست، چون هم پنجاهه گرایى و هم الهیات آزادى بخش، مصلح «معنویت گرایى شدید» چه به صورت سلامت بدنى و چه رفاه سیاسى و اقتصادى، مجرایى براى فیض الهى است.
از آنجا که پنجاهه گرایى گرایش عمده مسیحیت در هزاره سوم است، باید درباره آن یک ملاحظه نهایى بشود. چون این آیین بر «روح القدس» کتاب مقدس مى دانند، مى تواند پیش قراول روشهاى جدید و دوسویه تر مسیحیت، نسبت به تأثیر متقابل با ادیان دیگر باشد. هر چه باشد، این جنبش قوى پیرامون روح القدس، که مانند خود عیسى از گوشه اى فراموش شده و مردمى تحقیر شده مى آید، مطمئنا از عوامل عمده در مسیحیت قرن بیست و یکم خواهد بود.

ظهور «نظام های الهیاتی آزادی بخش»

گرایش دوم، ظهور «نظام های الهیاتی آزادی بخش» گوناگون در سراسر جهان مسیحیت و مخصوصا در میان افراد مستضعف است. الهیات آزادی بخش که خطوط پروتستان، کاتولیک و پنجاهه گرایی را قطع می کند، بر حضور مسیح زنده در همین عصر در میان فقرا و ضعفا تأکید می کند و بر این پا می فشارد که خدا بی طرف و بی تفاوت نیست، بلکه کسانی را می گیرد که در راه مبارزه برای آزادی، شرف و سمی عادلانه از ضروریات زندگی رنج می کشند. الهیات آزادی بخش که در آمریکای لاتین در دهه 1960 آغاز گشت، به زودی در آفریقای جنوبی، کره، فیلیپین و هر جایی که مسیحیان خود را قربانی ساختارهای اجتماعی ناعادلانه، فشار اقتصادی یا تبعیض نژادی می دیدند، گسترش یافت.

زنان در نقشهایی بی سابقه در رهبری کلیسا

سومین جریان عمده احیاگر مسیحیت در پایان هزاره دوم، ظهور زنان در نقشهایی بی سابقه در رهبری کلیسا، الهیات و به طور کلی در زندگی مسیحی است. البته زنان همیشه نقش برجسته ای را در تاریخ مسیحیت ایفا کرده اند. زنان بودند که قبر خالی را یافتند و نخستین کسانی بودند که خبر قیام مسیح از قبر را اعلام کردند. اما زنان اغلب از مطالعه الهیات، انتصاب و دیگر جنبه های رهبری محروم بوده اند. امروزه این وضع در بسیاری از کلیساها به سرعت رو به تحول است.

توجه جدی به گفتگو و تعامل بین مسیحیان و پیروان ادیان
چهارمین گرایش عمده، توجه جدی به گفتگو و تعامل بین مسیحیان و اعضای گروه های دینی عمده دیگر جهان است که حداقل در برخی از مکانها به وجود آمده است.


Sources :

  1. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- مسیحیت- انتشارات آیت عشق- صفحه 264-266

  2. هاروی کاکس- مسیحیت (ادیان ما)- ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم- صفحه 121-123

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/115195