غزوه حنین (سپاه اسلام)

سئوالی اساسی:
با آنکه تعداد مسلمین در این جنگ حدود 12000 نفر بود با این حال، چطور اکثرشان پا به فرار گذاشته و صحنه جنگ را ترک کردند؟
علت فرار سپاهیان اسلام:
به نظر می رسد سر این مطلب در چهار چیز است:
1- غفلت مسلمانان از دشمن که یکباره به سوی ایشان تیر اندازی کردند.
2- وجود نیروهای نفاق و برخی مشرکین که از سر صدق نمی جنگیدند و تنها برای جمع آوری غنائم و... آمده بودند. این گروه به محض دیدن حملات سخت دشمن پا به فرار گذاشتند.
3- فرار برخی از مسلمانان که از صبر یا تجربه کافی برخوردار نبودند.
4- طبق برخی نصوص وقتی بنی سلیم که در ابتدای سپاه اسلام بودند با دشمن مواجه شدند آنها و یا فردی از میان بنی سلیم فریاد زدند دست از پسران مادر خود بردارید یعنی با هوازن که فرزندان ام سلیم اند نجنگید. پس بنی سلیم دست از جنگ برداشتند اما دشمن چنین نکرد و در نتیجه مسلمانان پا به فرار گذاشتند. البته برخی مورخین شروع جنگ را به گونه ای دیگر توصیف کرده و علت فرار مسلمانان را غیر از آنچه گفته شد گفته اند. این دسته از مورخین نوشته اند: گروه مقابل که پیش از مسلمانان به حنین رسیده بودند در تنگناها و مخفیگاه ها پنهان شده بودند وقتی مسلمانان آمدند، آنها یک باره بر مسلمین حمله آورده و ایشان را تیر باران نمودند تیر بارانی سخت و سهمگین. در اثر این حمله پیشقراولان اسلام فرار کرده و در پی ایشان الباقی نیز گریختند. از نظر ما اگر شروع صحنه ی فرار بدین وجه هم بوده باشد باز علت ادامه آن و هزیمت مسلمین همان است که در فوق بیان شد.

روایتی دروغین که از معاویه نقل شده است:
از معاویه روایتی به این مضمون نقل شده است: در جنگ حنین پدرم را دیدم که همراه برادران و قوم خود به مکه فرار میکرد، من با دیدن او فریاد زدم: ای پسر حرب به خدا قسم همراه پسر عمویت پایداری نکردی و در راه دینت نجنگیدی و این اعراب یعنی هوازن و طرفدارانش را از حریمت دور نکردی. ابوسفیان گفت: تو کیستی؟ گفتم: معاویه. گفت: پسر هند؟ گفتم: آری. گفت با پدر و مادرم قربانت شوم. سپس ایستاد و جماعتی از اهل مکه همراه او شدند و من (معاویه)، نیز به آنها ملحق شدم. سپس به دشمن حمله کرده و آنها را تار و مار کردیم و پیوسته مسلمانان مشرکین را می کشتند و اسیر می کردند تا اینکه ظهر شد و پیامبر دستور داد بس کنند.
بررسی:
روایت فوق کذب محض است زیرا:
1- طبق آنچه علامه جعفر مرتضی از کتاب سبل الهدی و الرشاد ج 5 ص 317 و البدایة و النهایة ج4 ص 377 و غیر اینها نقل فرموده اند، معاویه و پدرش بر بالای تلی مشرف بر میدان جنگ به صحنه نبرد نگاه می کردند تا ببینند پیروزی از آن کیست.
2- معنای اینکه معاویه به پدرش بگوید ابن الحرب چیست؟ و چطور ابوسفیان فرزند خود را ولو از صدایش نشناخته است؟
3- طبق مضمون این روایت ابوسفیان حقیقتا اسلام آورده است در حالیکه در نصوص متعدد تاریخی داریم که او اسلام نیاورده و به دنبال غنائم بوده است و یا حداقل اسلامش حقیقی نبوده است. (برای اطلاع از دیگر دلایل تکذیب این روایت مراجعه کنید به الصحیح من سیرة النبی الاعظم (ص) ج24 ص157)

هیچ کس حق فرار نداشت:
در نصوص تاریخی مربوط به جنگ حنین به عباراتی بر می خوریم که گویا نویسندگان این عبارات قصد دارند فرار عده ای را توجیه کرده و چنین وانمود کنند که میدان جنگ حنین غیر از میادین دیگر بوده است. از نظر ما اگر ثابت هم شود که حنین سخت تر از احد و خیبر و... بوده است باز این مطلب توجیه کننده فرار سپاهیان نخواهد بود زیرا:
1- مسلمانان در جنگ احد تجربه ای گرانبها بدست آوردند فلذا دیگر در جنگ حنین جای فرار نبود بلکه باید مردانه می ایستادند و صادقانه مبارزه می کردند.
2- در حنین همانطور که در متون تاریخی نیز آمده است تعداد مسلمانان بسیار زیاد بود تا حدی که برخی از ایشان مانند ابوبکر و.... به کثرت جمعیت مغرور شدند. اما در احد و بدر و... چنین نبود.
3- از همه اینها گذشته وقتی سرور و سالار مسلمانان که همان رسول اکرم (ص) است خود ایستادگی کرده و فرار نمی کند چطور فرار دیگران توجیه می شود؟
فرار از زحف گناه بزرگی است: زحف به سپاه انبوه در حال حمله می گویند طبق روایات اسلامی فرار از زحف که در جنگ حنین رخ داده است از گناهان سخت و سهمگین است (برای دیدن منابع این روایات رجوع کنید به الصحیح من سیرة النبی الاعظم (ص) ج24 ص143 منابع شیعیان و ص149 منابع اهل تسنن). بنابر این آنچه برخی از فرق مسلمین می گویند مبنی بر اینکه صحابه همگی عادل اند و یا قولشان حجت است صحیح نمی باشد.
4- پاسداری علی ابن ابی طالب (ع) و تعدادی از بنی هاشم از پیامبر (ص):
پس از بیان بخش سوم از مراحلی که بعد از فرار مسلمین در جنگ حنین رخ داد حال نوبت به بیان مرحله چهارم می رسد:
پس از فرار اکثر مسلمین علی (ع) برای دفاع از پیامبر (ص) به دشمن یورش می برد و عباس لگام قاطر آن حضرت (ص) را گرفته و عموزاده اش ‍ابوسفیان بن حارث در طرف چپش بود. علی (ع) بنا بر آنچه انس گفته است اشد الناس قتالا بوده است یعنی از همه بیشتر و بهتر جنگید. (برای دیدن مدارک این سخن مراجعه کنید به الصحیح من سیرة النبی الاعظم (ص) ج24 ص243 پاورقی 2. از جمله ی این مدارک است: سبل الهدی و الرشاد ج5 ص324. مجمع الزوائد ج6 ص 180 و 182). برخی مورخین تصریح کرده اند که امیرالمومنین (ع) در این نبرد 40 تن از مردان مشرکین را کشته است و این سخن از سوی امام صادق (ع) نیز تایید گردیده. و نیز گفته شده است:
در آن بین علی بن ابیطالب (ع) یکی از فرماندهان دشمن را به نام ابوجرول که سوار بر شتری بود به پایین کشید و کشت، کشته شدن او دشمن را مرعوب کرد و نیز پیش از آنکه علی (ع) ابوجرول را بکشد ذی الخمار را که پرچمدار هوازن بود به قتل رسانید. نکته دیگری که در این بین قابل توجه است این می باشد که تقریبا در تمام کتب تاریخی آمده است: پس از آنکه انصار بازگشتند دیگر درگیری ای رخ نداد و مشرکین شکست خورده پا به فرار گذاشتند. این سخن بدین معناست که پیروزی مسلمین در اثر پایداری و دعای پیامبر (ص) و مبارزه امیرالمومنین (ع) و البته چند تن دیگر که او را یاری کرده اند بوده است.

5- نزول ملائکه برای یاری مسلمین:
در جنگ حنین آنگاه که مسلمانان فرار کردند، و رسول الله (ص) به تنگنا افتاد، پروردگار را صدا کرد و خداوند دعای بنده صالحش را مستجاب کرد و جنود پروردگار به پشتیبانی سپاهیان اسلام فرود آمدند در این هنگام بود که نصرت الهی در قالب ملائک از آسمان نازل گردید و برای بار دیگر جنگ آغاز شد و سپاه هوازن توسط نیروهای غیبی اسلام شکست خوردند. این شکست به گونه ای بود که سپاهیان دشن صدای شمشیرهای ملائک را از آسمان می شنیدند. در پی شکست سپاه هوازن، فرمانده سپاه هوازن به دست توانای علی (ع) کشته شد درید بن صمة طراح نظامی هوازن نیز به درک واصل گردید و اساس سپاه هوازن درهم پاشید و در نتیجه سپاه هوازن با ثروتهایی که به همراه خود آورده بودند به غنیمت سپاه اسلام درآمد و مالک بن عوف نیز به اسارت سپاه اسلام درآمده و اسلام را پذیرفت.
قرآن مجید در این باره می فرماید: «ثم انزل الله سکینة علی رسوله و علی المؤمنین و انزل جنودا لم تروها و عذب الذین کفروا و ذلک جزاء الکافرین..»؛ «آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد، و سپاهیانی فرو فرستاد که آنها را نمی دیدند، و کسانی را که کفر ورزیدند عذاب کرده و سزای کافران همین بود».(توبه/ 27)


Sources :

  1. سید جعفرمرتضی عاملی- الصحیح من سیرة النبی الاعظم (ص)- ج24

  2. سيد علي اكبر قرشي- از هجرت تا رحلت

  3. میثاق امیرفجر- فتح مبارک

  4. علي اصغر فیض پور- تاکتیکهای جنگی رسول خدا (ص)

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/119259