خوف از خدا از عوامل ورود به بهشت

یکی از صفات مؤمنین بهشتی این است که در این آیه تذکر می دهد این است که اینان از براى عبادت از خوابگاه خود برمی خیزند در حالى که هم از عذاب خدا ترسناکند و هم به رحمت او امیدوارند. ترس از آتشى که سرانجام با آن رویاروى خواهند شد و امید به بهشتى که در هر کار نیک که مى کنند در جستجوى آن هستند. حضرت امیر (ع) در وصف مؤمن مى گوید: مؤمن هر چیز را که عاقبتى محمود داشته باشد آهنگ آن خواهد کرد هر چند که در مرحله گمان باشد. کبر و غرور نخستین پله نردبان کفر و بى ایمانى است، و تواضع و فروتنى در مقابل حق و حقیقت نخستین گام ایمان است! آنها که در راه کبر و خودبینى گام بر مى دارند نه در برابر خدا سجده مى کنند، نه تسبیح و حمد او را به جا مى آورند، و نه حق بندگان او را به رسمیت مى شناسند، آنها بت بزرگى دارند و آن خودشان است! سپس به اوصاف دیگر آنها اشاره کرده مى گوید: «تتجافى جنوبهم عن المضاجع؛ پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مى شود به پا مى خیزند و رو به درگاه خدا مى آورند و به راز و نیاز با او مى پردازند.» (سجده/ 16)
آرى آنها به هنگامى که چشم غافلان در خواب است مقدارى از شب را بیدار مى شوند، و در آن هنگام که برنامه هاى عادى زندگى تعطیل است و شواغل فکرى به حداقل مى رسد، و آرامش و خاموشى همه جا را گرفته و خطر آلودگى عبادت به ریا کمتر وجود دارد خلاصه بهترین شرائط حضور قلب فراهم است با تمام وجودشان رو به درگاه معبود مى آورند، و سر بر آستان معشوق مى سایند، و آنچه در دل دارند با او در میان مى گذارند، با یاد او زنده اند و پیمانه قلب خود را از مهر او لبریز و سرشار دارند. سپس مى افزاید: «یدعون ربهم خوفا و طمعا؛ آنها پروردگار خود را با بیم و امید مى خوانند.» (سجده/ 16) آرى دو وصف دیگر آنها خوف و رجا یا بیم و امید است. نه از غضب و عذاب او ایمن مى شوند، و نه از رحمتش مایوس مى گردند، توازن این بیم و امید که ضامن تکامل و پیشروى آنها در راه خدا است همواره در وجودشان حکمفرما است. چرا که غلبه خوف بر امید، انسان را به یاس و سستى مى کشاند. و غلبه رجاء و طمع انسان را به غرور و غفلت وا مى دارد، و این هر دو دشمن حرکت تکاملى انسان در سیر او به سوى خدا است.

شب زنده داران!
در تفسیر جمله "تتجافى جنوبهم عن المضاجع" (شبانگاه پهلوهاى آنها از بستر دور مى شود) دو تفسیر در روایات اسلامى وارد شده: تفسیرى به نماز "عشاء" و اشاره به اینکه مؤمنان راستین بعد از نماز مغرب و قبل از نماز عشاء به بستر نمى روند مبادا خواب آنها را بگیرد، و نماز عشایشان از دست برود. (زیرا در آن زمان معمول بوده که در آغاز شب به استراحت مى پرداختند و نماز مغرب و عشاء را طبق دستور استحباب جدایى میان نمازهاى پنجگانه از هم جدا مى کردند و هر کدام را در وقت فضیلت خود به جا مى آورند) هر گاه بعد از نماز مغرب و قبل از وقت عشا مى خوابیدند ممکن بود براى نماز عشا بیدار نشوند. این تفسیر را ابن عباس طبق نقل در المنثور از پیامبر اسلام (ص) نقل کرده، و در امالى شیخ صدوق نیز از امام صادق (ع) نقل شده است. اما در بیشتر روایات و کلمات مفسران، به برخاستن از بستر و براى اداء نماز شب تفسیر شده است.
در روایتى از امام باقر (ع) چنین مى خوانیم که به یکى از یارانش فرمود: «أ لا اخبرک بالاسلام اصله و فرعه و ذروة سنامه؛ آیا ریشه و شاخه و بلندترین قله اسلام را به تو معرفى کنم؟» راوى عرض کرد بفرمائید: فدایت شوم. فرمود: «اما اصله الصلاة، و فرعه الزکاة، و ذروة سنامه الجهاد؛ ریشه اش نماز است و شاخه اش زکات، و قله مرتفعش جهاد است.» سپس افزود: اگر بخواهى تمام ابواب خیر را به تو معرفى کنم. راوى مى گوید: بفرمائید فدایت شوم. امام فرمود: «الصوم جنة، و الصدقة تذهب بالخطیئة، و قیام الرجل فى جوف اللیل بذکر الله، ثم قرأ تتجافى جنوبهم عن المضاجع؛ روزه سپرى است در مقابل آتش و صدقه محو کننده گناه است، و بر خاستن انسان در دل شب او را به یاد خدا مى اندازد، سپس آیه تتجافى جنوبهم عن المضاجع را تلاوت فرمود.»
ابن بابویه از حضرت باقر (ع) در کتاب فقیه روایت کرده گفت ابى عبیده حذاء معناى این آیه را از آن حضرت سؤال نمودند فرمودند شاید تصور می کنید که گروهى هستند که به خواب نمی روند. عرض کرد خدا و رسول و ائمه بهتر می دانند فرمود تا روح در بدن باقى است خواب براى شخص لازم و ضرورى می باشد. و مراد از «تتجافى جنوبهم عن المضاجع» عمل و رویه مولا امیر المؤمنین (ع) و پیروان آن حضرت است که اول شب را استراحت نموده و همین که ثلثى از شب گذشت از بستر برخاسته و روى نیاز به سوى خداوند کار ساز آورده و به مناجات با پروردگار مشغول شده و از روى کمال خلوص و رغبت خدا را یاد می نمایند و این مردم کسانى هستند که رسول اکرم (ص) درباره آنها مژده بهشت داده و فرمودند که آنها در جوار رحمت خدا بوده نه ترسى دارند و نه غصه «فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون» راوى گوید خدمت امام (ع) عرض کردم موقعى که ثلث آخر شب براى نماز نافله شب از خواب بر می خیزم چه بگویم بهتر است فرمودند بگو: الحمد لله رب العالمین و اله المرسلین الحمد لله الذى یحیى الموتى و یبعث من فى القبور که به برکت این ذکر وسوسه شیطان و پلیدى ها از خواننده دور می شود.
در تفسیر "مجمع البیان" از معاذ بن جبل چنین نقل شده که در غزوه تبوک در خدمت رسول خدا (ص) بودم، گرما همه را سخت ناراحت کرده بود و هر کس به گوشه اى پناه مى برد، ناگهان دیدم که پیامبر (ص) از همه به من نزدیکتر است، خدمتش رفتم عرض کردم: اى رسول خدا (ص)! عملى به من بیاموز که مرا وارد بهشت کند، و از آتش دوزخ دور سازد. فرمود: سؤال بزرگى کردى، اما پاسخ آن براى کسى که خدا بر او آسان کرده است مشکل نیست سپس افزود: «تعبد الله و لا تشرک به شیئا و تقیم الصلاة المکتوبة و تؤدى الزکاة المفروضة و تصوم شهر رمضان؛ خدا را پرستش کن و چیزى را شریک او قرار نده نمازهاى واجب را انجام ده و زکات واجب (حق مستمندان) را اداء کن و ماه رمضان را روزه بگیر.» بعد فرمود: و اگر بخواهى از ابواب خیرات به تو خبر مى دهم عرض کردم اى پیامبر بفرمائید فرمود: «الصوم جنة من النار و الصدقه تکفر الخطیئه و قیام الرجل فى جوف اللیل یبتغى وجه الله ثم قرأ هذه الایه تتجافى جنوبهم عن المضاجع؛ روزه سپرى است در برابر آتش و انفاق در راه خدا کفاره گناهان است، و قیام انسان در دل شب براى خشنودى خدا.» سپس آیه "تتجافى جنوبهم" را قرائت فرمود.
امام صادق (ع) می فرماید: کسی که بداند خداوند او را می بیند و می شنود آنچه را می گوید و می داند آنچه را انجام می دهد چه خوب و چه بد، و این آگاهی او را از کردار بد مانع شود، او کسی است که از رتبه و مقام پروردگارش ترسیده و نفس خود را از هوا بازداشته است. همچنین فرمود: «احذروا أهوائکم کما تحذرون أعدائکم فلیس شى ی أعدی للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم؛ از هواهای نفستان هراسان باشید، آن گونه که از دشمنانتان می هراسید. چیزی بر مردان دشمن تر از پیروی نفس و محصول های درو شده زبان ها نیست.»
گر چه هیچ مانعى ندارد که آیه مفهوم وسیعى داشته باشد، هم بیدار ماندن در آغاز شب را براى نماز عشاء شامل شود، و هم بر خاستن در سحرگاه را براى نماز شب، ولى دقت در مفهوم "تتجافى" معنى دوم را بیشتر در ذهن منعکس مى کند، زیرا ظاهر جمله این است که قبلا پهلوها در بستر آرام گرفته سپس از آن دور مى شود و این مناسب قیام در آخر شب براى انجام نماز است، بنابراین دسته اول از روایات از قبیل توسعه در مفهوم و الغاء خصوصیت است. گرچه درباره اهمیت این نماز پر برکت همان چند روایت فوق کافى به نظر مى رسد، ولى این نکته قابل ذکر است که در روایات اسلامى آن قدر اهمیت به این عبادت داده شده است که درباره کمتر عبادتى چنین سخن گفته شده است. دوستان حق، و رهروان راه فضیلت به این عبادت بى ریا که قلب را روشنایى و دل را نور و صفا مى بخشد همواره اهمیت بسیار مى دادند.
ممکن است بعضى همیشه توفیق بهره گیرى از این عبادت پر برکت را نداشته باشند، ولى چه مانعى دارد که در بعضى از شبها که این توفیق حاصل است بهره گیرند، و در آن هنگام که خاموشى همه جا را فرا گرفته، و اشتغالات روزانه همه تعطیل است، کودکان در خواب، و محیط آماده حضور قلب و راز و نیاز با خدا است، برخیزند و به در خانه خدا روند و دل را به نور عشق دوست روشن سازند.


Sources :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 268

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏17 صفحه 147

  3. سيد محمدابراهيم بروجردى- تفسیر جامع- جلد 5 صفحه 311

  4. نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد 10 صفحه 179

  5. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 10 صفحه 185

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/116601