عمرو بن سعید بن عاص اموی قرشی

از حاکمان حکومت امویان و مروانیان: و از بدخواهان کینه توز نسبت به آل پیامبر!! او معروف به «اشرق تابعی» بود. مردی فاسق و خبیث که در زمان معاویه و پسرش یزید، حاکم شهر مدینه و مکه بود! پدرش از شخصیت های سیاسی مهم در دوران معاویه بود و خودش در چند مقطع تاریخ، نقش های اساسی داشت و گفته شده که او خطیبی بلیغ بود. سال 60 هـ.ق که حسین بن علی بن ابیطالب (ع)، جنبش خود را بر علیه یزیدیان آغاز و به طرف مکه به راه افتاد، عمروبن سعید، از طرف یزیدبن معاویه، حاکم و والی مکه و امیرالحجاج شد و سرپرستی امور حج را به دست گرفت و به بهانه به جای آوردن حج از شام به مکه آمد و به دستور یزید، مأمور شد تا هر جا به حسین (ع)، دست پیدا کرد، یا او را بکشد و یا دستگیر کند و نزد یزید بفرستد. به مجرد اینکه امام (ع)، از این امر باخبر شد، حج خود را به عمره مبدل نمود و از مکه بیرون رفت، تا مبادا با قتل او در مکه، هتک حرمت حرم خدا شود. همین که عمروبن سعید، خبر خروج آن حضرت از مکه را شنید، مزدورانش را به دنبال امام (ع)، فرستاد و گفت که به هر وسیله ممکن متوسل شوید و حسین بن علی (ع) را برگردانید، مأموران دنبال امام رفتند ولی موفق نشده و برگشتند. عمرو، بعد برادرش «یحیی بن سعید» را با چند نفر فرستاد و پیغام داد تا امام (ع) برگردد، ولی آن حضرت امتناع کرد، یحیی با افرادش با یاران امام (ع)، به مقابله و نزاع پرداختند ولی باز هم حضرت اعتنا نکرد و به راهش ادامه داد.
در کتاب «ابصار العین» نقل است که عبدالله بن جعفر طیار به مکه رفت و از عمرو بن سعید برای حسین (ع)، امان نامه گرفت. و او را توسط برادر عمرو، یحیی بن سعید خدمت امام (ع) فرستاد و خود نیز آمد و در بین راه آن حضرت را ملاقات کرد. و امان نامه را خواند، ولی امام (ع) از مراجعت به مکه امتناع نمود و جواب نامه عمروبن سعید را نوشت و عبدالله بن جعفر به همراه یحیی بن سعید از آن حضرت جدا شد و دو فرزندش، عون و محمد نزد امام (ع) ماندند. عمروبن سعید، بعد از شهادت حسین بن علی (ع)، حاکم شهر مدینه بود و ابن زیاد، توسط مردی به نام عبدالملک بن ابی الحارث، او را به قتل حسین (ع)، بشارت داد.
او با آگاهی از این خبر، بر منبر رفت و کشته شدن امام (ع) را به مردم اطلاع داد و برای یزید بن معاویه دعا کرد و پس از بازگشت آل پیامبر به مدینه، وقتی خبر گریه ها و سوگواری های بازماندگان شهداء کربلا را در سوگ حسین (ع) و یارانش شنید، از روی تمسخر و اهانت گفت: «این شیون ها مثل روز مرگ عثمان است.» پس از شهادت امام حسین (ع)، چون شخصیت مخالف دیگری به نام عبدالله بن زبیر در حجاز و مکه، در برابر حاکمیت یزید، پیدا شد و هر چه یزید با مکر و حیله خواست تا او را فریب دهد، نتوانست و عبدالله در مخالفتش جدی تر شد، عمروبن سعید حاکم مدینه از طرف یزید، مامور سرکوبی ابن زبیر در مکه شد. او با همکاری عمرو بن زبیر، برادر عبدالله و سپاهی بزرگ به جنگ عبدالله رفت ولی شکست خورد، برادرش اسیر شد و عبدالله بن زبیر که قدرت زیادی پیدا کرده بود، به یزید پیشنهاد کرد تا عمروبن سعید از کار برکنار شود.
عمروبن سعید؛ زمان حکومت مروان بن حکم، نقش مهمی داشت و کمک زیادی به مروان کرد و البته به عنوان جانشین او، بعد از پسرش عبدالملک، معین شده بود. اما چون عبدالملک، به خلافت رسید تصمیم گرفت که او را از ولایت عهدی خلع کند، زیرا این مهمترین مسئله داخلی حکومت عبدالملک شده بود که طبق قرار پدرش باید جانشین او می شد.
سال 68 هـ.ق که عبدالملک عازم فتح عراق شد، عمرو، در شام بر علیه عبدالملک شورش کرد و آنجا را تصرف نمود و مردم شام با او بیعت کردند. عبدالملک با شنیدن این خبر از نیمه راه برگشت عمرو، از ورود او به شهر جلوگیری کرد، ولی عبدالملک شهر را محاصره و با نوعی فریب و ملاطفت، او را ولیعهد خود معرفی نمود تا توانست در شهر وارد شود و از آنجا که منتظر فرصتی بود، در سال 70 هـ.ق عمروبن سعید بن عاص را به قتل رساند.


Sources :

  1. حاج شیخ عباس قمی- نفس‌المهموم

  2. سیوطی- تاریخ خلفا

  3. سيد مصطفى حسينى دشتى- معارف و معاریف

  4. سید محمد شیرازی- فرهنگ عاشورا

  5. رسول جعفریان- تاریخ تحول دولت و خلافت جعفریان

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/116648