الغاء پیمانهای مشرکان

در محیط دعوت اسلام گروه های مختلفی وجود داشتند، که پیامبر (ص) با هر یک از آنها طبق موضع گیریهایشان رفتار می کرد: گروهی با پیامبر (ص) هیچ گونه پیمانی نداشتند، و پیامبر (ص) در مقابل آنها نیز هیچ گونه تعهدی نداشت. گروه های دیگری در "حدیبیه" و مانند آن پیمان ترک مخاصمه با رسول خدا (ص) بسته بودند این پیمانها بعضی دارای مدت معین بود، و بعضی مدتی نداشت. در این میان بعضی از طوائفی که با پیامبر (ص) پیمان بسته بودند، یک جانبه و بدون هیچ مجوزی پیمانشان را به خاطر همکاری آشکار با دشمنان اسلام شکستند، و یا در صدد از میان بردن رسول خدا (ص) بر آمدند، همانند یهود "بنی نضیر" و "بنی قریظه"، پیامبر (ص) هم در مقابل آنها شدت عمل به خرج داد، و همه را از مدینه طرد کرد، ولی قسمتی از پیمانها هنوز به قوت خود باقی بود، اعم از پیمانهای مدت دار و بدون مدت. تا اینکه به خاطر شرک پرستی و عقاید باطل و حضور غیر اخلاقی در کنار خانه ی خدا آیات برائت نازل شد؛ آیه اول به تمام مشرکان (بت پرستان) اعلام می کند که: هر گونه پیمانی با مسلمانان داشته اند، لغو خواهد شد، و می گوید «براءة من الله و رسوله إلی الذین عاهدتم من المشرکین؛ این اعلام برائت و بیزاری خداوند و پیامبرش از مشرکانی که با آنها عهد بسته اید، می باشد.» (توبه/ 1)
سپس برای آنها یک مهلت چهارماهه قائل می شود، که در این مدت بیندیشند، و وضع خود را روشن سازند، و پس از انقضای چهار ماه یا باید دست از آئین بت پرستی بکشند و یا آماده پیکار گردند، و می گوید: چهار ماه در زمین آزادانه به هر کجا می خواهید بروید (ولی بعد از چهار ماه وضع دگرگون خواهد شد) «فسیحوا فی الأرض أربعة أشهر؛ پس [اى مشركان] چهار ماه [ديگر با امنيت كامل] در زمين بگرديد.» (توبه/ 2) اما بدانید که شما نمی توانید خداوند را ناتوان سازید، و از قلمرو قدرت او بیرون روید «و اعلموا أنکم غیر معجزی الله؛ و بدانيد كه شما نمى‏ توانيد خدا را به ستوه آوريد.» (توبه/ 2) و نیز بدانید که خداوند کافران مشرک و بت پرست را سرانجام خوار و رسوا خواهد ساخت. «و أن الله مخزی الکافرین؛ اين خداست كه رسواكننده كافران است.» (توبه/ 2) این چهار ماه از کی شروع شد؟
در پاسخ این سؤال بین مفسران گفتگو است اما آنچه از ظاهر آیات فوق بر می آید این است که شروع آن از زمانی بود که این اعلامیه برای عموم خوانده شد و می دانیم که روز خواندن آن روز عید قربان، دهم ماه ذالحجه، بود، بنابراین پایان آن روز دهم ماه ربیع الاول از سال بعد محسوب می شد. حدیثی که از امام صادق (ع) نقل شده نیز این مطلب را تایید می کند. (تفسیر نمونه، ج 7، ص: 282)
پیمان هایی که میان دو گروه متخاصم منعقد می گردد، غالبا محدود و موقت می باشد از این جهت می توان گفت که تمام پیمان هایی که میان پیامبر و گروه مشرک بسته می شد، همگی محدود بوده است. گروه وفادار از جانب مسلمانان در پوشش امن و امان بوده و گروه پیمان شکن چهار ماه مهلت داشتند که در این مدت تکلیف خود را روشن کنند. گذشته بر این که بسیار بعید است پیامبری که برای ریشه کن کردن شرک اعزام شده است، با جامعه شرک پیمان نامحدود ببندد تا در صورت عدم تخلف، مجبور شود آنان را به حال خود باقی بگذارد و به بت پرستی ادامه دهند. از این بیان تنیجه می گیریم که در عهد رسالت هیچ مشرکی با پیامبر پیمان مطلق و نامحدود نداشته است بلکه پیمان های پیامبرهمگی محدود بوده و آنان نیز به دو گروه تقسیم می شدند: وفادار، و پیمان شکن.
در این جا جای یک سؤال باقی است که چرا آیات برائت تکلیف مشرکان معاهد را روشن می سازد در حالی که تکلیف مشرکی که اصلا با پیامبر پیمان نبسته بود روشن نشده است؟ در پاسخ این سؤال باید گفت که در محیط آن روز، یا چنین گروهی وجود نداشته است و اگرهم بودند آنان نیز مجبوربودند وضع خود را در مدت چهارماه روشن سازند. کمی در پیمانهای پیامبر گرامی (ص)، با مشرکان بیندیشیم و هدف مقدس او را از بستن چنین پیمانها به دست آوریم. در جهان امروز دولتها با یکدیگر پیمانهای نظامی و یا اقتصادی و فرهنگی می بندند. هدف از پیمان نظامی تأسیس یک خط دفاعی در برابر حملات دشمن طرفین است تا با فرماندهی واحدی نیروی دشمن را بکوبند.
هدف از پیمان اقتصادی، گسترش بازرگانی کشوراست تا کالاها و تولیدات دو کشور در بازارهای یکدیگر عرضه شود، همچنانکه مقصود از پیمان فرهنگی، تبادل معلومات و دانشجو و کسب اطلاعات در زمینه های تکنولوژی است. خلاصه هدف از این نوع پیمانها تکمیل بنیه نظامی و قدرت اقتصادی و رشد فرهنگ کشور است. در حالی که هدف پیامبر گرامی (ص)، از بستن پیمان، نه استفاده از قدرت نظامی بود، و نه کسب بازار عرضه و تقاضا و یا تبادل معلومات و اطلاعات بلکه هدف او از این مواثیق و عهود، دو چیز بود:
الف: آزادی رفت و آمد در سرزمینهای یکدیگر تا مشرکان بر اثر تماس با مسلمانان تحت تأثیر افکار و تعالیم دینی آنان قرار بگیرند و عقاید اسلامی به تدریج در دل آنان نفوذ کند، و سرانجام به اسلام گرایش پیدا نمایند.
ب: بستن پیمان، به پیامبر گرامی (ص)، فراغت می بخشید که به تنظیم امور داخلی و تقویت هسته ی مرکزی و تجهیز کافی برای مقابله با هر نوع مقابله ی احتمالی بپردازد و بالاتر از آن، با کمال امنیت می توانست به تبلیغ دین و تربیت افراد، و اعزام معلم برای آموزش قرآن و دین به اطراف بفرستد.
از این جهت پیامبر گرامی (ص)، در مواردی که از طرف دشمن، موضوع صلح پیشنهاد می شد به گران ترین قیمت آن را می پذیرفت زیرا این گونه پیمانها بر خلاف اندیشه ی کوتاه فکران، به نفع اسلام بود. و گذشت زمان نیز صحت آن را در پیمان «حدیبیه» به روشنی ثابت نمود. 


Sources :

  1. جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 7 صفحه 140

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/19933