کتاب البیان فی تفسیر القرآن

این کتاب یکی از آثار ارزشمند فقیه شیعی معاصر، آیة الله خویی که به زبان عربی تالیف یافته است، می باشد. کتابی مهم در تفسیر و علوم قرآنی. این کتاب مشتمل است بر برخی مباحث علوم قرآنی از جمله اعجاز، تحریف، نسخ، و نیز تفسیر سوره حمد. به رغم خواسته و هدف مؤلف در ارائه تفسیر سوره های دیگر قرآن، البیان تنها مشتمل بر تفسیر سوره حمد است. این مجموعه در واقع، حاصل درسهای آیت الله خویی در حوزه علمیه نجف است. (رجوع کنید به خویی، معجم رجال الحدیث، ج 22، ص 19)
مؤلف البیان در بحثهای مقدماتی، و نیز در تفسیر سوره حمد، آشکارا از بحثهای کلامی استادش، علامه بلاغی، در آلاءالرحمن اثر پذیرفته است. تأثیر این کتاب در حوزه علوم قرآنی، به ویژه در بحث تحریف ناپذیری قرآن کریم، بسیار بارز است، تا جایی که برخی آثار، نوعی ملخص یا مبسوط البیان به شمار می روند. توجه عالمان و قرآن پژوهان اهل سنت نیز نشانه دیگری از گستره حضور این اثر است.

معرفی اجمالی نویسنده
آیـت الله الـعـظـمى حاج سید ابوالقاسم خوئى، در شب نیمه رجب 1317 هـ ق در شهرستان خوى از تـوابـع آذربـایـجان غربى، در یک خانواده علمى و مذهبى دیده به جهان گشود. والد بزرگوار او، مـرحوم آیت الله سید على اکبر خوئى، از شاگردان مبرزا آیت الله شیخ عبدالله مامقانى بود.
سید ابوالقاسم جوان در سن 13 سالگى در نـجف شروع به فرا گرفتن ادبیات عرب، منطق و سطوح عالیه نمود و درحدود 21 سالگى بود که شایستگى آن را پیدا نمود تا در درس خارج بزرگترین مدرس حوزه علمیه نجف، یعنى مرحوم آیـت الله العظمى شیخ الشریعه اصفهانى حاضر شود و خوشه چین علوم و معارف او گردد البته جز آن استاد بزرگ، اساتید دیگرى هم در رشته هاى مختلف و در مقاطع تحصیلى متفاوت داشته است از جمله: آیت الله العظمى شیخ ضیاء الدین عراقى، آیت الله العظمى شیخ محمد حسین اصفهانى کمپانى، آیت الله العظمى شیخ محمد حسین نائینی، آیت الله شـیخ محمد جواد بلاغی، سید ابوالقاسم خوانسارى، سـیـد حسین بادکوبه اى، حاج سید على قاضى و...
در طول شصت و هفت سال تدریس، انبوهى از علما و فضلا از مـحـضـر درس ایـشـان بهره گرفته اند از جمله: آیت الله حاج شیخ صدرا بادکوبه اى، آیت الله شهید سید محمد باقر صدر، آیت الله حاج شیخ مجتبى لنکرانى، آیت الله حاج سید على سیستانى، آیت الله حاج سید على بهشتى و...
مجموع آثار چاپ شده از معظم له حدود 43 جلد مى باشد از جمله: تکملة منهاج الصالحین، منتخب الرسائل، مناسک حج، معجم رجال الحدیث، تلخیص المنتخب، و...
شـادروان آیـت الله الـعظمى خوئى (ره) در سلسله نور و رحمت فقاهت، فرد شاخص و چهره بسیار مـمـتـازى بـود که ده ها اثر ماندنى و بناى خیر جاودان از او به یادگار مانده است. علاقه ایشان به گسترش اسلام در سطح جهان، انگیزه اى شده بود که ده ها مرکز مهم اسلامى و تبلیغى در نقاط مـختلف جهان به وجود آورند.
سرانجام این مرد بزرگ پس از یک عمر با برکت، دچار بیماری سختی گردید و در یکی از بیمارستان های بغداد، طرف عصر روز هشتم ماه صفر 1413 جان به جان آفرین سپرد. ایشان را در صحن شریف در مدخل مسجد الخضراء که جایگاه تدریس او بود به خاک سپردند.

محتوای کلی و ساختاربندی کتاب:
مؤلف در آغاز، به اجمال، از شیوه تفسیر خود سخن گفته، سپس در فصل نخست با عنوان «فضل قرآن» جایگاه قرآن را در پرتو آیات آشکار ساخته و بر لزوم تدبر در آن تأکید کرده است. در فصل دوم، در بحث از «اعجاز قرآن» به تبیین لغوی اعجاز، معنای اصطلاحی آن و فرق آن با سحر پرداخته است. وی برترین معجزه را آن می داند که با برترین جریان روزگار هماوردی کند، ازاین رو با تبیین جایگاه بلاغت و فصاحت در روزگار جاهلی، به اثبات برتری قرآن در اعصار و مانندناپذیری آن در بیان و عرضه حقایق والا می پردازد.
بحث قرائت، که از پیشینه ای کهن و اهمیتی ویژه برخوردار است، به تفصیل در البیان، مطرح شده است. مؤلف به جایگاه قرائت در آرای قرآن پژوهان اشاره می کند و با تصریح به عدم تواتر قرائتهای هفتگانه می گوید: عدم تواتر قرائتها سخنی مشهور در میان شیعه است و بعید نمی نماید که در میان عامه نیز چنین باشد (ص 123). مؤلف برای اثبات عدم تواتر قرائتها، ابتدا قاریان دهگانه را معرفی می کند و سپس چگونگی گزارش قرائتهای آنها را بازگفته از آنجا که مؤلف تواتر قرائتها را نفی کرده، در ادامه بحث، پیوند «قرائتهای هفتگانه» را با حدیث «احرف سبعه» گسسته دانسته و تأکید کرده است که این حدیث به هر معنایی که باشد، پیوندی با موضوع قرائتهای هفتگانه ندارد. وی در تأیید این نظر خود، آرای تنی چند از مفسران و قرآن پژوهان بزرگ عامه را آورده است.
مؤلف پس از نقد حجیت قرائتها، با استناد به روایتی از کافی، تأکید می کند که در نماز قرائتی صحیح است که به روزگار امامان (ع) متعارف بوده باشد. (ص 167) بحث از روایت «احرف سبعه» در علوم قرآنی بسی درازدامن است. مؤلف، گونه های مختلف نقل آن را آورده و پس از نقد تمامی آنها، تصریح کرده است که به دلیل تهافت و تناقض روایات و عدم امکان جمع، نمی توان آنها را پذیرفت. (ص 171- 193) ازاینرو، وی روایات «احرف سبعه» را یکسره مردود می شمارد. مهمترین بحث البیان، بحث «تحریف ناپذیری» قرآن کریم است. مؤلف تحریف را معنی کرده، انواع و ابعاد آن را نمایانده و محل نزاع بحث را روشن کرده است. وی ضمن تصریح به اینکه محققان هرگز به تحریف عقیده نداشته اند، «نسخ التلاوه» را گونه ای از تحریف دانسته است. وی در اثبات تحریف ناپذیری قرآن، به آیات قرآن، سنت، روایات فضائل سوره ها و فضیلت قرائت قرآن استناد کرده است. (ص 207ـ 235) بحث وی از مصحف حضرت علی (ع) و نقد سندی و محتوایی روایتها شایان توجه است. از جمله اهم دلایل معتقدان تحریف، چگونگی جمع قرآن است.
آنان براین باورند که چون قرآن در زمان رسول الله (ص) جمع نشده، به هنگام جمع آن در زمان خلفا تحریف صورت گرفته است. بدین سان، مؤلف به بحث از جمع قرآن پرداخته و پس از نقد و بررسی روایتها و تحلیل ابعاد بحث و فرضهای مختلف آن، به نتیجه رسیده است که قرآن به همین صورت کنونی به روزگار رسول اکرم جمع بوده است.
مؤلف پس از اثبات سلامت، استواری و وحیانی بودن قرآن، به بحث «حجیت ظواهر» آن می پردازد، و برای اثبات آن، به دلایل عقلی، قرآنی و روایی استناد می کند؛ آنگاه دلایل کسانی را گزارش می کند که به عدم حجیت ظواهر قرآن اعتقاد دارند. مؤلف که در بخشهای پیشین دلایل تحریف را نقد کرده است، در این بخش، دیگر دلایل آنان را به نقد کشیده، بر حجیت ظواهر قرآن تأکید می کند. (ص 263- 273) در بحث از حجیت ظواهر قرآن، که عملا حجیت تمامت آیات آن است، چگونگی «نسخ» آیاتی از قرآن مطرح می شود. از اینجا مؤلف به بحث از «نسخ» می پردازد، مؤلف در پی بحث از نسخ به بداء هم پرداخته و دیدگاه شیعه را در این باره باز گفته است. (ص 277ـ394) بحث از اصول تفسیر، از دیگر بحثهای کتاب است که مؤلف در آن، تکیه بر دیدگاه مفسران را در تفسیر نااستوار می داند، و بر استناد به ظواهر کتاب، با توجه دقیق به معانی واژگان در ادب عربی، و خردورزی تأکید می کند و برای روایات صحیح در تبیین آیات، جایگاه ویژه ای قایل می شود و اشکالهای پذیرفتن خبر واحد در تفسیر و حجیت آن را پاسخ می گوید. (ص 397ـ 402)
«حدوث یا قدم قرآن»، که از نزاعهای کهن معتزله و اشاعره است، بحث پایانی بخش علوم قرآنی این کتاب است. مؤلف آن را از بحثهای دخیل در فرهنگ اسلامی دانسته و از جمله آثار ورود بحثهای فلسفه یونان در حوزه فرهنگ اسلامی تلقی می کند. وی در این بحث، به نقد دیدگاه اشاعره پرداخته، دیدگاه معتزله و شیعه را در حدوث کلام الهی استوار می داند. (ص 405ـ413)
تفسیر سوره حمد، بخش پایانی کتاب است که مؤلف در پرتو توجه به قرآن و سنت، و تأمل در لغت و ادب عربی، آیات را تفسیر کرده است. بحث لغوی کلمه «عبادت» و بحث فقهی واژه «بسمله» از جمله بحثهای سودمند و راهگشای کتاب است. بینش فقهی و دقتهای اصولی مؤلف در جای جای تفسیر وی آشکار است. در تعلیقات این اثر، از حدیث ثقلین، ترجمه قرآن، جبر و اختیار، شفاعت و مانند آن بحث شده است. (ص 499ـ 528)
البیان بار نخست در سال 1375 در نجف به چاپ رسید. هاشم هاشم زاده هریسی و محمدصادق نجمی آن را با عنوان بیان، در علوم و مسائل کلی قرآنی، به فارسی ترجمه کرده اند. ترجمه کاملی از آن نیز به زبان اردو، به مترجمی محمد شفاء نجفی، در 1410/1989 در اسلام آباد به چاپ رسیده است. همچنین، دو فصل «جمع و تدوین قرآن» و «مصونیت قرآن از تحریف» توسط اصغرعلی جعفر در 1987 به انگلیسی منتشر شده است. فصل «حجیت ظواهر قرآن» نیز به ترجمه مجاهد حسین در مجله التوحید در 1989 منتشر شده است. انتشارات دانشگاه آکسفورد هم ترجمه انگلیسی کاملی از البیان به قلم عبدالعزیز ساشادینا در 1998 منتشر کرده است.


Sources :

  1. برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی بنیاد دایرة المعارف اسلامی

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/117133