آیا بهشت و جهنم فعلا موجودند یا بعد موجود می گردند؟

در اینکه آیا بهشت و جهنم در حال حاضر موجودند و یا در آینده به وجود خواهند آمد، بین دانشمندان گفتار بسیارى است. بعضى از مفسرین و علماى کلام چنین معتقدند که در قیامت و در روز موعود موجود می گردد و فعلا بهشت و جهنمى وجود ندارد، و بعضى دیگر گویند بهشت و جهنم فعلا موجود و از نظر ما غائبند و هر یک براى اثبات حرف خود از آیات و اخبار شاهد مى آورند. می توان از آیه 24 سوره ی بقره استفاده نمود که بهشت و جهنم موجودند: «فاتقوا النار التى وقودها الناس و الحجارة أعدت للکافرین؛ بنابراین از [آتشى] که هیزمش مردم و سنگ هایند، بپرهیزید آتشى که براى کافران آماده شده است.»
جمله ی فعلیه ی "أعدت للکافرین"، توصیف چگونگى آفرینش دوزخ است و دلالت دارد بر اینکه آتش دوزخ الان موجود است زیرا اعدت را به صیغه ماضى که دلالت بر تحقق دارد آورده، جمله به هیئت مجهول و مصدر آن اعداد و بر حسب ماده و هیئت که دلالت بر نسبت تحققیه دارد، آن است که دوزخ در نظام امکانى مخلوق بوده و نشئه ایست که کافران و مشرکان پس از طى جهان اختیار و اکتساب رذائل نفسانى بدان دچار گشته، و هرگز تبدل و زوال پذیر نخواهد بود. چنانچه در همین جا فرموده «اعدت» به صیغه ی ماضى یعنى آماده شده، و در جاى دیگر «و إن جهنم لمحیطة بالکافرین؛ و به درستى که جهنم هر آینه محیط است به کافرین یعنى فرا گرفته کافرین را.» (توبه/ 49) و ادله بسیارى بر اثبات وجود فعلى بهشت و دوزخ هست از ضرورت دین و مذهب و نصوص آیات شریفه قرآن و اخبار آل اطهار (ع) و این معنى با اینکه وقود آتش دوزخ مردم و حجارة «بتها» باشد منافات ندارد (یعنى توهم شود دخول مردم و حجارة در دوزخ، فرداى قیامت است، و تا قیامت نشود داخل دوزخ نشوند و تا وقود مهیا نشود آتش موجود نگردد بنابراین تا قیامت برپا نشود جهنم و آتشى نباشد) براى اینکه اولا ممکن است آتش دوزخ موجود باشد و بدنهاى کفار و حجارة موجب زیادتى و ممد آن گردد چنانچه مفاد ادله است و از آیه هم استفاده نمی شود که وقود آتش منحصر بناس و حجاره باشد. و ثانیا بر فرض انحصار وقود بناس و حجارة ممکن است گفته شود ماده اولیه آن که ناس و حجارة باشد الان در همین دنیا موجود است و هیزمى است که براى آتش مهیا و آماده شده و در قیامت ظاهر و هویدا می شود باین بیان که جهنم و آتش و عذاب آن الان موجود است ولى یک قسم آتش که وقود آن ناس و حجارة باشد فعلا بر حسب باطن موجود لکن ظهور آن در قیامت است نظیر مرضى که در باطن انسان هست لکن ظهورش پس از مدتی است.
نظیر این استدلال نیز از جمله ی «أعدت للمتقین؛ بهشتى که براى پرهیزکاران آماده است.» (آل عمران/ 133) براى وجود فعلى بهشت نموده اند. و نیز از آیات و روایات بسیارى که راجع به بهشت و جهنم است چنین بر مى آید که بهشت و جهنم موجودند نه اینکه بعد از این موجود می گردند و سؤال از اینکه بر فرض موجودیت آیا در کجاى عالم موجودند مورد ندارد زیرا عوالم و مخلوقات الهى غیر متناهى است چه بسیار موجودات و عوالمى که در جو غیر متناهى وجود دارند که ما از آنها بى خبریم حال ما در این عالم شبیه به آن کرمى است که در وسط سیب زندگانى مى نماید و گمان می کند عالم وجود همان فضاى سیبى است که مسکن دارد و هیچوقت در مخیله وى خطور نمی کند که شاید عوالم دیگرى هم وجود دارد که در ذهن کوچک من نیاید. لکن این اندازه شاید محرز باشد که وقتى عوالم وجود را از حیث رتبه و مرتبه در طول یکدیگر گرفتیم بهشت در مرتبه عالى و در فوق عالم واقع است و جهنم در تحت، خداوند در قرآن فرموده: «لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم* ثم رددناه أسفل سافلین؛ که ما آدمى را در نیکوتر اعتدالى بیافریدیم. آن گاه او را فروتر از همه فروتران گردانیدیم.» (تین/ 4- 5)
براى ایضاح اینکه بهشت و جهنم موجودند دو اصل مسلم را بایست در نظر گرفت و در آن دقت نمود نخستین این است که از همین آیه ی "وقودها الناس" و آیات دیگرى مثل آیه ی بعد "کلما رزقوا" و آیه قبل "أعدت" و آیه ی «یا أیها الذین آمنوا قوا أنفسکم و أهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة؛ خطاب به مؤمنین است که اى کسانى که ایمان آورده اید باز دارید خود و اهل خود را از آتشى که هیزم آن مردم و سنگ است.» (بقره/ 22) و غیر اینها معلوم می شود که آتش جهنم خود انسان است یعنى انسان ماده آتش جهنم است و سنگ بنا بر توجیهاتى که شد یا بتهایى باشد که از سنگ می تراشند یا بدن انسان و شاید مقصود قلب کافر باشد که از سنگ سخت تر است و بنابراین معنى اینکه فرمود «انسان و سنگ» عطف سنگ بر انسان عطف تفسیرى می شود انسانى که مثل سنگ است. اصل دوم در جاى خود مبرهن گردیده که عوالم در طول یکدیگرند هر موجود دانى محل و رتبه اى دارد در ما فوق خود که نسبت وى به ما فوق نسبت بدن است به جان یا نسبت ماده است به صورت و قوام دانى به عالى است که در پرتو وجود وى نشو و نما می کند و عالى نسبت به دانى مثل روح و روان است نسبت به جسم که قوام جسم به جان و روح است.
پس از اثبات این دو اصل مسلم گوئیم چون عالم قیامت در طول عالم دنیا و ما فوق او و فعلیت آن است بلکه عالم دنیا یک ظهور و نمودى از عالم آخرت بیش نیست آنچه در اینجا است اصل و حقیقت آن در عالم آخرت است بلکه آخرت تمام آن است با زیادتر، چنانچه از رسول الله (ص) چنین روایت می کنند که در وصف دوزخ فرمود «این آتشى که شما در دنیا مى بینید جزئى است از هفتاد جزء آتش دوزخ و در حدیث دیگر است که جزئى از آتش دوزخ را هفتاد مرتبه شستند تا آنکه به دنیا آوردند.»
پس ماده جهنم که خود انسان است در این عالم دنیا موجود است زیرا که «وقود» در آیه ی "وقودها الناس" هیزمى را گویند که مهیا و آماده شده براى آتش باشد و هیزم قبل از آتش گرفتن ماده آتش است و ماده هر شیئى قسمتى و جزئى از آن شىء است زیرا که هر چیزى به ماده و صورت استوار می گردد پس به این اعتبار بهشت و جهنم در همین عالم نیز موجودند ماده جهنم کفار و فساقند و ماده بهشت اتقیاء و صلحاء می باشند. و به اعتبار اینکه بروز و ظهور جهنم و بهشت در عالم آخرت است و گفتیم که عالم آخرت نسبت به دنیا مثل نسبت جان است به بدن یا مثل صورت است نسبت به ماده که آنچه در آخرت است نمونه و ظهورى در این عالم دنیا دارد و آنچه در اینجاست اصل و حقیقت و تمام آن در آنجاست معلوم می شود که فعلیت و وجود بهشت و جهنم در عالم آخرت است و کافر در این نشأ دنیا بالقوه در جهنم است نه بالفعل لکن جهنم محیط بر آنها است و همین طور است حال بهشتیان.
پس از این بیانات معلوم می شود که بهشت و جهنم به حسب ماده و صورت تحقق دارند زیرا که عالم آخرت فوق این عالم و قوام این عالم به وى است و این عالم ظهورى و نمونه اى از اوست و شاهد بر آن قوله تعالى «و إن جهنم لمحیطة بالکافرین؛ بی ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد.» (توبه/ 49) که محیط غیر از محاط است و جهنمى که به کفار احاطه نموده همان جهنم اخروى است که کفار در این عالم در محاط وى می باشند و صورت فعلى اخروى آنها است پس بایستى جهنم اخروى که احاطه به کافرین دارد به اعتبارى فعلا موجود باشد وگرنه احاطه صادق نیاید. پس یک جا می گوید «مردم هیزم جهنمند» یعنى ماده جهنمند و یک جا می گوید: «جهنم احاطه نموده به کافرین» یعنى جهنم فوق آنها و آنها تحت آن و در پرتو آن قرار گرفته اند و نیز در آیه بعد حکایتا از قول بهشتیان می فرماید: «هذا الذی رزقنا من قبل؛ این همان است که قبلا براى ما تهیه شده بود.» (بقره/ 25) و از مجموع آنها چنین معلوم می شود که بهشت و جهنم موجودند منتهى تا وقتى در این عالم هستیم راهش به روى ما بسته است و کاملا نمی توانیم آن را مشاهده نمائیم تا وقتى که به مرگ که به منزله کبریت است براى جهنمیان آن آتش جهنمى که به سوء اعمال خود که در نفسشان تهیه شده شعله ور گردد.
ببین چگونه روح حقیقت و سر معنویت و رموز خلقت در خلال کلمات معجز نماى قرآنى نمودار است. هر آیه اى از قرآن معجزه جداگانه ایست براى اثبات اینکه قرآن مجید کلام الهى است و از عالم «ما فوق الطبیعة» فرود آمده اینک گوئیم هر جمله جمله اى از قرآن بلکه هر کلمه از آن معجزه جداگانه ایست که خود حاکم صادقى است بر حقانیت خود.


Sources :

  1. نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد 1 صفحه 182

  2. سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 1 صفحه 76

  3. سید عبدالحسین طیب- أطیب البیان- جلد 1 صفحه 465

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/115858