پیش از قضاوت نهائی درباره هویت اخوان الصفا باید از خود رسائل نیز مدد جست. هرچه اخوان درباره هدف و مقصد و سازمان و تشکیلات انجمن خود در تألیفاتشان نگاشته اند، راهنمائی است برای به دست آوردن هویت این گروه. به قول آنان: «باید بدانی که آنچه اخوان الصفا را متحد می سازد این است که هر یک از آنان قضاوت کند و بداند که نمی تواند آنچه را درباره سعادت حیات خود در این دنیا و موفقیت و نجات در آخرت می طلبد به دست آورد مگر از طریق همکاری او با دیگران.»
بنابراین مقصود اخوان فقط گردآوردن اطلاعات و آراء دیگران و گلچین عقاید سایران نیست. لکن در عین حال کوششی هم در ابتکار و تازگی در افکار خود به کار نبرده اند و به این جهت برخی که بیشتر علاقه به تازگی افکار دارند تا به حقیقت آن، اخوان را فاقد خلاقیت و نبوغ شمرده اند.
هدف اخوان از تألیف رسائل تعلیم و تربیت است به معنی وسیع آن، یعنی به کمال و به ثمر رساندن استدادهائی که در درون انسان نهفته است و رشد و تکامل آن شرط نجات و رستگاری و به دست آوردن آزادی معنوی است. تقریبا هر فصل این مجموعه خواننده را متذکر می سازد که انسان در این عالم زندانی است و باید با کلید معرفت در زندان را بگشاید و خود را آزاد سازد. تمام علومی که مورد بحث قرار گرفته است، چه علم فلک و چه علم ملک، همگی به منظور بیدار ساختن انسان و جلب توجه او به هماهنگی و زیبائی عالم خلقت و در عین حال به محدودیت و زوال و ناپایداری عالم محسوسات است و نگارندگان هیچ گاه جنبه صرفا نظری و یا استفاده دنیوی و مادی از علوم نداشته اند. به نظر اخوان عالم هم مظهر جمال و کمال الهی است و هم قفس روح انسانی، قفسی که باید آن را شکست و مرحله ای که باید از آن گذشت تا به عالم مجردات واصل شد.
اخوان در تعریف تعلیم و تربیتی که مطلوب آنهاست فضائل ممالک و اقوام مختلف را جمع کرده اند:
«مرد کامل و از لحاظ اخلاقی وارسته باید از شرق ایران برخیزد و ایمان عربی داشته باشد و تحصیلات او عراقی یعنی بابلی بود و در زیرکی مانند یهودیان و در رفتار مانند عیسویان و در تقوی مانند یک راهب سریانی و در علوم جزئی یک یونانی و در تعبیر اسرار یک هندی و بالاخره و مخصوصا در زندگی معنوی یک متصوف باشد.»
اگر به جای توجه به مآخذ رسائل مقصود و هدف آن را در نظر بگیریم، نمی توانیم به آسانی آن را به دلیل اینکه مطالبش از کتب دیگر اقتباس شده است ناچیز شماریم. زیرا گرچه اخوان از نوشته های پیشینیان استفاده کرده اند، مطالب آن را با نظری واحد جمع آوری کرده و به صورت مجموعه ای درآورده اند که هدف آن عین و مشخص است و از آنجا که آن هدف با گفتار پیغمبر اکرم (ص) که «دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است» مطابقت دارد، نمی توان رسائل را چنانکه برخی مستشرقان مدعی شده اند مخالف با اصول اسلام دانست.
نه تنها اخوان خود را از لحاظ معنوی ب متصوفان همرنگ می دانند و مانند آنان در صدد بیداری خلق از خواب غفلت و تهذیب نفس به وسیله تربیت هستند، بلکه نقلی که از تشکیلات سازمان خود کرده اند نیز شباهت جمع آنان را با برخی از طرق تصوف روشن می سازد. اخوان اعضای انجمن خود را به چهار دسته تقسیم کرده اند:
1) آنانکه از لحاظ جسمانی پاک و منزه و دارای قدرت درک و تجزیه و تحلیل مطالب هستند. اعضای این گروه باید حداقل پانزده سال داشته باشند و این برادران را «الابرار الرحماء» می نامند و انها متعلق به طبقه رؤسای اصناف و پیشه وران هستند.
2) آنانکه دارای حس ترحم و دلسوزی برای دیگرانند. سن اعضای این گروه باید اقلا سی سال باشد و این درجه مطابق ظهور نیروی درک فلسفی است و اعضای آن «الاخیار و الفضلاء» نامیده می شوند و آنها طبقه سیاستمداران را تشکیل می دهند.
3) آنانکه می توانند در نبرد و شورش و طغیان با کمال ملایمت و نرمش به نحوی که منجر به نجات و رهائی گردد بجنگند. آنان نمایندگان قدرت ناموسند که در سن چهل سالگی در انسان ظهور می کند و این طبقه را «الفضلاء الکرام» می نامند و آنان پادشاهان و سلاطینند.
4) آنانکه به مرتبه اعلی یعنی مقام تسلیم به اراده الهی و دریافت فیض از او و مشاهده مستقیم حقیقت رسیده اند. این مرحله ملکوتی است که انسان فقط در سن پنجاه سالگی می تواند به آن نائل شود و آن مقدمه معراج آسمانی است. پیغمبران مانند ابراهیم و یوسف و پیغمبر اسلام (ع) و حکما مانند سقراط و فیثاغورس به این مرحله رسیده اند.
در این دسته بندی امتیاز بین انجمنها و اصناف پیشه وران و سلحشوران و روحانیان که در جامعه اروپائی قرون وسطی نیز متداول بوده به خوبی آشکار است. آنچه بعضی از محققان اروپائی را به اتهام اخوان به خوشه چینی از مآخذ مختلف واداشته است، ذکر نام حکمای قدیم در ردیف پیغمبران و اشاره به مشارب گوناگون فکری است.
در اسلام استفاده از افکار بیگانگان در صورتی که که این تفکرات مبنی بر اصل توحید باشد جایز شمرده شده و به صورت اسلامی درآوردن آن امری است کاملا مشروع که در اعصار تاریخ اسلام بارها تکرار شده است.
وانگهی اکثر محققان اسلامی و خصوصا طبقه عرفا معتقدند که هر قومی را خداوند هادی و رهبری فرستاده است و این امر را نتیجه وحی قرآنی می شمارند چنانکه در آیاتی مانند «ولکل قوم هاد؛ براى هر قومى رهبرى است.» (رعد/ 7) صریحا به این نکته اشاره شده است. چنانکه طیباوی می نویسد: «اخوان صفا معتقدند که حقیقت یکی است بدون اینکه از فرد خاصی سرچشمه گرفته باشد. خداوند روح القدس را به همه مردم فرستاده است اعم از مسیحی و مسلمان، سفید و سیاه» علت اصلی تحیر و گمراهی، خودبینی و روح فردیت طلبی است نه تعدد مآخذ و منابع علمی. بنابراین تذکر نامهای یونانی و غیره در رسائل به هیچ وجه هدف تعلیمی اخوان را که مبنی بر وحدت نظر و یکی ساختن شعب علوم و فنون و مقصد نهائی آنان را که آزادی بخشیدن مریدان است از زندان عالم مادی باطل نمی سازد گرچه اخوان در تألیف و جمع مطالب از مأخذ مختلف تاریخی استفاده کرده باشند.
نویسندگان رسائل در بندی که حائز اهمیت فراوان است خود را به دین حنیف و حکمت خالده که فقط پس از ظهور رسالت آخرین پیامبر در عالم بشریت به صورت کامل نمودار شد متصل می دانند.
«بدان ای برادر که ما انجمن اخوان الصفائیم با صفا و صداقت و کرامت. ما در کهف حضرت آدم پدرمان در طی مرور زمان که تشتت زمانه و مصائب حوادث را بر ما بازگردانیده بود خوابیده بودیم تا بالاخره بعد از متفرق شدن در ممالک مختلف هنگام میعاد و ملاقات در مملکت صاحب ناموس اکبر فرا رسید، هنگامی که ما مدینه روحانی خود را در حالی که در آسمان ترفیع یافته بود مشاهده کردیم.»
بنا به قول خود اخوان، قصد این انجمن توضیح و تشریح آن حکمت ابدی و خرد جاویدانی است که بعدها سهروردی آن را حکمت لدنیه نامیده است یعنی حکمتی که بشر همیشه به نحوی از آن واقف بوده است و پس از خفا در غار غیبت و فراموشی اکنون به دست اخوان به نحو کامل جلوه گر شده است. پس اگر مدینه الهی اخوان از مآخذ و مصالح مختلف بنا شده است، دلیل آن یکی بودن حقیقی است که در بطن آن مآخذ یعنی در حکمت اقوام سلف نهفته بوده و اکنون به دست اخوان در پرتو نور توحید اسلام ظهور یافته است.
پس از جستجوی طولانی درباره هویت اخوان به این نتیجه رسیده ایم که بین محققان اعم از قدما و معاصران اختلاف نظر فراوانی وجود دارد. لکن اگر در نظر بگیریم که رسائل بیشتر جنبه تمثیلی و ذوقی دارد تا جنبه استدلالی و منطقی، می توان اخوان را به سهولت از مکتب معتزله و مشائی ممتاز دانست و به همین دلیل آنان را به مشرب فیثاغوریان و پیروان هرمس که بعدها در عالم اسلامی با افکار خاص مجموعه هائی که به نام جابربن حیان مشهور است مرتبط شد نزدیک شماریم. همچنین اگر به این امر توجه کنیم که رسائل اخوان صفا در قرون بعدی مورد استفاده اسماعیلیه قرار گرفته و از مآخذ مهم دعوت آنان به شمار می آید و اینکه بعضی از افکار اساسی مانند تأویل بین اسماعیلیه و اخوان مشترک است، باید به ناچار ارتباط بین این دو گروه را قبول کنیم.
اما با نظر به جهان شناسی و طبیعیاتی که در رسائل بیان شده، شایسته تر است اخوان را به طور کلی گروهی بشماریم شیعه و متمایل به افکار عرفانی که در سراسر عالم اسلامی اثر تفکر خود را باقی گذاشته اند. مفهوم طبیعت چنانکه از رسائل اخوان آشکار است در تمام عالم تشیع منشأ اثر بوده و علمای قرون بعدی چه از فرقه اسماعیلیه و چه اثنی عشری از افکار اخوان پیروی کرده و بعضی از عرفا و حکمای مشهور مانند غزالی و ابن عربی و ملاصدرا بسیاری از نکات جهان شناسی رسائل را مستقیما اقتباس کرده اند.
از آنجا که رسائل اخوان در واقع کوشش عالم تشیع بود در قرن چهارم برای جمع آوری کلیه علوم و فنون آن زمان، این مجموعه به زودی شهرت و اهمیت فراوانی به دست آورد و بنا به قول یکی از محققان اروپائی: «در واقع (رسائل اخوان) دائرة المعارفی است از فلسفه عربی (اسلامی) در قرن دهم (چهارم هجری)... و ارزش آن در کامل بودن و منظم ساختن نتایج تحقیقات اسلامی است.»
این دائرة المعارف فلسفی مورد مطالعه اکثر علمای قرون بعدی مانند ابن سینا و غزالی قرار گرفته و تا عصر حاضر از کتب کثیرالانتشار بوده و به زبانهای فارسی و ترکی و اردو ترجمه شده است. از تعداد نسخ خطی رسائل که اکنون در کتابخانه های ممالک اسلامی وجود دارد می توان نتیجه گرفت که این مجموعه یکی از رایج ترین کتب اسلامی بوده است. لکن نباید چنین پنداشت که رسائل فقط برای عوام تألیف شده است گرچه اخوان بسیاری از حقایق لطیف حکمت را به زبان تمثیلی و افسانه ای که ظاهرا ممکن است عوامانه تلقی شود درآورده اند. وانگهی در رسالة الجامعة و رساله بسیار نادر جامعة الجامعة، اخوان افکار خود را به صورت غامض تر و با تعبیری نزدیکتر به معنی باطنی و عرفانی حقایق توضیح داده اند بدون اینکه از محتوای مطالب رسائل دور شوند.
به طور کلی، نوشته های اخوان مفهومی از طبیعت و نظری از جهان شناسی دربر دارد که در عرض هزار سال اخیر اکثر دانشمندان شیعه و بسیاری از اهل سنت آن را پذیرفته و عالم را از دریچه این افکار نگریسته اند. گرچه رسائل اخوان با دقت زیاد وارد بحث در مطالب و مسائل دقیق جهان شناسی نشده است، نظریات کلی اخوان درباره مفهوم طبیعت که در بعضی موارد با زیبائی و لطافت خاصی بیان شده است همواره مورد استفاده جمهور علمای اسلامی در قرون بعدی بوده است.