معاد و رستاخیز در فلسفه و کلام مسیحی (عالم برزخ در کلام مسیحی)

عالم برزخ در کلام مسیحی
برزخ مکان یا حالتى است که نفوس کسانى که با فیض و یا محبت خدا از دنیا مى روند در آن جا نگه داشته مى شوند، اما همراه با لکه گناه کبیره یا با دیون دنیوى گناه که پرداخت نشده است. در این جا نفس پاک، مهذب و براى اتحاد ابدى با خدا در بهشت آماده مى شود. نفس در برزخ متحمل درد و رنج شدیدى مى شود، با این حال، این درد و رنج محبت است، نفوس در برزخ از خدا روى برنمى گردانند، آنان از رؤیت خدا محروم اند، اما از راه محبت با او متحد مى شوند. آنان متحمل دو نوع درد و رنج مى شوند، یکى محرومیت از خدا براى مدتى و دیگرى درد و رنج جسم. فقرات متعددى از کتاب مقدس گویاى آن است که انسان پس از مرگ و قبل از رستاخیز عظیم به حیات خود ادامه مى دهد و صالحان در لذت و نعمت، و بدکاران در عذاب و آتش اند. در مورد عذاب مؤمنان به مسیح در عالم برزخ، بین کاتولیک ها و پروتستان ها اختلاف است. کاتولیک ها معتقدند که مؤمنان گناهکار پس از مرگ، در عذاب و آتش تطهیر مى شوند، سپس به آسمان مى روند و آیاتى از کتاب مقدس را شاهد مدعاى خود ذکر مى کنند: «و هر که بر خلاف پسر انسان سخن گوید آمرزیده شود. اما کسی که بر خلاف روح القدس سخن گوید در این عالم و در عالم آینده هرگز آمرزیده نشود» (متی، 12: 32 )؛ «کار هر کس آشکار خواهد شد؛ زیرا که آن روز آن را ظاهر خواهد نمود؛ چون که آن به آتش به ظهور خواهد رسید و خود آتش عمل هر کس را خواهد آزمود که چگونه است، اگر کاری که کسی بر آن گذارده باشد بماند اجر خواهد یافت، و اگر عمل کسی سوخته شود زیان بدو وارد آید، هرچند خود نجات یابد اما چنان که از میان آتش»، (اول قرنتیان، 3: 13 -15 ). در فقره اول آمده است «در عالم آینده هرگز آمرزیده نشود»؛ پس امکان آمرزش در آن عالم نیز وجود دارد، و در فقره دوم آمده است «هر چند خود نجات یابد اما چنان که از میان آتش»؛ بنابراین کسانی به آتش می روند و نجات می یابند. از نظر کاتولیک ها دلیل منطقى وجود برزخ در این واقعیت یافت مى شود که ممکن است کسى با دوستى خدا بمیرد، اما براى رؤیت نهایى خدا آماده نباشد. ممکن است نتوانسته باشد تقصیرات خود را به نحو کافى جبران کند، هرچند آنها را پذیرفته است. براى یک شخص کاتولیک قابل تصور نیست که چنین نفسى مستقیما به حضور خدا برسد یا بخواهد برسد. کلیساى کاتولیک مى آموزد که شخص در حال حیات مى تواند زمان توقف خود را در برزخ کوتاه کند یا مى آموزد که با استفاده از بخشش هایى که به واسطه دعا یا کارهاى خیر به دست مى آید، زمان توقف نفس دیگرى را کوتاه کند. براى فهم این امر باید به خاطر بیاوریم که در نهایت، هر شایستگى اى از قربانى مسیح که جبران بى نهایت گناهان بود، ناشى مى شود. مسیح با تأسیس کلیسا قواى آسمانى و زمینى خویش را به آن واگذار کرد و شایستگى هاى بى نهایت حیات خویش را در آن جاى داد. کلیسا با استفاده از شایستگى هاى مسیح در تحمل درد و رنج براى گناهان انسان ها، این بخشش ها را به کار مى بندد. قدرت کلیسا در تضمین بخشش ها از توانایى دعاوى کلیسا به عنوان بدن مسیح در زمین ناشى مى شود. از نظر آیین کاتولیک اگر افراد نادم واقعى با محبت به خدا بمیرند، قبل از این که با کارهاى شایسته، گناهان و تقصیرات خود را جبران کنند، جان هایشان بعد از مرگ با آتش برزخ پاک مى شود و دعاهاى مؤمنان بر روى زمین، قربانى هاى شام مقدس، استغاثه ها، خیرات وسایر اموردینى مرسوم بین مؤمنان که طبق سنت هاى رسمى کلیسا براى یکدیگر تقدیم مى دارند براى التیام چنین دردهایى مفید است. اما پروتستان ها دیدگاه دیگری دارند و دلالت این موارد را مردود می شمارند؛ به گونه ای که حتی گاه این اندیشه را مأخوذ از عقاید مشرکان می دانند. پروتستان ها مى گویند در فاصله ى بین مرگ و رستاخیز، انسان در حالتى برهنه، یعنى بدون بدن، زندگى مى کند و مؤمنان در نعمت و نزد مسیح، و کافران در عذاب هستند. مؤمنان در این حالت در حضور خداوند هستند و هر چند ترجیح مى دهند لباس رستاخیز عظیم و بدن روحانى داشته باشند، اما از وضع دنیوى و بودن در لباس جسمانى، بهتر است. به نظر مى رسد اندیشه ى «نجات مؤمنان به مسیح» پروتستان ها، با اندیشه ى آنان در باب نجات مرتبط است که معتقدند «نجات تنها با ایمان حاصل مى شود، نه با عمل» و آیاتى را از کتاب مقدس براى اثبات ادعاى خود ذکر مى کنند. (لوقا، 23: 43 و 16: 19 – 31؛ دوم قرنتیان، 5: 8؛ فیلیپیان، 1: 23 و ...). تلقی سومی نیز از کتاب مقدس درباره وضعیت انسان در این دوره صورت گرفته و آن حالت خواب یا ناآگاهی است. این گروه نیز به مواردی از کتاب مقدس استناد می کنند که دلالت آنها قطعی نیست و دیگران آن را رد می کنند؛ فقراتی همچون متی، 9: 24 و یوحنا، 11: 11 و اول تسالونیکیان، 4: 12. برزخ در مسیحیت زیست گاه ارواح کسانی است که به گناه آلوده بوده اند اما با توبه مرده اند و برای تطهیر در آنجا نگاه داشته می شوند تا شایستگی قرب خداوند را بیابند.

بازگشت دوباره مسیح و سوابق تاریخی آن
کتاب مقدس، تعلیم می دهد که پسر خدا بار دوم با شکوه حقیقی و خیره کننده خواهد آمد. حوادثی که قبل از آمدن مسیح، اتفاق می افتد، عبارتند از:
1. انتشار انجیل در همه عالم و دعوت امت ها و پیوستشان به کلیسای مسیحی.
2. برگشت یهود به دین مسیحیت و پیوستشان به قوم خدا بعد از پراکندگی و اسارت طولانی.
3. وقوع گمراهی و ارتداد عظیم در کلیسای مسیحی و ظهور دجال (ضد مسیح) و نابود کردنش.
4. ورود کلیسا به عصر جدید (از مدت آن، به هزار سال تعبیر شده است) که در آن دیانت انجیلی به همه عالم امتداد می یابد و بطور کامل بر قلوب انسانها مسلط می شود. شیطان به بند کشیده می شود و جهان از مکائد او آسوده می شود.
5. سکوت کوتاه مدت شیطان در پایان هزاره و جنگ شدید کلیسا با او و آمدن مسیح.
حوادثی که با آمدن مسیح اتفاق می افتد، عبارتند از:
1.قیامت (رستاخیز)
2.داوری نهایی
3. پایان دوران
4. ظهور ملکوت مسیح در حد کمالش یعنی ورود کلیسا در شکوه آسمانی خویش

برخی دلایل مرئی و با شکوه بودن آمدن دوباره مسیح
1. تشابه اخبار دو آمدن اول و دوم که عبارات آنها شبیه هم است و چون اولی مشخص و منظور بود، آمدن دوباره اش هم، چنین است.
2. تصریح عبارات اعمال1: 11، متی 31:25 و 30:24 و 64:26؛ لوقا 27:21 ؛1 تسالوکیان 16:4؛ 2 تسالوکیان 7:1 و 10؛ عبرانیان 28:9؛ مکاشفه 1 :7.
3. با توجه به نتایج نسبت داده شده به این آمدن، باید مرئی باشد. همه قبایل زمین را صدا خواهد زد (متی 30:24)؛ مردگان کوچک و بزرگ را بر می خیزاند (مکاشفه 20:12)؛ شریران به کوها و صخره ها می گویند، بر ما فرو ریزید و ما را مخفی نمایید (مکاشفه 16:6)؛ قدسیان در ابرها برای ملاقات پروردگار در هوا ربوده می شوند (1 تسالونیکیان 17:4) و از روی آسمان و زمین گریخت (مکاشفه 20: 11).
4. مفاد کلام مسیح درباره آمدنش آنچنانکه رسولان آن را فهمیده اند و معتقدند او خواهد آمد، آمدنی با شکوه و آمدنش امری است که باید انتظار آن را کشید. (کولسیان3: 4؛ فیلیپیان1: 6 و 2: 16 و 3: 20؛ 1تسالوکیان 1: 10و 2: 19 و 3: 13 و 4: 5 و 5: 4؛ 2پطرس3: 3-10). وقت آن آمدن با شکوه را مخلوقی نمی داند و تا واقع شدنش دانسته نخواهد شد (متی 36:24؛ اعمال1 :7).

حوادثی قبل از آمدن دوباره مسیح
1. وعده انتشار عمومی انجیل با عبارات صریح کتاب مقدس (مزامیر 72: 8 و 11 و 67: 7؛ اشعیا2: 2-4 و 49:4؛ داوران2: 44 و 45؛ ارمیا3: 17؛ حبقوق 2: 14؛ متی13: 31-32 و 24: 14).
2. وعده بازگشت یهود به مسیحیت با عبارات صریح(هوشع 3: 4 و 5؛ زکریا 12: 10؛ متی 23:39 و...).
3. وقوع ارتداد بزرگ در کلیسای مسیحی و ظهور ضد مسیح و نابودیش برگرفته از کلام واضح پولس (2 تسالونیکیان 2: 1-10). پولس به آن دشمن بزرگ با القاب مختلفی مثل "انسان الخطیه"؛ "پسر نابودی"؛ "دشمن مسیح (دجال)" ؛" وحشی برخاسته از زمین با دو شاخ همانند گوسفند "؛ "پیامبر دروغین"؛ "زنازاده" و "بابل" اشاره کرده است.(1تیمائوس4: 10-3؛ 1یوحنا 4: 3؛ 2 یوحنا7؛ مکاشفه 11:13 و 1:17 و 5 و 2:18 و 20:19).
4. ورود کلیسا به عصر جدید و با شکوهی که از آن به هزاره یاد شده است، از عبارات روشن کتاب مقدس است (مکاشفه 20: 4-6).
5. کتاب مقدس به سکونت کوتاه مدت شیطان در پایان هزاره و جنگ شدید کلیسا و سپس آمدن عیسی اشاره دارد (مکاشفه 20: 7-10).

کلام صحیح در پیشگویی های بازگشت یهود
در عهد قدیم، پیشگویی های مشهوری درباره پراکندگی یهود و نپذیرفتنشان در عالم با وجود اینکه امت برگزیده هستند، و پیشگویی های دیگری درباره بازگشت آنها و پذیرش دین حقیقی وجود دارد. در معنای پیشگویی های بازگشت این امت، اختلافاتی وجود داد. بعضی می گویند. یهود حقیقتا به سرزمینهای قدیم خود یعنی سرزمین فلسطین باز می گردند و هیکل (معبد) را تجدید بنا می کنند و عبادتهای خاص خود را به صورت اصلیش انجام می دهند ولی برخی معتقدند که یهود به دیانت حقیقی برمی گردند یعنی به کلیسای مسیحی می پیوندند و به دیانت عهد جدید تمسک می کنند و عیسی را می پذیرند و به مسیح بودن او که در عهد قدیم وعده داده شده است، ایمان می آورند. (این مذهب درباره آینده و مفاد پیشگویی ها قوم یهود صحیح است).

شش دلیل برای درستی این قول
شش دلیل برای درستی این قول عبارتند از:
1) تفسیر روحانی این پیشگویی ها که اشاره به بازگشت یهود به کلیسای مسیحی دارد، مطابق مقصود و تعالیم کتاب مقدس در جاهای دیگر است.
2) دیانت یهود، دینی رمز آلود است و امور زیادی در تاریخ قوم یهود و خصوصیات آن هم رمزی است ولی در نظام عهد جدید همه این رموز پایان یافت.
3) وجود نجات، رسولان خبری مبنی بر بازگشت یهود به فلسطین و تجدید دینشان نداده اند بلکه صریحا به بازگشت آنها به سوی خدا و قبول مسیح و پیوستشان در کلیسا بعد از دخول همه امت ها خبر داده اند.
4) روح حاکم بر عهد جدید و تعلیم آن مبنی بر ابطال آداب یهودی برای همیشه و عدم پذیرش یهود اینکه بعد از آن قوم خاص خدا باشند.
5) تفسیر بعضی از پیشگویی های مشابه عهد جدید در الفاظ و شکل و صورت تماما مؤید ما نحن فیه است. مانند: اعمال15: 14-18؛ رومیان 9: 25-33، 11 و 25-27 و غلاطیان 8:3.
6) تفسیر حرفی (حرف به حرف) مستلزم نتایج غیر قابل قبول و بعید الوقوع نزد هر مسیحی صاحب عقل سالم است.

رستاخیز عمومى در کلام مسیحی
قانون ایمان مسیحى با اعلام رستاخیز مردگان در پایان جهان و حیات ابدى به اوج خود مى رسد. اعتقاد به رستاخیز مردگان از ابتدا از عناصر اساسى ایمان مسیحى بوده است. ترتولیان مى گوید: اعتقاد مسیحیان به رستاخیز مردگان است، و ما با این اعتقاد زنده ایم. در اندیشه ى مسیحیت رجعت و بازگشت مسیح به رستاخیز و قیامت گره خورده است. عبارات مسیحیان در مورد این که رجعت مسیح در دنیاست یا در آخرت، بعضا ابهام دارد، چنان که کلماتشان در مورد رستاخیز گاهى ناظر به رجعت مسیح و گاهى مربوط به قیامت است.

تعلیم کتاب مقدس درباره قیامت
اجساد همه انسانها در روز آخر هنگام آمدن دوباره مسیح، از خاک بر خواهد خواست و آن رستاخیز یا برای مجد و شکوه و سرافرازی است یا برای ذلت و خواری. کسانی که به امید نجات بوسیله مسیح مردند، اجسادشان در قربانی بزرگ به واسطه رستاخیز، شریک می شود و کسانی که در گناهانشان بمیرند، محکوم به مرگ ابدی هستند و اجسادشان شریک در این جزای هولناک است. قیامت یا برای زندگانی است یا برای داوری؛ کسانی که هنگام آمدن مسیح زنده هستند، اجسادشان به اشباح روحانی بدون مرگ و رستاخیز تبدیل می شود، از عباراتی که این اعتقاد را ثابت می کند، کلام یوحنا در انجیلش (5 :28 و 29) است که می گوید: ساعتی می آید که در آن جمیع کسانی که در قبور می باشند، آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد؛ هرکه اعمال نیکو کرد برای قیامت حیات و هرکه اعمال بد کرد برای قیامت داوری. (ونیز: اعمال 2: 25-34 و 13-34 و 15:24؛ فیلیپیان 3: 21؛ تسالونیکیان 4:14-16؛ رومیان 11:8 و ...). فقرات متعددی از کتاب مقدس برای این امر دلالت دارد: « ای جوان بدان که به سبب این همه، خدا تو را به محاکه خواهد آورد» (جامعه، 12: 13 -14)؛ « خداوند اقصای زمین را داوری خواهد نمود» (اول سموئیل، 2 :10 )؛ «خداوند برای داوری جهان می آید» (اول تورایخ ایام، 16: 33)؛ «لیکن خداوند نشسته است تا ابدالاباد و تخت خویش را برای داوری برپا داشته است، و او ربع مسکون را به عدالت داوری خواهد کرد» (مزامیر، 9: 7 -8)؛ « امت ها برانگیخته شوند من خداوند در آنجا خواهم نشست تا بر همه امت ها داوری نمایم .جماعت ها، جماعت ها در وادی قضا؛ زیرا روز خدواند در ودای قضا نزدیک است. آفتاب و ماه سیاه می شوند و ستارگان تابش خود را باز می دارند» (یوئیل، 3: 12 – 14)؛ «در آن وقت هر کسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد» (متی، 6: 27)؛ خدا روزی را مقرر فرمود که در آن ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد نمود، به آن مردی که معین فرمود چون ذکر قیامت مردگان شنیدند بعضی استهزا نمودند و بعضی گفتند مرتبه دیگر در این امر از تو خواهیم شنید» (اعمال 17: 31 -32)؛ «مردم را یک بار مردن و بعد از آن خدا یافتن مقرر است» (عبرانیان، 9: 27)؛ «و مردگان را خرد و بزرگ دیدم، که پیش تخت ایستاده بودند و بر مردگان داوری شد» (مکاشفه، 20: 12)، و این امر مورد تأکید گروه ها و عالمان مسیحی است.

دیدگاه کلیساى کاتولیک
کلیساى کاتولیک در کتاب اعتقادنامه ى رسمى خود، اخروى بودن بازگشت مسیح را تأیید مى کند قبل از داورى نهایى، همه ى مردگان بر خواهند خاست، و این فرمانى است که همه ى اهل قبور صداى پسر انسان (مسیح) را مى شنوند و از قبور خارج مى شوند؛ پس کسانى که اعمال صالح انجام داده اند، براى حیات، و کسانى که اعمال ناپسند انجام داده اند براى داورى برخواهند خاست. در این هنگام مسیح در جلال خود با جمیع ملائکه ى مقدس خویش مى آید، آن گاه بر کرسى جلال خود خواهد نشست، و جمیع امت ها در حضور او جمع مى شوند. او آنها را از هم جدا مى کند، به قسمى که شبان میش ها را از بزها جدا مى کند و میش ها را بر دست راست و بزها را بر چپ خود قرار مى دهد و ایشان در عذاب جاودانى خواهند رفت، اما عادلان در حیات جاودانى. (متى، 25: 13 ـ 33، 46). در پایان جهان، مسیح پیروزمندانه به عنوان داور همه انسان ها و فرشتگان دوباره خواهد آمد. این همان رجعت و داورى اى است که مسیح بسیارى از اوقات با حواریون خود درباره آن سخن گفت. این عقیده جزء ثابت سنت کاتولیک است. بر اساس آیین کاتولیک داورى عمومى، لطف و عدالت خدا را در تمام تاریخ خلقت آشکار مى سازد. کتاب مقدس اشاره مى کند که این داورى مسبوق به موعظه عمومى انجیل (متى، 24:14)، تغییر کیش یهودیان (رساله به رومیان، 11:25)، ارتداد بزرگ و آمدن دجال (رساله دوم تسالوکیان، 2:3ـ4) و آشفتگى خارق العاده در طبیعت (متى، 24:29) است. در رجعت، جان هاى انسان ها دوباره با بدن متحد مى شوند. این رستاخیز مردگان جاودانه تر از نفس عبارت است از: رستاخیز انسان در طبیعت او. مطابق عقیده کاتولیکى، بدن انسان مورد تجلیل واقع مى شود تا براى حیات ابدى آماده شود. "آن گاه عادلان در ملکوت پدر خود مثل آفتاب درخشان خواهند شد" (متى، 13:43). در داورى آخر همه انسان ها با طبیعت متحد خویش در بهشت یا جهنم، سرنوشت جاودانه مى یابند.
(ادامه دارد...).

 


Sources :

  1. سیدمحمد ادیب آل على- مسیحیت- ناشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم

  2. کدرنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه دکتر مرضیه (لوئیز) شنکایی- صفحه 170-165 و ص 192-190

  3. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- درآمدی بر الاهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت- قم- موسسه فرهنگی طه- بهار 1382- صفحه 216-197

  4. هنری تیسن- الاهیات مسیحی- ترجمه ط.میکائیلیان- تهران- انتشارات حیات ابدی

  5. جواد قاسمی قمی- مقاله فرجام‌شناسی مسیحی به روایت پروتستان

  6. جورج برانتل- آیین کاتولیک مترجم حسن قنبری- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1381

  7. محمدرضا زیبایى نژاد- مسیحیت شناسى مقایسه اى- سروش 1384

  8. محمدرضا زیبایى نژاد- درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت- انتشارات اشراق- قم 137

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/116432