امیر خسرو دهلوی

زندگینامه

امیر ناصرالدین ابوالحسن خسروبن امیر سیف الدین محمود دهلوی، از عرفا و شعرای نام آور پارسی گوی هند از نیمه ی دوم قرن هفتم تا اوایل قرن هشتم هجری است. نام پدر امیرخسرو، سیف الدین محمود بود که از امیران قبیله ی لاچین و از ترکان ختایی ماوراءالنهر بود که در شهر کش سکونت داشت و به همین جهت معروف به «امیر لاچین» بود.
زمانی که مغولان و تاتار بر نواحی شرقی فلات ایران مسلط شدند، امیر سیف الدین محمود نیز مانند بسیاری از ساکنان آن نواحی به سوی هندوستان کوچ کرد. این زمان، مصادف با دوره ی پادشاهی شمس الدین التتمش بر دهلی و نواحی شمالی هند و ناحیه ی سند بود. امیرسیف الدین به خدمت این پادشاه درآمد و جزو امرای ملتزم او شد و به خاطر همین هم به «سیف شمس» مشهور شد. مدتی منصب امیرالامرایی داشت و در جنگها و فتوحات این پادشاه شرکت می کرد. در این هنگام، امیرسیف الدین در روستای مؤمن آباد (پتیالی) که از نواحی دهلی بود، اقامت کرد و در همانجا با دختر عمادالملک که از امیران آن دوره بود، ازدواج کرد که امیرخسرو حاصل این پیوند بود. سال تولد امیرخسرو بی هیچ شک و شبهه و به اشاره ی صریح خود او در سال 651 هجری اتفاق افتاد. پدرش همچنین غیر از امیرخسرو از زن یا زنان دیگری، صاحب دو پسر بزرگتر از امیرخسرو به نامهای عزالدین علیشاه و نصیرالدین محمود بود. وقتی امیر سیف الدین در سال 658، در هشتاد و پنج سالگی در یکی از جنگهای هند، کشته شد، پسرش عزالدین علیشاه جانشین او شد و امیر خسرو که در این هنگام هفت سال داشت، تحت تربیت جد مادری خود، عمادالملک قرار گرفت.

آشنایی امیر خسرو با عرفا و علوم عرفانی

همچنانکه از مآخذی که به استناد مقدمه ی غره الکمال، یکی از آثار امیرخسرو برمی آید، امیر سیف الدین، پدر امیرخسرو، او و دو برادرش؛ یعنی عزالدین علیشاه و نصیرالدین محمود را که هنوز کودکی خردسال بود، به دست بوسی سلطان المشایخ، شیخ نظام الدین محمدبن احمد دهلوی، معروف به «نظام اولیاء» برد. نظام اولیاء از مشایخ بزرگ سلسله ی عرفای چشتیه بود. امیرخسرو از آن هنگام تا پایان زندگی خود، از مریدان آن شیخ بود و این ارادت چنان بود که خود نیز در شمار بزرگان این سلسله درآمد. در خدمت این پیر، امیرخسرو با خواجه حسن دهلوی، شاعر معروف و ضیاءالدین ابن رجب برنی، صاحب کتاب تاریخ فیروزشاهی که در تاریخ سلاطین دهلی تألیف شده، آشنا شد.
امیرخسرو در این زمان به فراگیری علوم ظاهریه مشغول بود و با وجود سن کمش، بسیاری از علوم رایج دوران خود را فرا گرفت و وقتی به سن بلوغ رسید، به دربار غیاث الدین بلبن راه یافت و برخی از امیران او، همچون ملک چهجو (کتلوخان) را مدح کرد. بعد از او، به خدمت پسر بزرگش، ملک محمدقاآن درآمد. وقتی این شاهزاده به حکومت مولتان منصوب شد، امیرخسرو نیز به همراه خواجه حسن دهلوی با این شاهزاده به سوی آن دیار رفت و ملازم درگاه او شد تا اینکه در سال 684 هجری، ملک محمد در جنگ با مغولان کشته شد و امیرخسرو و خواجه حسن دهلوی اسیر شدند. فصیح خوافی به این واقعه اشاره می کند و معتقد است که بعد از این واقعه، دیگر نشانی از امیر خسرو نیافتند؛ اما ما می دانیم و از آثار خود شاعر نیز روشن می شود که او و خواجه حسن دهلوی پس از دو سال اسارت رهایی یافتند و به دهلی بازگشتند و امیرخسرو بعد از این واقعه، سالهای زیادی زندگی کرد.

جاه و عزت یافتن امیر خسرو

در سال 686 هجری، غیاث الدین بلبن درگذشت و امیرخسرو ملتزم درگاه معزالدین کیقباد و پس از او به خدمت جلال الدین فیروزشاه خلجی درآمد و همچون پدر و برادرش در شمار امیران قرار گرفت و عنوان «امیر» را از همین زمان گرفت و به امیرخسرو مشهور شد. او همچنان در دستگاه حکومت پادشاهان دهلی؛ یعنی رکن الدین ابراهیم، علاءالدین محمد، شهاب الدین عمر و قطب الدین مبارکشاه بود و از آنها عزت و احترام فراوان می دید تا اینکه پادشاهی به تغلق شاهیه رسید. غیاث الدین تغلق شاه بر مقام و رتبه ی امیرخسرو افزود و شاعر نیز تغلق نامه ی خود را به نام او کرد. همچنین در سفر این شاه به بنگاله، با او بود. در بازگشت از بنگاله که در سال 725 هجری واقع شد، خبر مرگ پیر و مرادش، نظام الدین اولیاء را شنید و از همانجا ترک خدمت شاه کرد و به دهلی برگشت و مجاور آرامگاه پیرش شد. امیرخسرو در این هنگام، هرچه در مدت عمر فراهم کرده بود و همه ی داراییش را به نیازمندان بخشید و تنها شش ماه بعد؛ یعنی در ذیقعده ی سال 725 هجری در گذشت و او را در کنار قبر نظام الدین اولیاء به خاک سپردند.

امیر خسرو محرم اسرار

آنچه در زندگی امیرخسرو دهلوی بسیار مهم است، این است که این شاعر توانا در ضمن مدح پادشاهان و گذشتن روزگارش در خدمت شاهان، هیچگاه از هم نشینی و کسب فیض از پیر و مرادش، نظام الدین اولیاء غافل نبود و آنقدر در نظر او قرب و احترام داشت که محرم اسرار او شد. امیر خسرو پس از پایان یافتن تمامی آثارش، آنها را به نظر شیخ می رساند و از او تأیید می خواست. امیرخسرو خرقه از دست این پیر پوشید و شیخ نیز آنقدر به او عنایت داشت که او را مایه ی فخرش در قیامت می دانست. همه ی آنچه از کتابهای تذکره و مآخذ گوناگون و نیز آثار خودشاعر بر می آید، نشان از مقام و مرتبه ی امیر خسرو دهلوی در تصوف و سیر و سلوک می دهد.

استادی امیر خسرو در نظم و نثر و موسیقی

امیرخسرو دهلوی علاوه بر اینکه بر زبانهای فارسی، ترکی و عربی و نیز ادبیات هر سه زبان مسلط بوده؛ بر زبان و ادبیات هندی نیز تسلط داشت. این سخنور، هم در نظم و هم در نثر، بسیار توانا بود. همچنین در موسیقی هندی و ایرانی چیره دست بود. به او صدایی خوش نیز نسبت می دهند و می گویند که او بالغ بر سیزده پرده و نغمه را ابداع کرده است. امیرخسرو دهلوی در شمار شاعران و سخنوران پرکار است؛ تا جایی که از نظر تعداد آثار، هیچ سخنوری به پای او نمی رسد. جامی می گوید که او نود و نه کتاب تصنیف کرده است. از قول خود شاعر نیز نقل کرده اند که شمارش اشعار او از چهارصد هزار بیشتر و از پانصد هزار کمتر است؛ اما میرزا بایسنقر، پسر شاهرخ با سعی و تلاشی بسیار تنها توانسته است یکصد و بیست و دو هزار بیت از اشعار او را گرد آورد و این نشان می دهد که در مورد او نیز همچون رودکی، راه مبالغه در پیش گرفته اند.

آثار منظوم امیر خسرو

مجموع آثار امیرخسرو دهلوی به دو دسته ی نظم و نثر بدین قرار تقسیم می شوند:
دیوان امیرخسرو شامل انواع مختلف شعر او به جز مثنویها است که در پنج دفتر ترتیب یافته و خود شاعر بر هر یک نامی نهاده است؛ از این قرار:
تحفه الصغر که شامل اشعار او از شانزده تا نوزده سالگی است.
وسط الحیات که اشعار بیست تا سی و چهار سالگی شاعر را شامل می شود.
غره الکمال که حاوی اشعار شاعر تا چهل و سه سالگی است و در آن خلاصه ای از سرگذشتش آورده و به خواست برادرش علاءالدین علی، گرد آوری کرده است.
بقیه ی نقیه شامل اشعار دوران پیری شاعر است که به خاطر وجود مرثیه ای در سوگ علاءالدین محمد بلخی باید تا حدود سال 715 هجری ادامه داشته باشد.
نهایه الکمال که اشعار مربوط به سالهای آخر عمر امیرخسرو است.

ده مثنوی امیر خسرو دهلوی

بعد از کلیات دیوان امیر خسرو باید به ده مثنوی او اشاره کرد که اکثر آنها؛ یعنی پنج مثنوی را در نظیره گویی پنج گنج نظامی سروده است و باقی آن، در شرح اتفاقات و حوادث روزگار خود اوست. این مثنویها عبارتند از:
1) مثنوی قران السعدین که در لا به لای آن، چندین غزل نیز با وزنهای مختلف آمده و در عنوان فصلها و بابهای آن نیز قصیده ای به دست می آید. شاعر این مثنوی را در مدت زمان شش ماه در سال 688 هجری سروده است و خود درباره ی پایان یافتن آن چنین گفته است:
ساخته گشت از روش خامه ای *** از پس شش ماه چنین نامه ای
در رمضان شد به سعادت تمام *** یافت قران نامه ی سعدین نام
آنچه به تاریخ ز هجرت گذشت *** بد سنه ششصد و هشتاد و هشت
درباره ی موضوع این مثنوی باید گفت که امیر خسرو مراسلات و پیغامهای معزالدین کیقباد، پسر بغراخان و نوه ی غیاث الدین بلبن را دست مایه ی کار خود قرار داد. معزالدین و کیقباد، پس از فوت غیاث الدین بلبن از سوی درباریان به جانشینی جد خود برگزیده شد و تا سال 689 هجری حکمرانی می کرد. او پس از دست یافتن به پادشاهی، طریق عیش و عشرت در پیش گرفت؛ چنانکه پدرش، بغراخان که در بنگال فرمانروایی می کرد، برای تنبیه فرزند به سوی دهلی به راه افتاد. معزالدین کیقباد با جسارت تمام به مقابله ی پدر لشکر کشید؛ اما هنگامی که دو سپاه به هم رسیدند، طولی نکشید که کدورت پدر و پسر از بین رفت و از طریق نامه و پیغام، این جنگ به صلح ختم شد. امیر خسرو این برخورد را با عنوان «قران سعدین» ذکر کرد و کار خود را بر همین روال ترتیب داد. با آنکه امیر خسرو این مثنوی را در سی و شش سالگی خود و در مدت زمان بسیار کم انجام داد؛ اما قدرت و مهارت و ذوق بی حد این شاعر، از همین مثنوی به خوبی آشکار است.
2) منظومه ی دول رانی خضرخان که داستان عشق و شیفتگی خضرخان پسر علاءالدین محمد شاه خلجی با «دیول دی» دختر راجه ی گجرات است. امیر خسرو و نام این مثنوی را با کمی تصرف از ترکیب این دو نام برگزیده. خضرخان خود این ماجرا را برای امیرخسرو بازگفت و از او خواست تا این داستان را به نظم درآورد. شاعر نیز در مدت کمی این ماجرا را به نظم درآورد. در مقدمه ی این مثنوی، شاعر پس از حمد و ستایش خداوند و پیامبر و غیره، مختصری از چگونگی نشر اسلام توسط پادشاهان غوری گفت و سپس به شرح داستان پرداخت. امیر خسرو این منظومه را به سال 715 هجری و در چهار هزار و پانصد و نوزده بیت به پایان رساند. نام این مثنوی را عشقیه نیز گفته اند.
3) تاج الفتوح. امیرخسرو این منظومه را در سال 689 هجری در بیان اولین سال جلوس سلطان جلال الدین فیروزشاه سرود.
4) منظومه ی نه سپهر که در نه باب در سال 718 هجری و به نام قطب الدین مبارکشاه خلجی سرود.
5) تغلق نامه در بیان زندگی غیاث الدین تغلق شاه، مؤسس پادشاهان تغلقیه ی دهلی.
6) مطلع الانوار که در جواب مخزن الاسرار نظامی در سه هزار و سیصد و ده بیت است و شاعر آن را در سال 698 هجری در مدت زمان دو هفته سروده است.
7) شیرین و خسرو که باز به تقلید خسرو و شیرین نظامی سروده شده است. امیرخسرو و خود تصریح کرده است که این منظومه را پس از پایان دادن مثنوی مطلع الانوار سروده و در ماه رجب همان سال 698 هجری آن را در چهار هزار و یکصد و بیست و چهار بیت به پایان برده است.
8) مجنون و لیلی که باز تقلیدی از لیلی و مجنون نظامی است که امیر خسرو آن را در 2660 بیت در همان سال 698 هجری سرود. امیرخسرو در این داستان، اندکی تصرف نیز داشته است؛ اما منظومه ی او هیچ گاه به پای کار نظامی نرسید.
9) آیینه ی سکندری. گرچه امیرخسرو این منظومه را نیز در جواب اسکندر نامه ی نظامی سرود؛ اما هدفش بیان زندگی اسکندر؛ آنطور که در داستانهای قدیم آمده، نبود. امیرخسرو کار خود را از بعد از فتوحات اسکندر در برخی از حالات اسکندر و آوردن حکایتی ترتیب داد و کلامش را با بیان مرگ اسکندر و دفن او ختم کرد. امیرخسرو این منظومه را در 4450 بیت سروده و نظم آن را به سال 699 هجری به پایان برده است.
10) هشت بهشت که باز در تقلید و جواب هفت پیکر نظامی، ترتیب یافته است. امیرخسرو این منظومه را در سال 701 هجری در 3352 بیت سروده است.
پس از این منظومه های ده گانه، باید به مجموعه ی اشعار امیرخسرو که در موضوعات مختلف است، اشاره کرد که جواهر خسروی نام دارد.

آثار منثور امیر خسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی علاوه بر آثار منظوم خود، کتابهایی نیز به نثر دارد که عبارتند از:
خزاین الفتوح که به تاریخ علایی شهرت دارد و موضوعش در تاریخ سلطان علاءالدین محمد بلخی است. کتاب دیگرش، افضل الفواید است که سخنان پیرش، نظام الدین اولیاء را در آن گرد آورده است. رسائل الاعجاز یا اعجاز خسروی است که موضوعش بیان قواعد انشاء فارسی و در سه مجلد، به سال 719 هجری ترتیب یافته است.
امیرخسرو دهلوی بزرگترین شاعر پارسی گوی هند و از شاعران شیرین سخن ادب پارسی است. امیرخسرو از شاعران بسیاری تقلید و پیروی کرده و خود به این امر در آثارش تصریح کرده است. این شاعران به گفته ی خود امیرخسرو اینانند: در غزل از سعدی؛ در مثنوی از نظامی، در موعظه و حکمت از سنایی و خاقانی و در قصاید از رضی الدین نیشابوری و کمال الدین اسماعیل معروف به خلاق المعانی. امیر خسرو طبعی روان و ذوقی سرشار داشته است. در دیوان او به سبکهای مختلف شعری برمی خوریم و این، به خاطر طبع روان اوست که از ابتدای کودکی آن را به کار گرفته بود و می توانست در هر نوعی از شعر از آن استفاده کند و نیز چون دیوانهای شاعران پشین در دستش بود و با مطالعه ی آنان سخت تحت تأثیر شیوه ی آنها قرار می گرفت، با ذوق سرشار طبع قدرتمندش بی هیچ زحمتی جوابگویی آنها می پرداخت. امیرخسرو، نظامی را استاد خود می دانست و چند بار در اشعارش به پیروی از آن استاد اذعان می کند و خود را فرزند او می خواند.
با تمام اینها، باید گفت که او با کمک طبع خدا داد خود و نیز استفاده و از لهجه و ترکیبهای تازه و اندیشه های نوکه محیطش او را در آن راه پرورانده بود، توانست تازگی خاصی به اشعارش ببخشد و در آثارش، مضامین نو و معانی زیبایی را متجلی سازد و به خاطر همین هم شاعران و نویسندگان پس از او، بارها از او به استادی یاد کرده اند.


Sources :

  1. ذبیح الله صفا- تاریخ ادبیات ایران- انتشارات دانشگاه تهران- 1356

  2. عبدالحسین زرین کوب- سیری در شعر پارسی- انتشارات نوین- تهران- 1363

  3. محمد دبیرسیاقی- گنج باز یافته- انتشارات جامی-

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/115497