مثالهای اعجاب آمیز قرآن

قرآن مجید برای بیان حقایق، از «مثالهای» فراوانی بهره گیری کرده است که مجموعه آنها را مظاهر بارز فصاحت و بلاغت این کتاب بزرگ الهی است، ریزه کاریهایی که در این امثله به کار رفته و نکات ظریف و باریک و دلنشینی که در هر یک از آنها به چشم می خورد به راستی انسان را به اعجاب وا می دارد.
اصولا نقش مثال در توضیح و تفسیر مباحث، نقش انکار ناپذیری است و به همین دلیل در هیج بحث مهمی از ذکر مثال برای روشن ساختن حقایق و نزدیک نمودن آنها به ذهن بی نیاز نیستیم، چرا که گاه یک مثال حساب شده و هماهنگ با مقصود، کار یک کتاب را می کند و مطالب پیچیده را از آسمان به زمین می آورد و برای همه قابل فهم می سازد. و لذا یکی از هنرنمایی های فصیحان و بلیغان و ادبا و شعرای جهان همین تمثیل است.
زمخشری در کشاف درباره مثل می گوید: «مثل در اصل کلام عرب به معنی مثل یعنی نظیر است.... و ضرب امثال نزد آنان و تکلم علماء به امثال و نظایر، شانی رفیع دارد، چرا که پرده از روی معانی مخفی بر می دارد، و نکات تاریک را روشن می سازد تا به حدی که امر مخیل، به نظر چون محقق می رسد، و شیء متوهم، در محل متیقن قرار می گیرد، و غایب مانند جلوه گر می شود و از همین جهت در کتاب قرآن مبین و سایر کتب الهی خداوند امثال بسیار ایراد کرده است.»
مثالها چندین فایده دارد، مسائل عقلی را حسی می کند، راههای دور را نزدیک می سازد، مطالب را به صورت همگانی و همه کس فهم درمی آورد، درجه اطمینان به مسائل را بالا می برد، و بالاخره مثال مناسب حتی افراد لجوج را خاموش می سازد، بعضی از محققان امثال قرآن را به صورت یک کتاب در آورده اند و بیش از یکصد مثال قرآنی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند. و به راستی مثالهای قرآن معجزه است، و برای رسیدن به این حقیقت کافی است تعدادی از آنها را دقیقا مورد بررسی قرار دهیم.

نمونه هایی از مثالهای اعجازآمیز قرآن
هنگامی که قرآن می خواهد ترسیم دقیقی از منظره حق و باطل کند، می فرماید: «أنزل من السماء ماء فسالت أودیة بقدرها فاحتمل السیل زبدا رابیا و مما یوقدون علیه فى النار ابتغاء حلیة أو متاع زبد مثله کذالک یضرب الله الحق و الباطل فأما الزبد فیذهب جفاء و أما ما ینفع الناس فیمکث فى الأرض کذالک یضرب الله الأمثال؛ خداوند آبی از آسمان فرو فرستاد، و از هر دره و رودخانه ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد. سیل بر روی خود کفی حمل کرد. و از آنچه (در کوره ها) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسائل زندگی، آتش بر آن می افروزند نیز کف هایی مانند آن به وجود می آیند. این گونه خداوند حق و باطل را مثال می زند. ولی کفها به بیرون پرتاب می شوند (و به زودی از بین می روند). اما آنچه به مردم سود می رساند (آب یا فلز خالص) در زمین می ماند.» (رعد/ 17)
در این مثال پر معنی که با الفاظ و عبارات موزونی ادا شده، منظره حق و باطل به بهترین صورتی در آن ترسیم گردیده و حقایق مهمی در آن نهفته است که به قسمتی از آن ذیلا اشاره می شود:
1- شناخت حق و باطل از یکدیگر گاهی آن قدر پیچیده می شود که حتما باید به سراغ نشانه ها رفت.
2- حق، همیشه مفید و سودمند است همچون آب زلال که مایه حیات و زندگی است و یا فلزات خالص، که یا زینت است یا ابزار حیات.
3- حق، همیشه متکی به خویش است، اما باطل از آبروی حق کمک می گیرد و سعی می کند خود را به لباس او در آورد و از حیثیت او استفاده کند همان گونه که هر دروغ از راست می گیرد فروغ، که اگر سخن راستی در جهان نبود کسی دروغی را باور نمی کرد، و اگر حقی وجود نداشت باطل را جولانی نبود.
4- همیشه بهره هر موجودی به اندازه ظرفیت او است، همان گونه که هر دره ای به اندازه گنجایش خود از آب باران بهره می گیرد.
5- باطل همیشه دنبال بازار آشفته می گردد، همان گونه که سیلاب به هنگام سرازیر شدن از کوه که دارای جوش و خروش است، کف ها را بر دوش خود حمل می کند اما هنگامی که به جلگه های صاف می رسد و جوش و خروش فرو می نشیند، کفها نیز نابود می شود.
6- باطل تنها در یک لباس ظاهر نمی شود، و هر لحظه به لباس دیگری در می آید همان گونه که کفها، هم روی آبها ظاهر می شوند و هم روی فلزات در کوره ها، بنابراین هرگز نباید فریب تنوع آنها را خورد، دیده ای حق و باطل شناس لازم است که آنها را از هر لباس بشناسد.
7- مبارزه حق و باطل همیشگی است، و
رگ رگ است این آب شیرین و آب شور ***برخلایق می رود تا نفخ صور
همان گونه که ریزش بارانها از آسمان و ذوب فلزات در کوره ها همیشه هست، این امر نیز همواره ادامه دارد.
8- باطل بالا نشین است و چشم پر کن و تو خالی، اما حق متواضع است و خاموش و هنرنما.
و نکات دیگری که بادقت در این مثال در جنبه های مختلف از گوشه و کنار این آیه به دست می آید. این یک نمونه از مثالهای قرآن بود. مثالهای دیگری مانند آنچه درباره انفاق فی سبیل الله و تشبیه آن به دانه ها و خوشه ها شده. (بقره/ 261)
و آنچه درباره اعمال ریایی و تشبیه آن به بارانی که بر سنگ خارایی که مختصری خاک بر روی آن است می ریزد و می شوید و از بین می برد، در حالی که اعمال خالصانه همچون بارانی است که بر سرزمین پرباری که در معرض تابش آفتاب و هوای آزاد است ریزش پیدا می کند. (بقره/ 264- 265)
آنچه در مورد اعمال کفار و تشبیه آن به خاکستر در برابر باد (ابراهیم/ 18) یا تشبیه به سراب (نور/ 39) یا ظلمتهای متراکمی که در دریا و هنگام شب در حالی که ابر آسمان را فرا گرفته. (نور/ 40)
آنچه در مورد اعمال منافقان و تشبیه آنها به کسی که در یک شب ظلمانی در یک بیابان خالی، راه را گم کرده، و رعد و برقها او را به لرزه در می آورد، لحظه ای در پرتو تابش برق همه جا را روشن می بیند و تا می خواهد تصمیم به حرکت بگیرد، مجددا همه جا در نظر او ظلمانی می شود. (بقره/ 19- 20)
آنچه در مورد چگونگی تکیه کردن بت پرستان بر بتهای فاقد شعور و قدرت، و تشبیه آن به خانه عنکبوت. (عنکبوت/ 41) و آنچه در مورد تشبیه غیبت کنندگان به کسانی که گوشت برادر از دست رفته خود را می خورند. (حجرات/ 12)
بالاخره آنچه درباره ذات پاک خداوند، که نور آسمانها و زمین است، و تشبیه آن نور به چراغی با مشخصات ویژه، توام با انواع ظرافتها آمده (نور/ 35) و موارد زیاد دیگری که ذکر همه آنها به طول می انجامد می تواند از این بخش از فصاحت و بلاغت قرآن پرده بردارد و ما را به دنیای وسیعی از ارزشها و ضد ارزشهایی که در حیات خود با آن روبرو هستیم آشنا سازد، و جهانی از معارف را در قالب مثالهای زیبا تبیین کند.


Sources :

  1. ناصر مكارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 8 صفحه 127

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/18186