آزار و اذیت مصلحان و خیر اندیشان جامعه، از شیوه های دیرینه ی منحط است و تاریخ پیامبران بزرگ ما از این اصل بیرون نبوده و پیوسته در طول دعوت، خصوصا از بعثت تا هجرت مورد ایذاء و آزار جاهلان، و سنگ اندازیهای کج اندیشان بوده است.
قرآن هرچند خصوصیات آزار ایشان و یاران با وفای او را معترض نمی شود، ولی کلیاتی را مطرح می کند که از آن می توان پایه ی فشار و ایذاء را به دست آورد. قرآن در مقام تسلی پیامبر گرامی (ص) مشکلات پیامبران پیشین و بردباری آنان را یادآور می شود، و به او فرمان شکیبایی در مقابل آزار جاهلان را می دهد و می فرماید: «و لقد کذبت رسل من قبلک فصبروا على ما کذبوا و أوذوا حتى أتئهم نصرنا و لا مبدل لکلمات الله و لقد جاءک من نبإى المرسلین؛ پیامبرانی پیش از تو تکذیب شدند، بر تکذیب و ایذاء (قوم خود) صبر کردند. برای کلمات خدا تبدیل کننده ای نیست، اخبار پیامبران مرسل به تو رسید.» (انعام/ 34)
همیشه رهبران صالح اجتماع که براى هدایت توده هاى مردم به وسیله ارائه مکتب و طرحهاى سازنده با افکار منحط و خرافات و سنن غلط جامعه به پا مى خاستند با مخالفت سرسختانه جمعى سودجو و زورگو که با پر و بال گرفتن مکتب جدید، منافعشان به خطر مى افتاد، روبرو مى شدند. آنها براى پیشرفت مقاصد شوم خود از هیچ کارى ابا نداشتند، و از تمام حربه ها؛ حربه تکذیب، تهمت محاصره اجتماعى، آزار و شکنجه، قتل و غارت و هر وسیله دیگر استفاده مى کردند، اما حقیقت با جاذبه و کشش و عمقى که دارد سرانجام، طبق یک سنت الهى، کار خود را خواهد کرد، و این خارهاى سر راه برچیده خواهند شد، اما شک نیست که شرط اساسى این پیروزى بردبارى و مقاومت و استقامت است.
در آیه ی دیگر، صبر و بردباری پیامبران «اولوالعزم» را یادآور می شود و به او فرمان می دهد که مانند آنان بر شداید و سختیها صبر کند چنانکه می فرماید: «فاصبر کما صبر أولوا العزم من الرسل و لا تستعجل لهم؛ بردبار باش همان طور که پیامبران «اولوالعزم» بردباری به خرج دادند و برای آنان عجله مکن!» (احقاف/ 35)
تنها تو نیستى که با مخالفت و عداوت این قوم مواجه شده اى، همه پیامبران اولوالعزم با این مشکلات روبرو بودند و استقامت کردند، نوح (ع) پیامبر بزرگ خدا 950 سال دعوت کرد اما جز گروه اندکى به او ایمان نیاوردند، پیوسته آزارش مى دادند و به سخریه اش مى گرفتند.
ابراهیم (ع) را به میان آتش افکندند و موسى (ع) را تهدید به مرگ نمودند، و قلبش از نافرمانیهاى قومش پر خون بود، و عیسى مسیح (ع) را بعد از آزار بسیار مى خواستند به قتل برسانند که خداوند نجاتش داد، خلاصه تا بوده دنیا چنین بوده است، و جز با نیروى صبر و استقامت نمى توان بر مشکلات پیروز شد. در آیه ی سوم دستور صبر می دهد و تلویحا می رساند که محاکمه ی موذیان و آسیب رسانان را به خدا واگذار کن، چنانکه می فرماید: «و اتبع ما یوحى إلیک و اصبر حتى یحکم الله و هو خیر الحکمین؛ از آنچه که به تو وحی می شود پیروی نما و بردبار باش تا خدا داوری کند، او بهترین داروها است.» (یونس/ 109)
خلاصه، قرآن در هیجده مورد به پیامبر فرمان صبر صادر می کند گاهی می فرماید: «و اصبر و ما صبرک إلا بالله و لا تحزن علیهم و لا تک فى ضیق مما یمکرون؛ شکیبا باش و صبر تو برای خدا است و برای آنان اندوهگین مباش.» (نحل/ 127) و باز پیامبر را همراه با مؤمنان قلیلی که با او بودند دعوت به صبر می نمایند و می فرماید: «و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة و العشی؛ و با کسانى که پروردگارشان را صبح و شام مى خوانند و خشنودى او را مى جویند شکیبایى کن.» (کهف/ 24) بار سوم یادآور می شود که مبادا جام صبر او لبریز گردد و مانند ینس بیتاب گردد چنانکه می فرماید: «فاصبر لحکم ربک و لا تکن کصاحب الحوت؛ به حکم پروردگار خود صبر کن و مانند مصاحب ماهی (یونس) مباش.» (قلم/ 48)
بار چهارم دستور می دهد که صبر پیشه باشد و جاهلا را ترک گوید، چنانکه می فرماید: «واصبر علی ما یقولون واهجرهم هجرا جمیلا؛ بر گفته های آنان صبر کن و آنها را به صورت زیبا ترک بنما.» (مزمل/ 10)
از مجموع این آیات پایه ی ایذاء و آزار، و اندازه ی زخم زبانهای آنان به دست می آید و کتابهای حدیث و سیره و تاریخ، تفصیل آزارهایی را که قوم پیامبر بر او و یاران او روا داشته اند متذکر شده اند.