تشریع اذان اعلام

گفته شده است اذان در سال اول یا دوم هجری قول قوی همان سال اول است، تشریع شده و کیفیت آن از این قرار بوده: «چون پیامبر اکرم (ص) برای نماز خواندن بخصوص اول وقت، اهمیت فراوانی قائل بود فلذا به فکر افتاد که چگونه مردم را برای نماز جمع کند و چگونه داخل شد وقت نماز را به اطلاع مردم برساند؟ عده ای گفتند: «از پرچم استفاده کن، وقتی خواستی مردم را برای نماز جمع کنی پرچمی نصب کن سپس وقتی گروهی از مردم آن را ببینند می فهمند وقت نماز شده و به افراد دیگر خبر می دهند». پیامبر این پیشنهاد را قبول نکرد و از آن خوشش نیامد. گروه دیگر گفتند: «از بوق و شیپور استفاده کن». این پیشنهاد نیز مورد پسند حضرت قرار نگرفت و در بیان علت آن فرمود: «این شیپور زدن کار یهودیان است و درست نیست ما در این امر پیرو آنها باشیم».
گروه سوم گفتند: «از ناقوس استفاده کنید» پیامبر (ص) فرمود: «آن کار مسیحیان است» با این حال و با وجود کراهت قلبی ای که داشتند ظاهرا حضرت اجازه این کار را می دهند و قرار می شود از چوب ناقوسی بسازند.
در همان روز عبدالله ابن زید یکی از کسانی که در جریان بسیار اهتمام داشته تا وسیله مناسبی برای اعلام و اذان بیابد خوابی می بیند، در خوابش اذان را البته با تفاوت هایی نسبت به آنچه هم اکنون به عنوان اذان خوانده می شود به او تعلیم می دهند.
فردای آن روز عبدالله نزد رسول الله (ص) آمده و عرض می کند: «ای پیامبر خدا (ص) دیروز در حالیکه بین خواب و بیداری بودم، شخصی نزد من آمد و اذان را به من آموخت» سپس پیامبر اکرم (ص) به بلال فرمود: «ای بلال، بلند شو و ببین هر آنچه عبدالله بن زید به تو می گوید و به همان کیفیت که او تعلیمت می دهد اذان بگو و دستورش را انجام بده» پس اولین اذان را بلال گفت. در برخی نقل ها آمده است «عمر قبل ار عبدالله ابن زید چنین خوابی دیده بود اما بیست روز آن را مخفی کرد! بعد از بیست روز این خبر را به پیامبر اعلام کرد، رسول الله (ص) از او پرسید: «چه چیزی باعث شد به من خبر ندهی؟» گفت: «عبدالله ابن زید در گفتن این خبر برمن سبقت گرفت پس من حیا کردم آن را بگویم»!!
در نقلهای دیگری گفته شده: «اذان بدین صورت تشریع شد که روزی جبرئیل (ع) در آسمان دنیا اذان گفت و عمر و بلال آن را شنیدند پس عمر پیش دستی کرد و این خبر را به رسول اکرم (ص) رساند سپس بلال آمد و خواست این خبر را بازگو کند پیامبر فرمود: عمر بر تو پیشی گرفت.

تحلیل
روایات وارده در این باب جدا کثیر و مختلف است و اغراض فرقه ای از بعضی آنها استشمام می شود و برخی خلاف عقل و یا اعتقاد هستند. مثلا آن روایتی که می گوید عمر پیش از عبدالله چنین خوابی دیده و یا به چنین امری مطلع شده، در آن گفته شده علت اطلاع ندادن عمر به پیامبر حیا کردن او بوده! سئوال ما اینجاست که اگر عمر پیش از عبدالله خواب را دیده پس در آن وقت عبدالله این خبر را به پیامبر نداده بوده پس عمر از چه چیزی حیا کرده؟ اگر هم بعد عبدالله دیده پس چرا در این روایات گفته شده 20 روز قبل از آن از این امر باخبر شده؟ در روایت دیگر که گفته شده عمر و بلال صدای جبرئیل (ع) را شنیدند و اذان را او آموختند این روایت هم مردود است زیرا مفهوم آن اثبات نبوت و وحی برای عمر و بلال است و از این گذشته عقل نمی پذیرد که تا وقتی پیامبر اکرم (ص) زنده است جبرئیل اخبار را به غیر او بدهد و دیگران در اطلاع یافتن از امور دینی بر پیامبر پیشی بگیرند.
برخی گفته اند علت این چنین تشریع شدن اذان و اینکه مستقیما به پیامبر (ص) آموخته نشد، این است که در اذان تفخیم و اشاره ای به پیامبر شده لذا خوب نبود ایشان خود این حکم را به مردم ابلاغ کند لذا خداوند خواست این امر بدست غیر او صورت پذیرد!
اشکال ما به این ادعا این است که اگر فرمایش این گروه درست باشد باید تشریع نماز، زیارات و نزول آیاتی از قرآن که در آنها پیامبر تحسین شده نیز به همین نحو صورت می پذیرفت ولی می بینیم در آنها چنین نشد.

قول صحیح:
در وسائل الشیعه ج 1 ص 326 و در کافی ج 3 ص 302 و در غیر اینها از قول امام صادق (ع) نقل شده است: «هنگامیکه جبرئیل بر رسول اکرم (ص) نزول کرد تا اذان را به او ابلاغ کند، خود جبرئیل اذان و اقامه گفت و بدین ترتیب اذان و اقامه را آموزش داد و در آن جا بود که رسول اکرم (ص) به علی (ع) امر کردتا بلال را صدا بزند، پس آن حضرت نیز بلال را صدا زد، پس پیامبر اکرم (ص) اذان را به بلال آموخت و دستور داد اذان بگوید.

اشکال و جواب:
ممکن است کسی سئوال کند: در برخی اخبار آمده است که اذان در مکه در اسراء یا غیر آن توسط جبرئیل ابلاغ شده نه در مدینه فلذا خبر مدکور از امام صادق (ع) مردود است جواب: اینکه در مکه به هنگام اسراء یا غیر آن اذان توسط جبرئیل ابلاغ شدده با آنچه گذشت در روایت منقول از امام جعفر صادق (ع) منافاتی ندارد. زیرا ممکن است در مکه اذانی که برای هر فرد لازم است هنگام نماز خواندن بگوید تشریع شده باشد نه اذن برای اعلام. کما اینکه نماز در آن موقع تشریع شده بود اما نماز جماعت و جمله و.... بعدا اجرائی شد. پس ممکن است در مورد اذان نیز چنین اتفاقی افتاده باشد یعنی در مکه اذان بعنوان سنبلی از معارف اسلامی تشریع شده و به مسلمانان گفته شده باشد قبل هر نماز آن را بخوانند اما اذان بعنوان وسیله ای برای اعلام عمومی وقت نماز یا در مقابل ناقوس و شیپور و ... در مدینه و در سال اول تشریع شده باشد.
جواب دیگر: در برخی روایات تاریخی آمده است: هنگامی که مسلمانان به مدینه آمندند وقت نماز شد و آماده ی نماز شدند، اما کسی این امر را اعلام نمی کرد غافلان نیز متذکر شده و آماده شدند روزی در این مورد میان مسلمانان بحثی به راه افتاد، بعضی به بعضی دیگر گفتند: بوق و شیپوری مانند شیپور یهودیان برای این کار تهیه کنید. در این هنگام عمر گفت: آیا افرادی را صدا نمی زنید تا اعلام نماز کنند؟ پس رسول اکرم (ص) به بلال فرمود: «برخیز ای بلال و اذان بگو».
از این روایت فهمیده می شود پیامبر اکرم (ص) برای خاتمه دادن به گفت و گو و کشمکش های مسلمین دستور فرموده به بلال تا اذان بگوید پس اولا تشریع آن با خواب و... نبوده ثانیا معلوم می شود اذان از پیش برای مسلمین شناخته شد. و سابقا تشریع شده بوده است بنابراین تشریع آن در مدینه صورت گرفته اما به عنوان وسیله ای اعلام قرار گرفتن آن به دستور پیامبر (ص) و در مکه بوده است.


Sources :

  1. محمدهادی یوسفی غروی- الموسوعه التاریخ االاسلامی جلد 2

  2. علامه جعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره النبی الاعظم جلد 4

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/116611