حادثه بئر معونه (2)

در ماجرای بئر معونه که رسول الله (ص) چهل تن را به سوی مردم نجد می فرستد تا اسلام را تبلیغ کنند، دو نفر از این چهل تن عقب مانده، 38 نفری که جلوتر به بئر معونه می رسند همگی بدست بنی سلیم به شهادت می رسند به جز «کعب ابن یزید» که زخمی شده و پس از مراجعت بنی سلیم خود را به مدینه می رساند.
اما آن دو تن: یکی «منذر ابن محمد» است که با دیدن اجساد برادران شهید خود عنان از کف داده و به جنگ بنی سلیم رفته و به شهادت می رسد، دیگری «عمرو ابن منذر» است که در جریان حمله «منذر ابن محمد» مردم بنی سلیم از حضور او آگاه شده و به اسارتش می گیرند. وقتی «عمرو» را اسیر می کنند، او را نزد «عامر ابن طفیل» می برند. «عامر» او را بر سر نعش شهیدان برده و از اصل و نسب هر یک می پرسد، «عمرو» تک تک شهیدان را معرفی کرده و از شرافت ایشان سخن می گوید. در پایان «عامر» می پرسد: «آیا کسی هست که جسدش در میان اینان نباشد؟» عمرو می گوید: «آری، عامر ابن فهیره در این میان نیست» از بنی سلیم می گویند: «جنازه او به آسمان بالا رفت.»، «جبار» که قاتل «~عامر ابن فهیره~» است می گوید: «من خود دیدم که پیکر عامر ابن فهیره پس از شهادت به سوی آسمان بالا رفت و به همین جهت مسلمان شدم».

بازگشت عمرو ابن امیه به مدینه:
پس از آنکه «عمرو بن امیه» اجساد مسلمین را شناسایی می کند، «عامر ابن طفیل» از اصل و نسب خود او کسب اطلاع کرده، وقتی متوجه می شود از قبیله مضر است او را آزاد می کند. زیرا مادر عامر نذر کرده بود بنده ای را در راه خدا آزاد کند (ظاهرا یا قبیله مضر همگی بنده و عبد بوده اند که وقتی عامر ابن طفیل می فهمد عمرو از آنهاست دستور آزادی اش را می دهد یا مادر عامر نذر کرده بوده بنده ای از مضر را آزاد کند.) «عمرو ابن امیه» پس از آزادی به سوی مدینه به راه افتاده و تا «قرقرة الکدر» پیش می رود، در آنجا به دو نفر از طایفه «بنی عامر» بر می خورد و چون «بنی عامر» با بنی سلیم نسبت دوستی و هم پیمانی داشته اند، «عمرو» به قصد انتقام دوستان شهید خود تصمیم می گیرد به آن دو تن حمله کند؛ به همین منظور صبر می کند تا هر دو به خواب می روند سپس سراغشان رفته و بی سر و صدا به قتلشان می رساند. در کتب تاریخ آمده است که «عمرو» پس از چهار روز پیاده روی به مدینه رسیده و خدمت رسول الله (ص) می رود. ابتدا ماجرای شهادت دوستانش و سپس جریان قتل آن دو نفر را به سمع رسول الله (ص) می رساند. پیامبر (ص) از شنیدن ماجرای شهادت مسلمین بسیار اندوهگین شده و اما در مورد قتل آن دو تن می فرماید: «آن دو نفر، کلابی را که از قبیله بنی عامر بودند بیهوده به قتل رسانده ای و من باید طبق پیمانی که با «بنی عامر» دارم خونبهای آنها را بپردازم زیرا به آنها امان داده و خلعت پوشانده بودم» سپس مکثی کرده و در مورد حادثه شهادت قرآن شناسان فرمود: «این فاجعه کار ابوبراء بود و من از آن بیمناک و خائف بودم». و در برخی منابع نقل شده است: خبر شهدای بئر معونه و شهدای رجیع در یک شب به رسول الله (ص) رسیده و آن حضرت تا یک ماه، یا 40 روز، قاتلان ایشان را در قنوت نماز صبح خود نفرین می فرمود.

نام شهدای بئر معونه:
در مکتب سیره و مغازی نام هفده تن از شهدای بئر معونه ثبت شده است که از قرار زیر می باشد: 1- منذر ابن عمرو 2- عامر ابن فهیره 3- حکم ابن کیسان 4- نافع ابن بدیل 5- معاذ ابن ماعص 6- حرام ابن ملحان 7- سلیم ابن ملحان 8- حارث ابن صمه 9- سهل ابن عامر ابن سعد 10- طفیل ابن سعد 11- انس ابن معاویه ابن انس 12- ابی ابن ثابت ابن منذر ملقب به ابوالشیخ 13- عطیه ابن عبد عمر 14- کعب ابن زید ابن قیس 15- عروة ابن صلت 16- مالک ابن ثابت 17- سفیان ابن ثابت.

سرانجام «ابوبراء» و «عامر ابن طفیل»:
«ابوبراء» از اینکه «عامر ابن طفیل» عهد و امان او را شکسته و به مسلمینی که ابوبراء پناه داده بود حمله کرده است بسیار غمگین شده و به گفته برخی مورخین از این غصه هلاک گردید. گفته شده فرزند ابوبراء که «ربیعة ابن ابوبراء» نام داشت بعدها با هدف انتقام خون پدرش سراغ «عامر ابن طفیل» رفته و با نیزه ای به او حمله کرده این حمله در زمانی صورت گرفت که عامر بر اسب سوار بود. در اثر این ضربه «عامر» زخمی شده و از اسب به زمین افتاد. «ربیعه» توانست فرار کند اما یاران عامر در پی او شدند، عامر که چنین دید به آنها گفت: «بازگردید این زخم در عوض شکستن امان پدرش» زخم پهلوی عامر نتوانست او را از پا در آورد اما بعدها در اثر نفرین رسول الله (ص) غده ای همچون غده شتران در گلو یا زانویش، پدیدار شده و در خانه زنی از طایفه «بنی سلول» جان داد.
برخی مورخین نوشته اند این جمله عرب که بصورت ضرب المثلی درآمده سخن «عامر» به هنگام مرگ بوده است: «غده کغده البعیر و موت فی بیت سلولیه» یعنی: «جان می دهم در حالیکه غده ای همچون غده شتران در بدن دارم و مرگی در دیار غربت و در خانه زنی از بنی سلول».


Sources :

  1. یوسفی غروی- موسوعه التاریخ الاسلامی- جلد 2

  2. ابن سيد الناس- عیون الاثر- جلد 2

  3. سید محمد رضا آقامیری- زندگانی حضرت محمد (ص)

  4. سیدجعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره النبی الاعظم- جلد 7

  5. جلال الدين فارسي- پیامبری و جهاد

  6. سيد علي اكبر قرشي- از هجرت تا رحلت

  7. 7- چکیده تاریخ پیامبر اسلام

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/118097