نزول سوره نصر

این سوره در مدینه نازل شده و داراى 3 آیه است:
«بسم الله الرحمن الرحیم. إذا جاء نصر الله و الفتح و رأیت الناس یدخلون فی دین الله أفواجا فسبح بحمد ربک و استغفره إنه کان توابا»؛ «به نام خداوند بخشنده بخشایش پیشه. هنگامی که یاری خداوند بیاید و فتح حاصل شود و ببینی که مردم دسته دسته به دین خداوند روی آورند پس با سپاس پروردگارت او را تسبیح گوی و از او پوزش طلب نما چرا که او بسیار پوزش پذیر است».

محتوا و فضیلت سوره نصر
در این سوره خداى تعالى رسول گرامیش را وعده فتح و یارى مى دهد، و خبر مى دهد که به زودى آن جناب مشاهده مى کند که مردم گروه گروه داخل اسلام مى شوند، و دستورش مى دهد که به شکرانه این یارى و فتح خدایى، خدا را تسبیح کند و حمد گوید و استغفار نماید. و این سوره در مدینه بعد از صلح حدیبیه و قبل از فتح مکه نازل شده است. گرچه در اسلام فتوحات زیادى رخ داد، ولى فتحى با مشخصات فوق جز فتح مکه نبود، به خصوص اینکه طبق بعضى از روایات اعراب معتقد بودند اگر پیامبر اسلام (ص) مکه را فتح کند و بر آن مسلط گـردد این دلیل بر حقانیت او است، چرا که اگر بر حق نباشد خدا چنین اجازه اى را به او نمى دهد، همانـگـونه که به لشکر عظیم ابرهه اجازه نداد، به همین دلیل بعد از فتح مکه مشرکان عرب گروه گروه وارد اسلام شدند. بعضى گفته اند: این سوره بعد از صلح حدیبیه در سال ششم هجرت، و دو سال قبل از فتح مکه نازل گردید. اما اینکه بعضى احتمال داده اند بعد از فتح مکه در سال دهم هجرت در حجة الوداع نازل شده بسیار بعید است، چرا که تعبیرات سوره با این معنى سازگار نیست، زیرا خبر از یک حادثه مربوط به آینده مى دهد، نه گذشته. یکى از نامهاى این سوره. سوره تودیع است، تودیع یعنى خداحافظى چرا که در آن خبر ضمنى از رحلت پیامبر (ص) است.

درباره فضیلت تلاوت این سوره:
در حدیثى از پیغمبر اکرم (ص) آمده است: من قراءها فکانما شهد مع رسول الله (ص) فتح مکه: کسى که آن را تلاوت کند همانند این است که همراه پیغمبر (ص) در فتح مکه بوده است. در حدیث دیـگـرى از امام صادق (ع) مى خوانیم: کسى که سوره اذا جاء نصر الله و الفتح را در نماز نافله یا فریضه بخواند خداوند او را بر تمام دشمنانش پـیروز مى کند و در قیامت در حالى وارد محشر مى شود که نامه اى با او است که سخن مى گـوید، خداوند آن را از درون قبرش همراه او بیرون فرستاده، و آن امان نامه اى است از آتش جهنم.

 
فتح مکه بزرگترین پیروزى اسلام
فتح مکه فصل جدیدى در تاریخ اسلام گشود، و مقاومتهاى دشمن را بعد از حدود بیست سال درهم شکست، در حقیقت با فتح مکه بساط شرک و بت پـرستى از جزیره عربستان برچیده شد، و اسلام آماده براى جهش به کشورهاى دیگر جهان گشت. خلاصه این ماجرا چـنین بود: بعد از پیمان و صلح حدیبیه مشرکان مکه دست به پیمان شکنى زدند، و آن صلح نامه را نادیده گرفتند، و بعضى از هم پیمانان پیغمبر (ص) را تحت فشار قرار دادند، هم پـیمانهاى رسول الله (ص) به آن حضرت شکایت کردند رسول الله (ص) تصمیم گرفت هم پیمانان خود را یارى کند. از سوى دیـگـر تمام شرائط براى برچیدن این کانون بت پرستى و شرک و نفاق که در مکه به وجود آمده بود فراهم مى شد، و این کارى بود که مى بایست به هر حال انجام گیرد، لذا پیامبر (ص) به فرمان خدا آماده حرکت به سوى مکه شد. فتح مکه در سه مرحله انجام گرفت: نخست مرحله مقدماتى یعنى فراهم کردن قوا و نیروى لازم، و انتخاب شرائط زمانى مساعد، و جمع آورى اطلاعات کافى از موقعیت دشمن و کم و کیف نیروى جسمانى و روحیه آنها بود، مرحله دوم مرحله انجام بسیار ماهرانه و خالى از ضایعات فتح و بالاخره مرحله نهائى مرحله پى آمدها و آثار آن بود.

آیه اول: اذا جاء نصر الله و الفتح
مراد از نصر و فتح تحقق پیشگویى پیامبر (ص) در فتح مکه است، منظور از نصر و فتح آنطور که بعضى از مفسرین پنداشته اند جنس نصرت و فتح نیست، تا آیه شریفه با تمامى مواقفى که خداى تعالى پیامبرش را یارى نموده و بر دشمنان پیروز کرده منطبق شود، چون با آیه «و رایت الناس یدخلون فى دین الله افواجا» نمى سازد، زیرا اسلام آوردن انصار و اهل یمن و سایر مسلمانان که قبل از فتح مکه مسلمان شدند فوج فوج نبوده.

2- و رایت الناس یدخلون فى دین الله افواجا
راغب در مفردات مى گوید کلمه فوج به معناى جماعتى است که به سرعت عبور کنند، و جمع این کلمه افواج مى آید. و بنا به گفته وى معناى داخل شدن مردم در دین خدا افواجا این است که جماعتى بعد از جماعتى دیگر به اسلام در آیند، و مراد از دین الله همان اسلام است، چون خداى تعالى به حکم آیه «ان الدین عند الله الاسلام» غیر اسلام را دین نمى داند.

3- فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا
از آنجایى که این نصرت و فتح اذلال خداى تعالى نسبت به شرک، و اعزاز توحید است، مناسب بود که از جهت اول سخن از تسبیح و تنزیه خداى تعالى برود، و از جهت دوم که نعمت بزرگى است سخن از حمد و ثناى او برود، و به همین جهت به آن جناب دستور داد تا خدا را با حمد تسبیح گوید. البته در این میان وجه دیگرى براى توجیه و مناسبت این دستور هست، و آن این است که حق خداى عزوجل که رب عالم است، بر بنده اش این است که او را با صفات کمالش ذکر کند و همواره بیاد نقص و حاجت خود بیفتد، و چون فتح مکه باعث شد رسول خدا (ص) از گرفتاریهایى که در از بین بردن باطل و قطع ریشه فساد داشت فراغتى حاصل کند، دستورش داد که از این به بعد که فراغتت بیشتر است، به یاد جلال خدا که تسبیح او است و جمالش که حمد او است و نقص و حاجت خودش، که استغفار است بپردازد، و معناى استغفار در مثل رسول خدا (ص) که آمرزیده هست، درخواست ادامه مغفرت است، چون احتیاج به مغفرت از نظر بقاء عینا مثل احتیاج به حدوث مغفرت است، (دقت فرمایید). و این استغفار از ناحیه آن جناب تکمیل شکرگزارى است. «انه کان توابا» این جمله دستور به استغفار را تعلیل مى کند، و در عین حال تشویق و تأکید هم هست.

چند روایت مربوط به نزول سوره نصر
در مجمع البیان از مقاتل روایت کرده که گفت: وقتى این سوره نازل شد، رسول خدا (ص) آن را بر اصحابش ‍ قرائت کرد، اصحاب همه خوشحال گشته به یکدیگر مژده مى دادند، ولى وقتى عباس آن را شنید گریه کرد، رسول خدا (ص) پرسید: چرا مى گریى عمو؟ عرضه داشت: من خیال مى کنم این سوره خبر مرگ تو را به تو مى دهد، یا رسول الله. حضرت فرمود: بله این سوره همان را مى گوید که تو فهمیدى، و رسول خدا (ص) بعد از نزول این سوره بیش ‍ از دو سال زندگى نکرد، و از آن به بعد هم دیگر کسى او را خندان و خوشحال ندید.
در اینکه از کجاى این سوره چنین مطلبى استفاده مى شود در میان مفسران گفتگو است، زیرا در ظاهر آیات آن چـیزى جز بشارت از فتح و پیروزى نیست بعضى در وجه دلالت سوره بر خبر مرگ آن جناب چنین گفته اند که: این سوره دلالت دارد بر اینکه رسول خدا (ص) از انجام رسالات خود فارغ شده، آنچه بنا بود انجام دهد انجام داده، و دوران تلاش و مجاهدتش به سر رسیده، و معلوم است که طبق مثل معروف عند الکمال یرقب الزوال، هر چیزى که به حد کمالش رسید باید منتظر زوالش بود. در همان منبع فوق از ام سلمه روایت شده که گفت: رسول خدا (ص) در اواخر عمرش نمى ایستاد و نمى نشست و نمى آمد و نمى رفت، مگر اینکه مى گفت: سبحان الله و بحمده و استغفر الله و اتوب الیه ما علت این معنا را پرسیدیم، فرمود: من بدین عمل مامور شده ام، آنگاه این سوره را مى خواند: (اذا جاء نصر الله و الفتح).
و در عیون به سند خود از حسین بن خالد از حضرت رضا (ع) روایت آورده که گفت: من از پدرم شنیدم که از پدرش ‍ (ع) حدیث کرد که: اولین سوره اى که از قرآن نازل شد سوره (بسم الله الرحمن الرحیم اقرا باسم ربک) بود، و آخرین سوره اى که نازل شد سوره اذا جاء نصر الله بود.
علامه طباطبائی می فرماید: شاید منظور از آخرین سوره، آخرین سوره به طور تمام و یک جا بوده، که در این صورت منافات ندارد که بعضى آیات سایر سوره ها بعد از این سوره نازل شده باشد.


Sources :

  1. سید محمد حسین طباطبائی- ترجمه المیزان- جلد 20

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 27

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/119252