مقایسه برابری و اختلاف ادیان و نژادها از دیدگاه آیین سیک و اسلام (1)

1- برابری و اختلاف ادیان و نژادها از دیدگاه آیین سیک

الف. تفاوت های مردم از دیدگاه آیین سیک
اگرچه در ادیان مختلف، برداشت های متفاوتی از خدا وجود دارد و جامعه در اثر اختلاف در فرهنگ و ثروت تجزیه شده است، اما گوروهای سیک بر وحدانیت خدا و وحدت نژاد بشر تأکید دارند. گورو گوبیندسینگ در اکال اوستات خود اعلام داشت: «اگرچه به دلیل نفوذ آداب و رسوم منطقه ای، انسانها از لباسهای متفاوتی استفاده می کنند،ولی همه چشم، گوش، تن و شکل یکسانی دارند. که از ترکیب خاک، هوا، آتش و آب ساخته شده است». تقسیم جامعه هند به کاست های بالا و پایین جایی در تعالیم گوروها نداشت. اعضای همهء کاست ها باید در هنگام عبادت در کنار هم بنشینند و در لانگار در یک سطح غذا بخورند. سرودهای نوشتهء کبیر، و راویداس، که به کاست های پایین تعلق داشتند، در گورو گرانت صاحب گنجانده شده است. از هنگامی که گورو گوبیندسینگ نخستین خالصه سیک را در سال 1699 افتتاح کرد، سیک ها از نامهای سینگ (شیر) و کائور (شاهدخت) استفاده کرده اند. برخلاف نامهای خانوادگی، که اغلب از تعلق به کاست معینی حکایت می کند، این دو عنوان حاکی از برابری همه انسانهاست.

ب. تلقی سیک ها از ادیان دیگر
راهت ماریادا مقرر می دارد که "سیک ها نباید به هیچوجه به ادیان دیگر بی حرمتی کنند". زندگی گوروها دوستی عمیق، و در صورت لزوم، سخت یافته با پیروان سایر ادیان را صریحا" تأیید می کند. احترامی را که مهاراجه سیک، رانجیت سینگ، در قرن نوزدهم نسبت به مسلمانان و هندوان ابراز می داشت، سیک ها تأیید و یادآوری می کنند. راهت ماریادا می گوید: "اگرچه گوروگرانت صاحب اساس اعتقادات سیک هاست، ولی کتب غیر سیک را نیز می توان به منظور تنویر کلی مطالعه نمود." در تدوین کتب مقدس سیک، گوروارجان دو علاوه بر سرودهای گوروها، عمدا سرودهای مسلمانانی چون فرید و هندوانی چون سائین را نیز در کتاب گنجاند. سیک ها به شکلی تربیت می شوند که به کتابهای مقدس و معرفت دینی غیر سیک ها احترام بگذارند. اما سیک ها باید در ارتباط با اعمالی که مورد غمض عین قرار می دهند و معاشرانی که برای خود برمی گزینند، قائل به تمییز باشند. "فرد سیک نباید با کاست و جادوی سیاه" و خرافاتی چون یافتن زمان سعد، گرفتن ماه و خورشید...، زنار بستن و از این دست مناسک، سروکاری داشته باشند." این دستور به آداب و رسوم هندو اشاره دارد، که ممکن است سیک ها را در وطنشان بسادگی به خود جلب کند. گورونانک مدعی آن نیست که همه آیین های دینی ذاتا نادرست است، بلکه می گوید که حقیقت خدا در ورای محدودیت های ظاهری قرار دارد. گرونانک به عنوان زائر به مکه رفت، اما خاطرنشان ساخت که خدا تنها در جهت کعبه قرار ندارد. گورونانک با گروههای دینی که در مقابل بافت اجتماعی ایستادند، به مخالفت برخاست. وی، به جای سرند چاند، پسر مجرد زاهد خود، مردی از خویشاوندان خود را به نام گوروانگاد، به جانشینی خود تعیین کرد. یکی از تألیفات گورونانک، موسوم به سیدگوست، انتقاد او را از کیش های افراطی یوگایی منعکس می سازد. در راهت ماریادا، به سیک ها امر شده که از معاشرت با گروههای انشعابی فرقه گرای سیک برحذر باشند. بخصوص حکم نامه ای در سال 1978، مقرر داشت که سیک ها پیروان سانت نیرانکاری را تحریم کنند. احساس می شود که این گونه سیک های حاشیه ای، که اعضای آن برخی نشانه های ظاهری هویت سیک را دارند، موجب سردرگمی دیگران شده، تهدیدی علیه وحدت سیک ها باشند. تحریم گوشت حلال، انفکاک تاریخی میان سیک ها و مسلمانان را تشدید نمود. در دوران مغول، سیک ها با سرکوبگران سیاسی، به منظور خاتمه دادن به ستم و نه برای از بین بردن ایمان اسلامی آنها به جنگ پرداختند. جدایی طلبی سیکیسم نهادی تر شده را نمی توان در سرودهای گورونانک یافت. این سخن معروف او، که "هندویی نیست. مسلمانی نیست. راه که را بپویم؟ راه خدا را در پیش می گیرم"، انعکاس اعتقاد اوست، که حقیقت خدا در ورای وابستگی دینی است. گوروگوبیندسینگ، در اکال اوستات، اعلام داشت: "هندوان و مسلمانان یکی هستند. معبد و مسجد یکی است. همه انسانها واحدند، این از خطای ماست که آنها را متفاوت می بینیم." از سیک ها خواسته می شود نور خدا را که در سیمای دیگران، صرف نظر از اعتقادات دینی شان، می درخشد، ببینند. گروش از یک دین به دینی دیگر بی ربط است. سیک ها دین خود را تبلیغ نمی کنند، زیرا معتقدند که متعبدان و پیروان مخلص همه ادیان به رستگاری و حقیقت خواهند رسید. در کتاب دکتر گوبیندسینگ مانسوکانی می خوانیم: همان طور که همه آبها در نهایت به دریا می رسد، پیروی از تعالیم ادیان مختلف، با آگاهی و درک، نیل به این هدف را از نظر دینی ممکن می سازد. نمومد این طرز تفکر را در طرح بنای "معبد طلایی"، در امریتسار، می توان مشاهده کرد. چهار در آن بر روی باز دیدکنندگان مفتوح است، تا از هر جهتی که می خواهند، وارد شوند. اما در عمل، پذیرش اعتبار دیگر ادیان از سوی سیک ها، به پذیرش فوری ازدواج با پیروان یک دین دیگر مگر هندوان هم کاست اتساع نمی یابد. والدین بندرت به دخترشان اجازه می دهند که بخصوص با یک مسلمان ازدواج کند. شاران جیت شان، با بیان داستان خود، این تناقض ظاهری را ایضاح می کند. آنچه که در ابتدا متضارب تلقی می شد، درواقع موجه بود.

پ. تلقی سیک ها از نژادهای دیگر
در دوران گوروها، شمال هند در امتداد مرزهای ادیان، کاست ها و منزلت سیاسی، یعنی حاکمان مغول و رعایای بی قدرت آنها، تجزیه شده بود. بنابراین، سیک ها از نیاز مستمر به تأیید برابری ملت های مختلف آگاهند. بنابر قول ایندارجیت سینگ: گوروها، با تأکید بر برابری انسانها، اعم از مرد و زن، تأیید تحمل اجتماعی و دینی، و حمله شجاعانه و صریح بر همه مفاهیم کاست، طبقه اجتماعی یا برتری نژادی، به یک معنی، پیشتازان طرح آرمانهای ملل متحد بوده اند، که در واقع، کلید صحت و بقاء در دنیای امروز، و نیز این اندریافت مثبت است که فرهنگ های مختلف و شیوه های گوناگون زندگی، موانعی در میان مردم نبوده، که دروازه هایی برای تفاهمی کامل تر و اغنای زندگی فی حده است.

ت. جایگاه زنان و مردان در آیین سیک
این ادعا مکررا از سیک ها شنیده می شود که گوروها انقلابی در منزلت زنان ایجاد کردند. بر اساس باورهای غالب در میان هندوها، زنان، به دلیل حیض و زایمان، اغلب از نظر آیینی نجس بودند. هر دختر، بدهکاری بود، که ازدواج او منابع مالی خانواده را تخلیه می کرد. بیوه زنان حامل نحوست تلقی می شدند. این دیدگاهها به رواج رویه دخترکشی، ممنوعیت ازدواج مجدد زنان بیوه، و آرمان ساتی همسر وفاداری که خود را در میان آتشی که برای سوزاندن جسد شوهرش فراهم شده بود، قربانی می کرد منجر گردید. محکومیت این آداب و رسوم از سوی گوروها بکرات در راهت نامه ها ذکر شده است. زنان سیک حتی مجبور نبودند صورت خود را بپوشانند. متأسفانه عرف همواره با تعالیم گوروها همخوانی نداشته است. تا همین قرن بیستم، نوزادان دختر را اغلب در زمان تولد خفه می کردند، و در بریتانیا زنان متعلق به زیر کاست باترا در حضور خویشان سببی مسن تر همواره صورت خود را می پوشاندند. جهیزیه همچنان داده می شود و مورد انتظار است. زنان خود به این سنت تداوم می بخشند. گاهی جهیزیه به عنوان هدیه ای به دختر و نه خواسته والدین پسر تلقی می شود، که می تواند موقعیت زن را ارتقاء بخشد. گوروها گری هست (زندگی مرد متأهل یا مرد خانواده) را به عنوان آرمان شیوه دینی زندگی برقرار ساختند. این بدان معنی بود که مردان و زنان می توانند با تذکر دائمی در خلال انجام صادقانه مسئولیت های خانوادگی، به اتحاد با خدا نائل شوند. بدین ترتیب، دیگر احتیاجی نیست که زنان تا هنگام تولد دوباره به شکل مرد انتظار بکشند تا به مکشا (رهایی از چرخه تولد دوباره) برسند؛ ضمنا از آنجا که تجرد والاترین حالت برای مردان نیست، زنان نباید بترسند که اغواگر و وسوسه گر مردان تلقی شوند. طبق نظر گوروها، احصان جنسی و وفاداری به همسر برای مردان، به قدر زنان، مهم است، اگرچه در عمل، جامعه سیک تساهل جنسی مردان را با آمادگی بیشتری اغماض می نماید. بنابر قول گورونانک، در بطن زن، همین زن خوار و خفیف است که نطفه ما بسته می شود، و از اوست که تولد می یابیم. با زن است که نامزد می شویم و سپس ازدواج می کنیم. زن دوست مادام العمر ماست، و بقای نژاد ما به او بستگی دارد. با مرگ او، مرد، زن دیگری می جوید. از طریق زنان، پیوندهای اجتماعی مان را برقرار می سازیم. پس چرا زنان را، که حتی پادشاهان از آنها متولد می شوند، نکوهش می کنیم؟در این سطور، که بسیار نقل شده، احترام زنان، به اتکاء مردان به آنان، مرتبط شده است. اگرچه تاریخ و حیات اجتماعی سیک همچنان مغلوب مردان است، و گورو گرانت صاحب تنها از تألیفات مردان تشکیل شده است، ولی زنان با جرأت نقش برجسته ای در مبارزات سیک ها ایفاء نموده اند. سیک ها از خواهر بزرگ گورونانک، به عنوان اولین پیرو او، و از همسران گوروها به خاطر نقشی که در حیات اجتماعی سیک داشته اند، و از زنان واعظه، و بانوانی چون مایی باگو، که در جنگ شرکت داشته اند، با احترام یاد می کنند. در قرون 18 و 19، زنان سیک مهارت خود را در دیپلماسی به منصهء ظهور رساندند. در سال 1699، همسر گورو گوبیندسینگ، به نخستین امریت شکر اضافه کرد. زنان، به قدر مردان، شایسته تقلیدند. در گوردوارا، سوا و مشارکت در آیین ها به طور مساوی در اختیار مردان و زنان قرار می گیرد؛ ولی در عمل، در کمیته های مدیریت، تعداد مردان از زنان بیشتر است و در آشپزخانه زنان غالبند. شریف ترین وظیفه برای زن، ایفاء نقش مادری پر مهر و محبت است. زن و مرد پنج کاف را همراه دارند. در میان برخی گروهها، مثلا کسانی که تحت تأثیر بای راندیرسینگ قرار دارند، زنان موی سر خود را با کسکی (دستار) می پوشانند. در اینجا یک نماد دیداری برابری جنسی در سیکیسم دیده می شود. همان طور که در سرود زواجی لاوان، تألیف گورورام داس آمده، تصویر رابطهء روح انسان با خدا، به مثابه همسری فداکار، که با شادی از شوهرش تمکین می کند، تمثیلی بنیادین در معنویات سیک است. خوانندگان مختلف، با توجه به جایگاه زن، واکنش های متفاوتی به تلویحات این تصویر خواهند داشت.

ث. آیا همه مردم برابرند؟
افراد از نظر توانایی، شخصیت و شرایط مادی متفاوتند. در مراحل مختلف زندگی، شخص نقش های گوناگونی برعهده می گیرد. از مفاد بخش هایی که تاکنون در این فصل خواندیم، دریافتیم که تعالیم سیک بر برابری همهء مردم در رابطه با خدا تأکید دارد: "و خدا یکی است و ما همه فرزندان اوئیم. فقیر و غنی برابرند". با عنایت گورو، اتحاد مجدد با خدا برای همه ممکن می گردد. (ادامه دارد ...)


Sources :

  1. محمد مهدی کریمی نیا- همزیستی ادیان، ماه نامه- رواق اندیشه- شماره 26- بهمن 1382

  2. عباس علی عمید زنجانی- اسلام و همزیستی مسالمت‌آمیز- درالکتاب الاسلامیه- تهران 1344

  3. النور نسبیت- اخلاق در شش دین جهان- بخش سیکیسم- ترجمه محمد حسین وقار- انتشارات اطلاعات

  4. رابرت ا.. هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه عبدالرحیم گواهی- دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ یازدهم 1382- صفحه 168-163

  5. 5- جان ر. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ترجمه: دکتر عبدالرحیم گواهی، ج 1، ص 627-637

  6. 6- ماهنامه مکتب اسلام ـ شماره 2 ـ اردیبهشت 84، مقاله پژوهشى در دین سیک

  7. 7- تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج اول، بخش سکیسم، مؤلف : عبداللّه مبلغى آبادانى

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/115790