در انجیل آمده: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود، همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز به واسطه او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود. و نور در تاریکی می درخشید و تاریکی آن را در نیافت. شخصی از جانب خدا فرستاده شد که اسمش یحیی بود. او برای شهادت آمد تا بر نور شهادت دهد، تا همه به وسیله او ایمان آورند. او آن نور نبود، بلکه آمد تا بر نور شهادت دهد. آن نور حقیقی بود که هر انسان را منور می گرداند و در جهان آمدنی بود. او در جهان بود و جهان به واسطه او آفریده شد و جهان او را نشناخت. به نزد خاصان خود آمد و خاصانش او را نپذیرفتند. اما به آن کسانی که او را قبول کردند; قدرت داد تا فرزندان خدا گردند; یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد، که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم، بلکه از خدا تولد یافتند. و کلمه جسد گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی، و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته پسر یگانه او.»
تجسد (واقعیت بسیار عظیم انسان شدن خدا به واسطه اتحاد سرشت الهی و انسانی در شخص مسیح) سری است که اساس هر اعتقاد کاتولیکی است. لحظه تجسد، یعنی وقتی که «کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد»، برای کاتولیک ها لحظه بی نظیر و نقطه عطفی است که به کل تاریخ انسان از آدم تا آخرین انسان معنا می بخشد. لحظه تجسد، لحظه نجات و ظهور تقدیر و حیات تازه برای انسان است که از طریق قربانی آدم جدید محقق شد. تاریخ عهد قدیم این حادثه را پیش بینی کرد، عهد جدید شاهد تحقق آن بود و همه تاریخ بعد از این حادثه با حضور مداوم روح مسیح در میان انسان ها شکوفا می شود. این معنای تاریخ به نحو شکوهمندی در آیین عبادت کاتولیک تحقق می یابد. کلیسا در پایان «فصل ظهور مجدد مسیح» با شکوهی خاص با آهنگی یکنواخت می خواند که نمایش عظیم تحقق تاریخی در آن تجربه می شود.
تذکره شهدا در جشن تولد مسیح
«از خلقت عالم، هنگامی که ابتدا خدا آسمان و زمین را آفرید 5199 سال; از توفان نوح 2957 سال; از تولد ابراهیم 2500 سال; از موسی و خروج بنی اسرائیل از مصر 1510 سال; از تدهین داود پادشاه 1302 سال گذشته بود; در شصت و پنجمین هفته نبوت دانیال; در یکصد و نود و چهارمین المپیاد; در هفتصد و پنجاه دومین سال تأسیس شهر رم، در چهل و دومین سال امپراتوری اکتاویوس آگوستیوس، نطفه اش بسته شد و از طریق مریم باکره تبدیل به انسان شد. و نه ماه بعد از حمل در شهر بیت لحم منطقه یهودیه متولد گردید. تولد جسمانی خداوند ما عیسی مسیح.»
تجسد مسیح و تعالیم او اسرار برتر طبیعت و حیات خدا، یعنی تثلیث مقدس را آشکار می سازد. عیسی مسیح شخص دوم، پسر، متجسد، مولود نه مخلوق، هم ذات با پدر و بی آغاز است. روح القدس، سومین شخص تثلیث و روح محبت است که از پدر و پسر نشأت می گیرد. یک خدای واحد با سه شخص، سری است که مطلقا ذهن انسان نمی تواند آن را درک کند و شرطی است که بدون آن درباره تجسد خدا نمی توان اندیشید. سنت کاتولیک اختصاصا پسر، کلمه، را به عنوان رابطه نامتناهی معرفت الهی در حیات باطنی خدا، و روح القدس را به عنوان حلقه اتصال محبت الهی و متحد کننده پدر و پسر تلقی می کند. البته این سخنان بر اساس الگوهای زبان انسانی است، زیرا ذات خدا کاملا در هر شخص از اشخاص تثلیث حضور دارد و در عین حال هر کدام از دیگری متمایز است.
عجیب نیست که علمای الهیات عادت کرده اند که بگویند اگر اصلا سری در کار باشد، تثلیث یک سر است. با این حال، این امر برای کاتولیک ها یک حقیقت وحیانی ثابت در مسیح و برای عضویت در کلیسا، اعتقادی مطلقا ضروری است. تثلیث وقتی که ظاهر شد، منشأ بصیرت مهمی برای فهم سرشت انسان و جامعه انسانی شد، چنان که از نظر قدیس آگوستین چنین بود. عقاید الهیاتی اساسی کلیسای کاتولیک درباره تثلیث در اعتقادنامه مهمی خلاصه شده است که ذیلا آورده می شود.
هر که طالب نجات است، قبل از هر چیز لازم است که به ایمان کاتولیکی پایبند باشد. مگر این که به این ایمان کاملا و خالصانه پایبند باشد، وگرنه قطعا برای همیشه نابود خواهد شد. ایمان کاتولیکی این است: ما در تثلیث، یک خدا را عبادت می کنیم و تثلیث در وحدت، نه به معنای بطلان اشخاص است و نه به معنای تقسیم ذات، چون یک شخص پدر، دیگری پسر و دیگری روح القدس است. اما الوهیت پدر، پسر و روح القدس همه یکی است; یعنی در جلال، هم شأن و در عظمت، مثل هم جاودانه اند. پدر، پسر و روح القدس هر سه چنینند. پدر، پسر و روح القدس مخلوق نیستند. پدر، پسر و روح القدس فهم ناپذیرند. پدر، پسر و روح القدس جاودانه اند، در عین حال، سه امر جاودانه نیستند، بلکه یک امر جاودانه اند. و نیز سه امر فهم ناپذیر و سه امر غیر مخلوق نیستند، بلکه یک امر غیر مخلوق و یک امر فهم ناپذیرند. همان طور که پدر قادر مطلق است، پسر و روح القدس نیز قادر مطلقند، ولی نه سه امر قادر مطلق، بلکه یک قادر مطلقند.
همان طور که پدر خداست، پسر و روح القدس نیز خدایند، ولی آنها سه خدا نیستند بلکه یک خدایند. همان طور که پدر خداوند است، پسر و روح القدس نیز خداوندند، اما نه سه خداوند، بلکه یک خداوند، زیرا همان طور که بر اساس حقیقت مسیحی مجبور هستیم که خدا بودن و خداوند بودن هر شخص را فی ذاته تصدیق کنیم، به همین نحو، طبق آیین کاتولیک ممنوع است که بگوییم سه خدا یا سه خداوند وجود دارند. پدر از چیزی ایجاد نشده، نه مخلوق است و نه مولود. پسر فقط از پدر است نه ایجاد شده و نه مخلوق، بلکه مولود است. روح القدس از پدر و پسر است، نه ایجاد شده، نه مخلوق و نه مولود، بلکه از پدر و پسر صادر شده است. بنابراین، یک پدر وجود دارد نه سه پدر، یک پسر وجود دارد نه سه پسر، یک روح القدس وجود دارد نه سه روح القدس. در این تثلیث هیچ کدام از اشخاص قبل یا بعد از دیگری و بزرگ تر یا کوچک تر از دیگری نیست، بلکه هر سه شخص با هم و مثل هم جاودانه و هم شأنند، به گونه ای که در همه امور وحدت در تثلیث و تثلیث در وحدت باید پرستش شود.
بنابراین، کسی که می خواهد نجات یابد باید درباره تثلیث چنین بیندیشد. به علاوه، برای نجات همیشگی لازم است که انسان واقعا به تجسد خداوند ما عیسی مسیح ایمان داشته باشد، زیرا ایمان درست که ما بدان باور داریم و اعتراف می کنیم این است که خداوند ما عیسی مسیح، پسر خدا، خدا و انسان است: خداست، از ذات پدر و مولود قبل از عوالم; انسان است، از ذات مادرش و مولود در عالم; کاملا خدا و کاملا انسان; یعنی از نفس معقول و جسم انسانی. از جهت الوهیتش با پدر برابر است و از جهت انسانیتش از پدر پایین تر. هر چند او خدا و انسان است، دو چیز نیست، بلکه یک مسیح است. واحد است نه به واسطه تبدیل شدن الوهیت به جسم، بلکه به واسطه فانی شدن انسانیت در خدا. در مجموع یک عیسی مسیح واحد است نه با اختلاط جوهر، بلکه با وحدت شخص، زیرا چنان که نفس معقول و جسم با هم یک انسان واحد را تشکیل می دهند، به همین نحو، خدا و انسان یک مسیح را تشکیل می دهند. او برای نجات ما متحمل درد و رنج شد، به دوزخ نازل شد و در روز سوم دوباره از مردگان برخاست.
او به آسمان صعود کرد و سمت راست پدر، خدای قادر مطلق نشست و از آنجا برای داوری درباره مردگان و زندگان خواهد آمد. با این آمدنش، همه انسان ها دوباره با بدن های خود بر می خیزند و کارهای خود را شرح می دهند. آنانی که کارهای نیک انجام داده اند، به حیات ابدی می رسند و کسانی که کارهای بد کرده اند، وارد آتش ابدی می شوند. این است ایمان کاتولیک. اگر کسی به این ایمان کاملا باور نداشته باشد نمی تواند نجات یابد. قدیس آگوستین از سر تثلیث سرمست بود و در آن، واقعیتی برتر را یافت که حیات باطنی انسان تصویری از آن واقعیت است. در عبارات ذیل که از یکی از نامه های او برگزیده شده است، سر تثلیث را به طور خلاصه بیان می کند.
«یک نادیدنی وجود دارد که ما او را خالق و علت نخستین می دانیم که همه موجودات وجود خود را از او می گیرند. او برتر جاوید و تغییر ناپذیر است و برای هیچ کس جز خودش قابل فهم نیست. کسی وجود دارد که عظمت اعلا با او آشکار می شود و خودش، یعنی کلمه را نمایان می سازد و کلمه ای که به واسطه او مولود و ظاهر می شود، از او نازل تر نیست. کسی وجود دارد که تقدس بخش است، یعنی همه مقدسات را او تقدس می بخشد. او پیوند جدایی ناپذیر و غیر قابل تفکیکی است بین این کلمه تغییر ناپذیر که به واسطه آن علت نخستین آشکار می شود و این علت نخستین که خود را با این کلمه که با او برابر است، آشکار می سازد. اما چه کسی قادر است که با آرامش کامل و ذهنی پاک درباره این ذات کامل تأمل کند (او کسی است که من به جای این که بدون وصف کردن بر او نامی نهم، کوشیده ام تا بدون نام نهادن او را وصف کنم) و از این تأمل به سعادت برسد و در چنین تأملی خود را گم کرده، به خود بی اعتنا شود و بر این امر تأکید کند که بینش و بصیرت درباره او فراتر از ادراک ماست، به تعبیر دیگر، لباس فناناپذیری بپوشد و به نجات ابدی برسد؟»
شرح مهمی از اعتقاد کاتولیک را درباره تثلیث می توان در منشور پاپ لئوی سیزدهم تحت عنوان Divinum Illud یافت که عبارات ذیل از آن برگزیده شده است:
«بزرگان کلیسا این اعتقاد را "گوهر عهد جدید" نامیده اند; یعنی بزرگتر از همه اسرار، چون سرچشمه و منبع همه اسرار است. برای شناخت و تأمل درباره این سر، فرشتگان در آسمان و انسان ها در زمین آفریده شدند. برای تعلیم کامل تر این سر که در عهد قدیم منعکس شده بود، خود خدا به شکل فرشته بر انسان ها نازل شد: "هیچ انسانی در هیچ زمانی نتوانسته بود خدا را ببیند، جز پسر او که در آغوش پدر است و پدر او را به منصه ظهور رساند..." بدین طریق، پدر که "اصل الوهیت تام است"، علت تامه همه چیز است و علت تامه تجسد کلمه و تقدس بخش نفوس است; "همه چیز از اوست" و از طریق او به پدر باز می گردد. اما پسر، کلمه و صورت خدا، علت مثالی نیز هست; یعنی جایی که همه مخلوقات صورت، زیبایی، نظم و هماهنگی خود را از آن جا می گیرند. او برای ما طریق، حقیقت، حیات و صلح دهنده انسان با خداست. "همه چیز به واسطه اوست"، با او همه چیز به پسر باز می گردد. روح القدس علت غایی همه موجودات است، چون همان طور که سرانجام اراده و هر چیز دیگری به غایات خویش متکی هستند، او نیز خیریت الهی و محبت متقابل پدر و پسر است و با قدرت عظیم و در عین حال رئوف خود، کار پنهان نجات ابدی انسان را تکمیل و کامل می کند. "همه چیز در اوست" و همه چیز در او به روح القدس باز می گردد.
از میان افعال جاودانه خدا، سر تجسد کلمه بالاتر از همه است که در آن، فروغ کمالات الهی چنان درخشندگی دارد که هیچ چیز اعجاب انگیزتر از آن قابل تصور نیست و هیچ چیز دیگری برای بشریت عبرت انگیزتر از آن نیست. اکنون این عمل، هر چند مربوط به کل تثلیث است، به نحو خاصی به روح القدس اختصاص دارد، به گونه ای که اناجیل از باکره مقدس صحبت می کنند. او از روح القدس بچه دار شد و باردار شدن او ازروح القدس بود. این عمل به درستی به او که محبت پدر و پسر است، نسبت داده می شود، چون این سر بزرگ پارسایی از محبت نامتناهی خدا نسبت به انسان ناشی می شود، چنان که قدیس یوحنا به ما می گوید: "خدا جهان را به اندازه قربانی کردن تنها پسرش دوست می داشت." به علاوه، سرشت انسانی بدینوسیله با وحدت شخصی با خدا، تعالی یافت و این منزلت و مقام نه بر اساس شایستگی ها، بلکه کاملا و مطلقا بر اساس فیض عطا شد و بنابراین، گویی از طریق عطایای خاص روح مقدس داده شد.»
احترام به مریم به عنوان مادر مسیح همیشه بخش مهمی از ایمان کاتولیک بوده است. مدح و ستایش او در هر عصری از کلیسا مطرح بوده و الگوی او به عنوان الگوی مطلوب حیات مسیحی ارائه شده است. تعبد (مطالعه الهیاتی مریم) در سنت کاتولیک برای تبیین نقش مریم به عنوان نماد کلیسا، به بالاترین رشد و توسعه خود رسیده است.
در سفر پیدایش، مریم، حوای جدید، پیشگویی می شود. همان طور که نخستین حوا وسیله هبوط انسان شد، مریم نیز با به دنیا آوردن منجی انسان هبوط یافته، گناه را از بین می برد. باکره ای که بدون گناه آدم، حامله شد (حاملگی پاک و منزه) باید مادر آدم جدید باشد.
مریم: سفر پیدایش
آدم گفت: «این زنی که قرین من ساختی از میوه درخت به من داد و من خوردم.» پس خداوند خدا به زن گفت: «این چه کاری است که کردی؟» زن گفت: «مار مرا اغوا نمود و خوردم.» پس خداوند به مار گفت «و عداوت در میان تو و زن و در میان ذریت تو و ذریت وی می گذارم او سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنه وی را خواهی کوبید.» داستان بارداری مریم یکی از زیباترین داستان های کتاب مقدس است.
جبرئیل نزد مریم باکره فرستاده شد او دوشیزه ای یهودی بود که نامزد نجاری از اهل ناصره به نام یوسف شده بود. با رضایت خود و به واسطه قدرت روح القدس باردار شد و مسیحای موعود را به دنیا آورد. سادگی قصه اهمیت اعجاب انگیز نقش مریم را مخفی می دارد. از لحظه بارداری، مریم مادر عیسی و مادر خدا می شود. او مادر منجی و معبد روح القدس می شود. در واقع، او مادر همه انسان ها می شود، چون به عنوان مادر «رأس جسم اسرارآمیز»، مادر کلیسا می شود. بدین ترتیب، مسیح او را در تپه جلجتا به یوحنا معرفی کرد: «پسر، مادرت را بنگر.»
تواضع این باکره در پذیرش این نقش اعجاب انگیز در سراسر کلیسا با تلاوت روزانه دعا و نیایش قبول او یادآوری می شود: «بگذار این عمل طبق کلام تو نسبت به من انجام شود.» و آگاهی او نسبت به دعوتش، در تلاوت سرود مانیفیکای تمجید او منعکس است.
سرود مانیفیکای تمجید مریم: قدیس لوقا
قدیس لوقا: «پس مریم گفت: "جان من خداوند را تمجید می کند. و روح من به رهاننده من." خدا، به وجد آمد زیرا بر حقارت کنیز خود نظر افکند. زیرا هان از کنون تمامی طبقات مرا خوشحال خواهند خواند، زیرا آن قادر به من کارهای عظیم کرده و نام او قدوس است. و رحمت او نسلا بعد نسل است. بر آنانی که از او می ترسند. به بازوی خود قدرت را ظاهر فرموده. و متکبران را به خیال دل ایشان پراکنده ساخت. جباران را از تخت ها به زیر افکند. و فروتنان را سرافراز گردانید. گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر فرمود. و دولتمندان را تهیدست رد نمود. بنده خود اسرائیل را یاری کرد. به یادگاری رحمانیت خویش. چنان که به اجداد ما گفته بود. به ابراهیم و به ذریت او تا ابدالآباد.»
اهمیت مریم در حیات کلیسا و نقش او در تدین کاتولیکی را می توان در عبارات برگزیده ذیل یافت.
مریم الگوی کلیسا: مکاشفه یوحنا
«علامت عظیمی در آسمان ظاهر شد. زنی که آفتاب را در بر دارد و ماه زیر پاهایش، و تاجی از دوازده ستاره بر سرش. و آبستن بوده و از درد و عذاب زاییدن فریاد بر می آورد. او پسری زایید که همه امت های زمین را با عصای آهنی حکمرانی خواهد کرد و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد. و زن به بیابان فرار کرد و در آنجا خدا مکانی را برای او فراهم کرده بود که در آنجا آنها او را به مدت، هزار و دویست و شصت روز بپرورانند. و در آسمان جنگ شد. میکائیل و فرشتگانش با اژدها و فرشته هایش جنگ کردند و آنها شکست خوردند و دیگر هیچ اثری از آنها در آسمان یافت نشد. و اژدهای بزرگ اخراج شد، یعنی آن مار قدیمی که ابلیس و شیطان نامیده می شود و کل عالم را فریب می دهد. و آن مار به زمین تبعید شد و فرشته هایش همراه با او رها شدند... و چون اژدها دید که بر زمین افکنده شد بر آن که این پسر را به دنیا آورده بود جفا کرد. و به زن دو بال بزرگ عقاب داده شد که با آنها به جایگاه خودش، بیابان پرواز کند و در آن جا ایامی از چهره مار تغذیه کند. و مار در مقابل زن از دهان خود بمانند یک رودخانه آب خارج کرد تا سیل او را فرو گیرد. زمین زن را حمایت کرد. زمین دهان باز کرد و رودخانه را بلعید. و اژدها بر زن خشمگین شد و در صدر جنگ با اعقاب او که پایبند به فرامین خدا و مصدق عیسی مسیح بودند، بر آمد.»
مریم ستاره دریا: قدیس برنارد اهل کلاروو
قدیس برنارد اهل کلاروو: «ای کسی که خود را با توفان ها درمیان امواج این دنیا می یابی، اگر می خواهی غرق نشوی چشمانت را از ستاره دریا بر نگردان. اگر بادهای وسوسه بوزند و اگر غم و غصه ها مانند صخره ها در مقابل تو قرار گیرند، نظر به ستاره و دیدار مریم هدف تو خواهد بود. اگر امواج غرور، جاه طلبی، تهمت و حسادت جان تو را به غرق شدن تهدید کرد، به ستاره نظر کن و به درگاه مریم دعا کن. اگر خشم، طمع یا لذت پرستی ظرفیت تو را به لرزه در آورد، در جستجوی چشمان مریم باش. اگر وحشت گناهانت، عذاب وجدان، وحشت از داوری خدا خواست که تو را به گرداب غم و ورطه یأس فرو برد، قلبت را متوجه مریم کن. در خطرها و اضطراب و شک به مریم بیندیش و او را بخوان. بگذار نام مریم ورد زبان و در قلبت باشد. با پناه بردن به او هنگام خواهش و استدعا، رؤیت الگوی فضایل او را از دست مده. با پیروی از او حیران نمی شوی، در حالی که به درگاه او دعا می کنی ناامید مباش. مادامی که به او می اندیشی در صراط مستقیم خواهی بود. تا او تو را حفظ می کند سقوط نمی کنی، تا تو را حمایت می کند از هیچ نمی ترسی. اگر او در سفر دریایی از تو حمایت کند بدون آسیب، سالم به بندر می رسی.»
دعا به درگاه مریم: خوش آمد گویی به مریم
«خوش آمدی مریم، سرشار از فیض باش. خداوند با توست. در میان زنان برکت یافتی و ثمره رحم تو، یعنی عیسی برکت یافت. مریم مقدس، مادر خدا اینک و هنگام مرگ ما گناهکاران برایمان دعا کن. آمین.»
امتیازات مریم از آغاز در سنت کاتولیک قاطعانه به رسمیت شناخته شده است. زایمان باکره، که مسیح از یک باکره متولد شد و مریم قبل و بعد از زایمان به نحو معجزه آسایی باکره ماند، نقش او به عنوان واسطه در رهایی انسان و ملکه آسمان. دو وصف مهم با بیانیه رسمی انجام گرفته است. (چنین بیانیه هایی از مقام معصوم پاپی صادر می شوند که حقایق یقینی ایمان را به عنوان اعتقادات مطلقی که در ذخیره ایمان قرار دارند، بیان می دارند.)
مریم مادر خدا: قدیس سیرل اسکندرانی
قدیس سیرل اسکندرانی: «از آن جا که باکره مقدس به لحاظ جسمانی، خدا را پدید آورد، یعنی ذات او را همراه با یک جسم ساخت، به همین دلیل می توانیم او را مادر خدا بنامیم نه این که ذات کلمه وجود خود را از این جسم آغاز کرده باشد.»
بارداری بی نقص و عیب: پاپ پیوس نهم
پاپ پیوس نهم: «ما اعلان، اظهار و تصریح می کنیم که این آموزه که بر اساس آن مریم مقدس ترین باکره در اولین بارداریش با فیض منحصر به فرد و امتیاز خاصی از طرف خدای قادر مطلق، با ملاحظه شایستگی های عیسی مسیح، منجی بشریت، از همه شیاطین و از گناه اولیه مصون بود، آموزه ای وحیانی از طرف خداست. بنابراین، همه مؤمنان باید اعتقادی راسخ و استوار به آن داشته باشند.»
صعود جسمانی مریم به آسمان: پاپ پیوس دوازدهم
پاپ پیوس دوازدهم: «این که ما پیوسته مقدس ترین دعاهای پرشورمان را تقدیم خدا داشته ایم و "روح حقیقت" را ندا داده ایم، به دلیل جلال خدای قادر مطلق بود که مهر و محبت ویژه خویش را نسبت به مریم باکره روا داشت، به دلیل احترام به پسر او، پادشاه ابدی همه زمان ها و فاتح گناه و مرگ بود. به دلیل تداوم جلال این مادر عظیم الشأن و شادی و شادمانی کل کلیسا، با مرجعیت خداوند ما عیسی مسیح، پطرس و پولس و با مرجعیت خود ما بود. ما اعلان، اظهار و تصریح می کنیم که این عقیده ای وحیانی و الهی است که مادر پاک و منزه خدا، مریم همیشه باکره، دوره حیات زمینی خویش را به اکمال رساند و با جسم و جان به جلال آسمانی صعود کرد.»