اجازه جنگ و نسخ گذشت از مشرکین

پس از به رسالت رسیدن پیامبر اکرم (ص) ایشان مراحل زیر را در تبلیغ اسلام گذراندند:
1- ابلاغ اسلام به چند تن از نزدیکترین افراد خانواده، که منحصرا پسر عموی گرامی اش امام علی (ع) و همسرش خدیجه کبری (س) و چند تن دیگر را فرا می گرفت.
2- انذار اقوام نزدیک
3- انذار قوم و قبیله
4- انذار کسانی از اعراب که در اطراف محل سکونت ایشان بودند
5- انذار تمام جن و بشر
در طی مراحل فوق رسول خدا (ص) تا حدود سیزده سال پس از آغاز نبوتش تنها بصورت لسانی و بدون هیچ درگیری مسلحانه ای تبلیغ می فرمود و البته این مدت نیز بدون ضد و خورد نبود اما جنگ سازمان دهی شده ای که در آن مسلمانان نیز سپاه و لشکر خاصی داشته باشند رخ نداده بود. در این مدت پیامبر اکرم (ص) مدام یاران خود را به صبر و گذشت و خودداری از اعمال خشونت آمیز دعوت می فرمود. سپس امر به هجرت شده و پس از استقرار در مدینه میان مهاجرین و انصار الفت برقرار شد و ایشان رسول خدا را در تصرف در مال و جان بر خود مقدم می دیدند، اما از طرف دیگر عداوت عرب و یهود در اثر اسلام آوردن اهل مدینه نسبت به اهالی این شهر مقدس شکل گرفته و روز به روز این دشمنی شعله ورتر می شد، تا جائیکه هیچ شب و صبحی بر مسلیمن نمی گذشت مگر آنکه آماده جنگ و مبارزه مسلحانه بودند. در این ایام بود که خداوند متعال آیه زیر را نازل فرمود:
«وعدالله الذین آمنوا منکم و عمولا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کمااستخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم آمنا یعبدوننی الایشرکون بی شیئاو من کفر بعد ذلک فادولئک هم الفاطقون»؛ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند وعده می دهد قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد. همانگونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آئینی که برای آنان پسندیده پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت مبدل می کند و...» (نور/ 55). در این دوران پیامبر اکرم (ص) و یاران گرامی شان مامور به صبر بودند، خداوند تبارک در این باره می فرماید: «ولتسمعن من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا اذی کثیرا و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور»؛ «و بر شما از زخم زبان آنهائی که پیش از شما کتاب آسمانی به آنها نازل شد آزار بسیار خواهد رسید و اگر صبر پیشه کنید و پرهیزکار شوید پیروز می شوید که ثبات و تقوا سبب نیرومندی و قوت در کارهاست». (آل عمران/ 186) و می فرماید: «ود کثیر منن اهل الکتاب لو یردونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبیین لهم الحق»؛ «بسیاری از اهل کتاب دوست می دارند که ای کاش می توانستند شما را بعد از آنکه ایمان آوردید به کفر برگردانند و این آرزو را از حسد در دل می پرورند بعد از آنکه حق برای خود آنان نیز روشن گشته» (بقره/ 109)، در این آیه «بتیین حق» را همان نام برده شدن رسول خدا (ص) در تورات و انجیل دانسته اند. گفته اند: «امر به عفو و گذشت تا موقعی که فرمان خدا فرا رسد» (بقره/ 109) «یعنی در برابر مخالفان ولو برای آنها در گذشته حق بیان شده، صبر کنید تا خداوند فرمان جهاد را صادر فرماید».
بیهقی از قول کعب ابن مالک نقل می کند: «مشرکین و یهودیان مدینه، هنگامیکه پیامبر (ص) به آنجا هجرت نمود، او و اصحابش را شدیدا مورد اذیت قرار می دادند، پس خداوند متعال مسلمین را امر به صبر و گذشت از ایشان فرمود».
و از اسامه ابن زید نقل شده که گفت: «پیامبر اکرم (ص) و اصحابش از مشرکین و اهل کتاب گذشت می کردند و در برابر آزار آنها سکوت کرده و طریق بردباری پیشه نمودند و همچنان که خداوند امر کرده بود عفو می کردند تا آنکه خداوند متعال اذن جهاد داده و به پیامبرش فرمود: «اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر. الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربنا الله و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا و لینصرن الله من ینصر. ان الله لقوی عزیز»؛ «کسانی که چون ستم دیده اند کارزار می کنند اجازه دارند و خدا به نصرت دادشان تواناست. همان کسانی که از دیارشان بیرون شده اند بدون سبب خاصی، مگر آنکه می گفتند: «پروردگار ما فقط خدای یکتاست». اگر خدا بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نمی کرد و از بین نمی برد دیرها و کلیساها و کنشت ها و مسجدها که نام خدا در آن بسیار زیاد می شود ویران می شد، خدا کسانی که یاری او کنند یاری می کند که وی تواناست».(حج/ 39- 40).
برخی از علما گفته اند: و پس از این مرحله یعنی مرحله اجازه جنگ با مشرکین و اهل کتاب جنگ با کسانی که تعدی و تجاوز نکرده اند اما بنا به دلایلی باید مورد حمله قرار گیرند تشریع شد و خداوند متعال فرمود: «و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا»؛ «و بجنگید در راه خدا با کسانی که با شما جنگ دارند اما متعرض نمی شوند و تجاوز نمی کنند» (بقره/ 190) و پس از این مرحله نیز جنگ با مشکرین تا جائی که هیچ دینی جز دین اسلام در زمین وجود نداشته باشد تشریع شد: «و قاتلوا المشرکین کافه»؛ «با مشرکین بجنگید با همه شان» (توبه/ 36)
و علامه طباطبائی در ذیل آیات 38تا 57 سوره حج می فرماید:
این آیات متضمن اذن مومنین به قتال با کفار است و به طوری که گفته اند اولین آیه ای است که درباره جهاد نازل شده، چون مسلمانان مدتها بود که از رسول خدا (ص) اجازه قتال با مشرکین را می خواستند و حضرت به ایشان می فرمود: «من مامور به قتال نشده ام و در این باب هیچ دستوری نرسیده». و تا در مکه بود همه روزه عده ای از مسلمانان که کتک خورده یا زخمی شده و یا شکنجه دیده بودند نزدش آمده و در محضر آن جناب از وضع خود و ستمهائی که از مشرکین مکه و گردن کلفتهای آنان می دیدند شکوه می کردند حضرت هم ایشان را تسلیت داده امر به صبر و انتظار فرج می کردند تا آنکه این آیات نازل شد: «انذن للذین یقاتلون...» (حج/ 39 و40). ولی بعضی از مفسرین گفته اند: اولین آیه ای که درباره اذن جهاد نازل شد آیه: «و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم» (بقره/ 190) بوده و بعضی دیگر گفته اند: آیه «ان الله اشتری من المومنین انفسهم و الموالهم» (توبه/ 111) اولین آیه نازله در این مورد بوده است.


Sources :

  1. یوسف صالحی شامی- سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیرالعباد- جلد 4

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/116616