ضرورت نیاز بشر به دین از نظر فلاسفه مشائی

فیلسوفان دین وجه حاجت بشر را به دین با نیازهای انسان مرتبط می دانند و در این باره، گفته ‏اند که رمز پایدارى دین، آن است که دین با نیازهایى از انسان سر و کار دارد که این نیازها همواره باقى است و لذا دین هم باقى خواهد ماند. فیلسوفان دین می گویند: نیازهایى که ما را به طرف دین مى‏ کشاند چند نیاز اساسى است. نیاز به رهایى از ترس از مرگ، نیاز به رهایى از تنهایى، نیاز درونى ما به اجراى عدالت، نیاز به معنا دارى زندگى، نیاز به امیدى که بتوان با آن رنج زندگى را تحمل کرد. دین در باب هر یک از نیازهاى انسان، با ارائه تفسیر خاص خود از خلقت جهان هستى و انسان و ارائه برنامه زندگى این نیازها را پوشش مى‏ دهد.

فلاسفه اسلامى
(فیلسوفان مشایى مسلمان) ضرورت دین و نبوت را بر اساس نیازمندى حیات اجتماعى بشر به قانونى کامل و عادلانه تبیین‏ کرده‏ اند، تبیین برهان آنان که ابن سینا در کتاب اشارات تقریر و محقق طوسى شرح‏ کرده چنین است:
1- انسان به تنهایى نمى ‏تواند به نیازهاى طبیعى خود پاسخ گوید، بلکه به مشارکت ‏و همکارى دیگران نیاز دارد. از این رو گفته ‏اند «انسان مدنى بالطبع است‏».
2- غریزه شهوت و غضب در انسان او را به سودجویى و تعدى به دیگران بر مى‏ انگیزد و نتیجه آن اختلال نظم اجتماعى است. از این رو، حیات اجتماعى انسان نیازمند قانونى عادلانه است، که حقوق و وظایف افراد را تعیین کند.
3- تدوین این قانون به دست‏خود مردم، زمینه‏ ساز نزاع و اختلاف است و در نتیجه‏ چیزى که غرضى از آن جلوگیرى از بروز اختلاف و رفع نزاع است، خود سبب بروز نزاع و اختلاف خواهد بود.
4- پس قانون‏گذار باید از ویژگى ‏اى برخوردار باشد که او را از دیگران ممتاز کند و اطاعت او را گردن نهند و او همان پیامبر الهى است که با آوردن معجزه دعوى ‏پیامبرى خود را اثبات مى‏ کند و در نتیجه لزوم اطاعت او بر دیگران آشکار مى‏ گردد.
5- انسان‏ هاى معمولى، اجراى عدل را چندان مهم نمى شمارند و بیش‏تر به تأمین‏ منافع خود مى‏ اندیشند و به عبارت دیگر، نیازهاى فردى را بر نیازهاى نوعى مقدم‏ مى ‏دارند، از این رو، براى این‏که آنان به قوانین دینى احترام بگذارند و اجراى‏ آن‏ها را مهم تلقى کنند، پاداش ‏ها و کیفرهاى اخروى مقرر گردیده است.
6- توجه به پاداش‏ ها و کیفرهاى دینى متفرع بر شناخت‏ خداوند، است که پاداش و کیفر اعمال به دست اوست. از این رو، شناخت‏ خداوند نیز از معرفت‏ هاى دینى لازم به‏ شمار آمده است.
7- براى تحکیم معرفت‏ به خداوند، عبادت‏ ها و اذکار و مناسک دینى مقرر گردیده است، بنابراین، دین، انسان را به امور زیر فرا مى‏ خواند:
الف) ایمان به وجود خداوند دانا و توانا
ب) ایمان به شریعت‏ آورى از جانب خداوند
ج) ایمان به وعده و وعید اخروى (پاداش و کیفر)
د) انجام دادن عبادت‏ هاى دینى براى یاد کردن خدا و صفات جمال و جلال او
ه) پیروى از قوانین دینى که‏ براى زندگى اجتماعى بشر وضع گردیده است.
دین با تفسیرى که از آن شد، تجلى حکمت و رحمت الهى و نعمت عظیم خداوندى است.
اما حکمت، از آن نظر که نظام زندگى بشر را استوار مى‏ سازد و اما رحمت، زیرا که خداوند به دین داران پاداش جزیل اخروى عطا مى‏ کند و اما نعمت، زیرا که انسان دین‏دار به معرفتى عالى از جهان آفرین نایل مى‏ گردد و آن ابتهاج و سرور حقیقى براى عارفان است. محقق طوسى پس از شرح برهان فوق و پاسخ به اشکال‏ هاى فخرالدین رازى مطلبى را به ‏عنوان نقد کلام ابن‏ سینا آورده و گفته است: همه آن‏چه را که شیخ درباره شریعت و نبوت بیان نمود. چنین نیست که انسان بدون ‏آن نتواند زندگى کند، بلکه نقش آن‏ها در کمال نظام زندگى دنیوى و اخروى بشر است، ولى حیات ضرورى انسان از طریق قوانین و تدابیر غیر دینى نیز امکان‏ پذیر است. چنان‏ که در روى زمین جوامع غیر دینى نیز وجود دارد. یعنى اگر نگرش ما به ‏انسان به عنوان یک موجود صرفا مادى باشد و حیات او را منحصر در حیات مادى و دنیوى بدانیم، ممکن است اجتماع بشرى بر اساس قوانین غیر دینى نیز نظم لازم را به‏ دست آورد. ولى اگر انسان شناسى مبتنى بر دو بعدى بودن انسان باشد و در کنار حیات مادى و دنیوى به زندگى معنوى و اخروى نیز براى انسان قایل شویم، بلکه آن‏ را اصل و فلسفه حیات او بدانیم، قانون و شریعت الهى امرى ضرورى و اجتناب‏ ناپذیر خواهد بود و بدیهى است کلام ابن ‏سینا بر پایه چنین انسان‏ شناختى‏ اى استوار است.


Sources :

  1. ماهنامه پيام حوزه شماره 15- مقاله: ضرورت و رسالت دين- نوشته على ربانى گلپايگانى

  2. ابن سینا- اشارات

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/19429