نفی شخصیت پرستی از سوی پیامبران

یکی از اصول مشترک بین همه پیام آوران الهی پرهیز از خود بینی است که از صفات سلبی آنان به شمار می‌ آید و خداوند در این باره می‌ فرماید: انبیا هرگز نیامده‌اند تا مردم را به سمت خود دعوت کنند، زیرا شخص پرستی در حقیقت هوا‌پرستی است و از برجسته‌ ترین هدایت های پیامبران آن است که مردم را از هرگونه هوا‌پ رستی پرهیز داده‌اند. پس آنان هرگز امت ها را به سوی خود دعوت نمی‌کنند، بلکه تنها به سوی الله دعوت می‌کنند: «ما کان لبشر أن یـو‌تیه الله الکتاب والحکم والنبوة ثـم یقول للناس کونوا عبادا‌لی» (آل عمران/ 79) گرچه شأن نزول این آیه شریفه جریان حضرت مسیح (ع) است، ولی حکم آن عام و برای شخصیت حقوقی رسالت و نبوت است.
شایسته نیست که انبیا از موقعیت نفوذ کلمه و اقتدار معنوی خود سوء استفاده کنند و مردم را به پرستش خویش فرا خوانند چون نسبت ناروا به‌ خداوند دادن و اسناد چیزی به ذات اقدس خدا در حالی که نفرموده باشد: از خودپرستی افترا زننده حکایت می کند. مشابه این تهدید را خداوند درباره‌ پیامبر خاتم (ص) فرموده است: «ولو تقول علینا بعض الاقاویل * لأخذنا منه بالیمین * ثم لقطعنا منه الوتین * فما منکم من احد عنه حاجزین * وانه لتذکرة للمتقین؛ اگر او قولی را بیجا به ما نسبت دهد و افترا ببندد، ما قدرت او را می‌گیریم و رگ حیاتش را قطع می‌کنیم. احدی هم نمی‌تواند جلو قهر ما را بگیرد و او را از چنگال عذاب ما نجات بدهد این نشانه‌ پیمان غلیظ است.» (حاقه/ 44-48)
 وقتی کسی به سمتی مؤثر در جامعه رسید، اگر بلغزد و باعث لغزش دیگران شود، عذابش آسان نخواهد بود.
این که گفته‌اند: «زلة العالم، زلة العالم؛ لغزش عالم، لغزش عالم است» یا «زلة العالم کانکسار السفینة تغرق و تغرق؛ لغزش عالم مانند شکستن کشتی است که هم خود غرق می‌شود و هم دیگران را غرق می‌کند.»
یا گفته‌اند: "دیگران از جهنم فاصله دارند، ولی عالم در لبه‌ جهنم حرکت می‌کند"، به طوری که لغزیدن او همان است و افتادن وی در آتش همان، به دلیل آن است که عالمان دین تعهد ویژه دارند و لغزش آنان زمینه‌ تباهی جامعه را فراهم می‌کند.
از رسول اکرم (ص) روایت شده است: هر علمی وبال بر عالم است مگر آن که به آن عمل شود. در آثار دینی از یک طرف آمده است که فرشتگان آسمان و پرندگان فضا و ماهیان دریا برای عالم طلب مغفرت می‌کنند و از طرف دیگر وارد شده است که دانشمند در لبه‌ خطر عظیم قرار دارد، زیرا عالم در دیگران اثر می‌گذارد و لغزش او باعث لغزش دیگران می‌شود و به همین مناسبت از انبیا پیمانی غلیظ گرفته شده است. پس، هیچ پیامبری این قدرت را ندارد که چیزی را به نام خدای سبحان جعل کند، زیرا جعل او بعد از مقبولیت مردمی وی، زمینه‌ هرگونه بدعت را فراهم می‌کند؛ بر خلاف جعل دیگران که دارای مقبولیت نیستند.
بعضی از امت ها که گرفتار تثلیث یا تثنیه شده اند و عزیر یا مسیح را پسر خداوند تلقی کرده اند، خود به ضلالت رفته اند و گرنه انبیا هرگز مردم را به پرستش خودشان دعوت نکرده‌اند. انبیا همان طور که به مردم گفتند: هوای خود را نپرستید، همان طور هم گفتند: ما نیز مثل شما بنده‌ خدا هستیم و از مردم خواستند تا غیر خدا را نپرستند.
پس، هیچ پیغمبری نیامده است که به مردم بگوید مرا عبادت کنید. این مطلب جزو اوصاف سلبیه‌ همه‌ انبیاست. زیرا از لوازم سلبی نبوت عامه به شمار می‌رود؛ چون حقیقت توحید نفی هر معبودی غیر از خداست: «ولا یا‌مرکم ان تتخذوا الملئکة والنبیین اربابا» (آل عمران/ 80)
خداوند هرگز به شما امر نمی‌کند که فرشتگان یا انبیا را رب خود بدانید. باید جهان بینی الهی شما به قدری وسیع باشد که هر شئی محدود را مخلوق خدای نامحدود بدانید، و هرگز قداست نسبی فرشتگان یا پیامبران مرعوبتان نکند و آنها را از مرحله‌ بندگی به خدایی نرسانید بلکه آنان را چون خود، بنده‌ خدا بخوانید.
پیغمبر بنده‌ خداوند است. انبیا به ما گفته‌اند، همه را به چشم بنده‌ خدا نگاه کنید؛ وقتی همه را به چشم بنده‌ خدا دیدید، در نیازمندی ها فقط به ذات اقدس الله متکی می‌شوید، و عبادات را وسیله بدانید، نه هدف. این وسیله، حتی در وسیله بودن هم مستقل نیست و بالغیر است.
خدای سبحان می‌فرماید: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله وابتغوا إلیه الوسیلة وجاهدوا فی سبیله؛ اهل تقوا باشید و برای نیل به ‌لقای حق، وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید.» (مائده/ 35) جهاد و نماز و روزه، همه وسیله است و اتخاذ وسیله به این معنا نیست که انسان بگوید، خدا حق است، ولی وسیله هم لازم است و با این تلقی بخواهد شرک خفی خود را توجیه کند.
چنانکه هرگز نمی‌توان به استناد این آیه، چیزی که وسیله بودن آن مشکوک است، وسیله بودن آن را ثابت کرد؛ زیرا هرگز قانون کلی عهده‌ دار اثبات موضوع خاص خود نخواهد بود و تمسک به عام در شبهه‌ مصداقیه خودش هرگز روا نیست.
وسیله تقرب به خدا عبادت خدا و استعانت از او نیز هر چیزی است که با ادله معتبر، وسیله بودن آن ثابت شده باشد مانند ولایت اهل بیت (ع).
درس و‌ بحث برای رضای خدا هم وسیله‌ ای بیش نیست و‌ مانند هر وسیله دیگر در برابر خدا مستقل نیست. بلکه فیضی از فیوضات ربانی خدای سبحان است.


Sources :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی جلد6- صفحه 71

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/19064