نامهای قیامت (روز مآب و برگشت)

در روز قیامت به همان گونه که عظمت خدا در آن روز متجلى مى شود، حق نیز به همین گونه تجلى پیدا مى کند، و شفاعت از طریق باطل و دروغ و نادرستى و احکام ستمگرانه صورت نخواهد گرفت. براى انسانى که بخواهد به این روز رسد و هستى خود را تحقق دهد و به حقائق پیوسته شود، راه این است که (مشیت) اراده آزاد خود را (که یگانه موهبت انسانى است) به کار اندازد و با قدرت ربوبى که پروردگارش به وى داده به مبداء این قدرت و صفت گراید، همین صفت ربوبى است که انسان را از استعدادها و و محرکهاى به سوى کمال و خیر، سرشار ساخته، و با پرورش استعدادهاى عقلى و عملى، افاضات و کشش صفت ربوبى بیشتر می گردد تا یکسره مربوب را برمی گرداند و از گهواره زمین که بر وى تنگ گشته می رهاند و به سوى «رب» و به «الیوم الحق» می رساند؛ «ذلک الیوم الحق فمن شاء اتخذ إلی ربه مابا؛ آن روز روز حق است. پس هر که خواهد، راه بازگشتنی به سوی پروردگار خود بجوید.» (نبأ/ 39) "ماب" به معنى "محل بازگشت" است، به معنى "طریق و راه" نیز آمده است. پس هر کس بخواهد که به سوى پروردگار خود مرجعى بگیرد یعنى براى طاعت خدا و معنایش این است پس هر کس بخواهد عمل صالح انجام دهد که به سوى پروردگار خود برگردد پس البته علتها بر طرف و راهها آشکار و پیامبران تبلیغ رسالت نمودند. عبید گوید:
و کل ذى غیبة یؤوب *** و غائب الموت لا یؤوب
و هر صاحب غیبت و مسافرى بر می گردد ولى مسافر مرگ بر نخواهد گشت.
شاهد در این بیت کلمه یؤوب است که به معناى رجوع و برگشت آمده است. این آیه بیان روز قیامت است هم چنانکه ساحت کبریائى ثابت و ابدى و ازلى است و فعل و اثر او نیز حق و ثابت و مستقر به طور ظلى است و آنچه را آفریده حق و ثابت بوده و عمل بیهوده هرگز به او استناد نخواهد داشت و از جمله فعل و اثر کبریائى او خلقت جهان است که حق به طور ظلى و ثابت است و پیوسته آثار صفات کمال و جمال کبریائى را بدان وسیله در صحنه امکان ارائه مى دهد همچنین حسن تدبیر و نظام یکنواخت که سراسر جهان را فرا گرفته ثابت و حق و خلل ناپذیر خواهد بود. و در جمله آثار ثابت او گسترش عالم قیامت که حق ثابت و محصول عوالم امکانى است و چنانچه عالم قیامت به فرض نبود خلقت جهان هستى بیهوده بوده و شاهد بر نقص عوالم امکانى است هم چنانکه شاهد بر نقص و عجز خالق آنها است گذشته از اینکه خلقت سلسله بشر به منظور استکمال و سوق به سعادت به طور اطلاق است وگرنه نقض غرض خواهد بود.
با توجه به این که عوالم امکانى برحسب اقتصاء ذاتى هر یک نواقصى در بر خواهد داشت و عالم قیامت همه آن نواقص رفع شده صحنه عوالم امکانى نورانیت و درخشندگى خود را که مسطوره اى از صفات کبریائى است ارائه خواهد داد و هیچ یک از عوالم امکانى این چنین اقتضاء و صفاى و نورانیت را نخواهند داشت که بهترین صحنه تابناک و درخشان باشد که صفات کبریائى را مانند سراب دائم و ثابت ارائه دهد. "فمن شاء اتخذ إلى ربه مآبا" مبنى بر تأکید است هر یک از اهل ایمان دانشجویان مکتب عالى قرآن چنانچه بخواهد طریقه عبودیت و سپاس نعمتهاى پروردگار را بپیماید و به موهبتهاى مخصوص و سعادت دست بیابد و در صف متقین و اهل تقوى به اجر و ثوابهاى بى نهایت در جوار رحمت کبریائى استقرار یابد شعار و طریقه عبودیت را بپیماید و به اصول توحید و برنامه مکتب قرآن معتقد بوده پیروى نماید به طور حتم برحسب فضل پروردگار به سوى رحمت و زندگى گوارا متوجه بوده و نائل خواهد گشت.
راه بر همه باز است انبیاء آمدند دستورات رسید کتب آسمانى نازل شد احکام بیان شد راه عذر بسته شد. هرکسی که بخواهد راهى براى رجوع الى الله بگیرد می تواند در صراط مستقیم سیر کند و از سبل شیطانى اعراض کند لکن این طایفه قلیل هستند زیرا طریق حق یک طریق بیش نیست و اما طرق شیطانى از هزار بیشتر است.
متاع کفر و دین بى مشترى نیست *** گروهى این گروهى آن پسندند
بازگشت همه به سوى او است: «إنا لله و إنا إلیه راجعون؛ ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏ گرديم.» (بقره/ 156) صراط مستقیم یکى است ولى الطرق الى الله به عدد انفاس الخلائق به اخلاق فاضله و اعمال صالحه و معارف حقه اگر مقرون با ایمان باشد خداوند هر کدام از اهل ایمان را بیک وسیله اى می بخشد و می آمرزد و سبیل اعظم خاندان نبوت هستند.
نکته ای که در مورد آیه ی فوق باید به آن اشاره نمود این است که: کلمه ی (ذلک) به عظمت و اهمیت روز قیامت اشاره می کند. نه به دور بودن آن. زیرا قرآن مجید قیام قیامت را نزدیک می داند. چنانکه در سوره معارج آیه 6 و 7 مى فرماید: «إنهم یرونه بعیدا* و نراه قریبا؛ اینان روز قیامت را دور مى پندارند ولى ما آن را نزدیک مى بینیم.» لذا در بعضى از اخبار آمده: هرگاه فرزند آدم بمیرد قیامتش برپا می شود. چون گروهى از کفار و مشرکین روز قیامت را بعید، بلکه باطل می دانستند و می دانند لذا جمله ی یاد شده مى فرماید: روز با عظمت قیامت بر حق است و خواهد آمد، کسی که بخواهد و مایل باشد که نزد خداى خویشتن محل بازگشت و امن و امانى داشته باشد و از عذاب دوزخ مصون و محفوظ باشد هیچ مانعى در کار نیست که این طریق را اتخاذ نماید «فمن شاء اتخذ إلى ربه مآبا» ولى شرط اتخاذ این طریق و به ثواب و پاداشهاى نیک نائل شدن این است که اوامر خدا را اجراء و نواهى خدا را ترک نماید. به عبارت دیگر این آیه شریفه حجت را بر بشر تمام مى کند.
وان بود روزى محقق در وقوع *** نیست شک در وى گرت باشد رجوع
پس هر آن گیرد به سوى رب خویش *** بازگشتن از ره طاعات بیش
خداوند در آیه ی دیگر می فرماید: «و إلیه مـاب؛ و بازگشتم به سوی اوست.» (رعد/ 36) چون منظور از جمله "و إلیه مآب" مساله معاد می باشد از این رو تعلیل را افاده مى کند، و آیه چنین معنا مى دهد: من فقط به سوى او دعوت مى کنم، چون بازگشت من، تنها به سوى اوست. من به سوى کسى بازگشت مى کنم که مالک سود و زیانهاست، زیرا در روز قیامت، احدى جز او مالک امور نیست هم چنان که در دنیا نیز چنین است. أوب همانند رجوع، بازگشت مسافر به مبدأ اصلی است. انسانی که از اوست به سوی او باز می گردد و اگر در اثنای سلوک آگاهانه سیر کند نه تنها از هرگزندی مصون است، بلکه از هر نعمتی طرفی می بندد؛ چنان که گفته اند:
چون از او گشتی همه چیز از تو گشت *** چون از او گشتی، همه چیز از تو گشت
حضرت رسول در این آیه مى فرماید: «بازگشت من به سوى اوست.» بنابراین در اول کلام هدف خود و دیگران را، و در آخر آن سیره خود را بیان نموده مى فرماید: «من مامور شده ام که تنها خدا را پرستش کنم، و عمل و دعوتم بر این اساس باشد، و بر همین سیره هم در میان مردم رفتار مى کنم، و مردم را جز به سوى او نمى خوانم، و بازگشتم به سوی اوست.»


Sources :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 391، 395

  2. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏1 ص 325، جلد ‏10 ص 542، جلد ‏11 ص 510

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏7 ص 439، جلد ‏9 ص 201، جلد ‏25 ص 288، جلد ‏26 ص 60

  4. عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد ‏10 ص 3401، جلد ‏13 ص 366 و 294

  5. میرزا ابوالحسن شعرانی- روض الجنان و روح الجنان- جلد 20 صفحه 49

  6. ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد 26 صفحه 101، 252

  7. نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد ‏14 صفحه 208

  8. میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد ‏10 صفحه 146

  9. سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 17 صفحه 312

  10. محمدجواد نجفی- تفسیر آسان- جلد 18 صفحه 62

  11. حاج ملاسلطان محمد گنابادی- ترجمه بیان السعادة- جلد 6 صفحه 164

  12. سیدمحمود طالقانی- پرتوى از قرآن- جلد 3 صفحه 72

  13. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏17 صفحه 283

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/115680