تقسیم بندی اشکال مختلف صلح در آیات قرآنی

آیات مربوط به صلح و صفا و سلم در قرآن مجید با اشکال مختلف فراوان آمده است، از آن جمله:
مطلوبیت صلح به طور عام:
الف- «لا تجعلوا الله عرضه لا یما نکم ان تبروا وتتقوا و تصلحوا بین الناس و الله سمع علیم؛ خداوند را در معرض قسم های خود قرار ندهید به اینکه نیکوکاری نکنید و تقوی نورزید و میان مردم اصلاح برقرار نکنید، و خداوند شنوا و دانا است.» ( بقره/ 224) معنای آیه شریفه این است که به هر گونه عدم انجام کارهای لازم وشایسته قسم نخورید، قسم نخورید که نیکوکاری نکنید، قسم نخورید که تقوی نداشته باشید و قسم نخورید که میان مردم اصلاح برقرار نکنید، زیرا این گونه اعمال لازم و شایسته است و باید به جا آورده شوند.
ب- «واتقوا الله و اصلحوا ذات بینکم؛ به خدا تقوی بورزید و میان خود صلح برقرار نمایید.» (انفال/ 1)
ج- «و ماکان ربک لیهلک القری بظلم و اهلها مصلحون؛ چنین نبوده است که خداوند آبادیها را در نتیجه ظلم هلاک سازد، مادامی که مردم آن آبادیها برقرار کننده صلح و اصلاح در میان خود هستند.» (هود/ 117)
د- «ثم ان ربک للذین عملوا السوء بجهاله ثم تابوا من ذالک و اصلحو ان ربک من بعدها لغفور رحیم؛ سپس قطعا پروردگار تو برای کسانی که از روی جهالت کار بد انجام دادند سپس توبه کردند و اصلاح نمودند، پروردگار تو پس از توبه و اصلاح قطعا بخشنده و مهربان است.» (نحل/ 119)
هـ- «و لا تفسدوا فی الرض بعد اصلاحها؛ هرگز در زمین پس از آنکه کار آن به امر حق نظم و صلاح یافت به فساد و تباهکاری برنخیزید.» (اعراف/ 56)


مطلوبیت صلح با نظر به موارد شخصی:
الف- «فمن خاف من موص جنفا او انما فا صلح بینهم فلا اثم علیه ان الله غفور رحیم؛ و هر کس همی از آن داشته باشد که موصی (وصیت کننده ) ستمی بر وارث روا داشته یا گناهی را در وصیت مرتکب شده، برای او گناهی نیست که میان وراث را اصلاح کند در میان آنان صلح ایجاد کند، قطعا خداوند بخشاینده و مهربان است.» (بقره/ 182)
ب- «و بعولتهن احق بردهن فی ذلک ان ارادوا اصلاحا؛ و شوهرانشان برای رد آنان شایسته ترین در این مورد اگر اصلاح را بخواهند.» (بقره/ 228)
ج- «و جزاء سیـئه سیئـه مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علی الله انه لا یحب الظالمین؛ و مجازات گناهی، گناهی است مثل آن (مجازاتی است مثل آن) هر کس عفو کند و صلح را تحقیق ببخشد، پاداش او بر خدا است، و قطعا خداوند ستمکاران را دوست نمی دارد.» (شوری/ 40)
د- «و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یرید اصلاحا یوفق الله بینهما ان الله علیما خبیرا؛ و اگر از جدائی میان مرد و زن بترسید، حکمی از خاندان مرد و حکمی از دودمان زن تعیین نمائید، اگر نظر آن مرد و زن اصلاح (برقرار کردن صلح) ما بین آن دو باشد خداوند آنان را موفق به صلح و اصلاح خواهد ساخت، قطعا خداوند دانا و آگاه است.» (نساء/ 35)
هـ- «و ان امراه خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا، و الصلح خیر و حضرت الانفس الشح و ان تحسنوا و تتقوا فان الله کان بما تعملون خبیرا؛ و اگر زنی از نشوز شوهرش ترسیده باشد، باکی برای آن دو نیست که بین خود را اصلاح کنند (صلح را برقرار نمایند) و به هر حال صلح بهتر است (زیرا) نفوس (آدمی) را بخل و امتناع شدید فرا می گیرند، و اگر نیکی کنید و تقوی بورزید خداوند متعال به آنچه انجام می دهید آگاه است.» (نساء/ 128)
و- «و ان تصلحوا و تتـقوا فان الله کان غفورا رحیما؛ و اگر اصلاح کنید (صلح برقرار کنید) قطعا خداوند بخشاینده و مهربان است.» (نساء/ 129)
ز- «و ان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احد یهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفیء الی امر الله فان فاءت فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا ان الله یحب المقسطین، انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون؛ و اگر دو گروه از مومنان به کشتار یکدیگر برخاستند ما بین آن دو را اصلاح کنید، پس اگر یکی از آن دو به دیگری تعدی کرد با آن گروهی که تعدی کرده است پیکار کنید تا به امر خداوندی برگردد پس اگر به امر خداوند برگشت میان آنان را اصلاح کنید و عدالت بورزید، قطعا خداوند کسانی را که عدالت می ورزند دوست می دارد، در حقیقت مومنان همه برادر یکدیگرند پس همیشه بین برادران (ایمانی) خود صلح دهید و خداترس و پرهیزگار باشید، باشد که مورد لطف و رحمت الهی گردید.» (حجرات/ 9- 10)
ح- «ویسئلونک عن الیتامی قل اصلاح لهم خیر و ان تخالطوهم فاخوانکم و الله یعلم المفسد من المصلح؛ و از تو درباره ایتام می پرسند بگو اصلاح حال آنان بهتر است، و اگر با آنان در زندگی آمیزش کنید برادران شما هستند و خداوند به حال مفسد و مصلح دانا است.» (بقره/ 220)

توبیخ:
الف- توبیخ شدید مخالفان صلح «الذین یفسدون فی الارض و لایصلحون؛ مسرفین کسانی هستند که در روی زمین افساد می کنند و اصلاح نمی نمایند.» (شعراء/ 152)
ب- «و کان فی المدینه تسعه رهط یفسدون فی الارض و لایصلحون؛ و در شهر (شهری که صالح (ع) در آن مبعوث شده بود) 9 گروه بودند که در زمین افساد می کردند و اصلاح نمی نمودند.» (نمل/ 48)
ج- «ولا تفسد وا فی الارض بعد اصلاحها؛ و در روی زمین افساد نکنید پس از اصلاح آن.» (اعراف/ 56)
توبیخ شدید کسانی که فساد را می اندازند و ادعای صلح می کنند!
د- «و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون، الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون؛ و هنگامی که به آنان گفته می شود در روی زمین افساد نکنید، آنان می گویند، جز این نیست که مائیم اصلاح کنندگان، آگاه باشید آنان هستند که مفسدند ولی نمی فهمند.» (بقره/ 11- 12)
پاداش مردم مصلح ضایع نخواهد گشت: «انا لانضیع اجر المصلحین؛ ما قطعا پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم نمود.» (اعراف/ 170)

مطلوبیت سلم و صفا:
الف- «یا ایها الذین امنوا ادخلوا فی السلم کافه؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، همگی درسلم وصفا داخل شوید.» (بقره/ 208)
ب- «و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و تو کل علی الله؛ و اگر آن دشمنان به سلم و صفا تمایل کردند آن را بپذیر و به خدا توکل کن.» (انفال/ 61)
ج- «فان اعتزلو کم فلم یقاتلوکم و القوالیکم السلم فما جعل الله لکم علیهم سبیلا؛ پس اگر آن کفار از شما کناره گیری کردند و نجنگیدند و از صلح و سلم و صفا با شما درآمدند خداوند برای شما درباره آنها سلطه ای قرار نداده است.» (نساء/ 90)

نام و عنوان مکتب ما اسلام
این کلمه از سلم است، و همانگونه که مفهوم تسلیم در برابر خدا و مشیت بالغه او را می رساند، مبنای اندیشه و رفتار یک مسلمان را نیز در بر دارد که سلم و صلح و صفا است.
الف-«فمن اسلم فاولئک تحروا رشدا؛ کسانی که اسلام بیاورند، آنان با تلاش به رشد خود رسیده اند.» (جن/ 14 و آل عمران/ 20) و بدیهی است که با آلودگی یک امت به جنگ مستند به هوی هوس و سلطه گری نه تنها رشد و کمالی به وجود نخواهد آمد، بلکه خوی درندگی آدمی را تشدید نموده و رو به سقوط خواهد برد همانگونه که در طول تاریخ شاهد آن هستیم.

مطلوبیت نیکوکاری و عدالت
مطلوبیت نیکوکاری و عدالت درباره کسانی که با مسلمین به پیکار برنمی خیزند و آنان را از وطن خود آواره نمی کنند.
الف- «لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم؛ خداوند شما را از نیکوکاری و عدالت درباره کسانی که با شما درباره دین نمی جنگند و شما را از وطن و دیار خود آواره نمی کنند نهی ننموده است.» (ممتحنه/ 8)
ب- «فان لم یعتز لوکم و یلقوالیکم السلم و یکفوا ایدیهم فخذوهم؛ اگر آن کفار از شما کناره گیری نکردند و از در صلح صفا وارد نشدند و دست (حمله) خودشان را نگه نداشتند (از حمله و آزار و پیکار با شما خودداری نکردند) بگیرید آنان را.» (نساء/ 91)

حکم پناهنده
پناهنده باید پناه داده شود:
«و ان احد من المشر کین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه؛ و اگر کسی از مشرکین از تو پناهندگی خواست، او را پناه بده (پناهندگی او را بپذیر) تا کلام الهی را بشنود، سپس او را به جایگاه امن خود برسان.» (توبه/ 6) تتمه آیه چنین است: «ذلک بانهم قوم لایعلمون؛ و اینکه آنان را وادار تا کلام الهی را بشنوند، برای این است که آنان مردمی هستند که نمی دانند.» یعنی جهل و نا آگاهی آنان از حقیقت است که موجب اصرارشان بر شرک شده است.
در روایتی از امام محمدباقر (ع) آمده است: «ما من رجل آمن رجلا علی ذمه (دمه) ثم قتله الا جاء یوم القیامه یحمل لواء الغدر؛ هر کسی که کسی را امان بدهد (موضوعی را از او به عهده بگیرد یا درباره خونش امان بدهد) سپس او را بکشد روز قیامت با پرچم نیرنگزنی بر دوش وارد عرصه می گردد.»
روایتی بسیار شگفت انگیز درباره امان دادن و پذیرش پناهندگی آمده است که برای اثبات صلح گرایی اسلام فوق العاده با اهمیت است: «عن ابیعبد الله (ع) قال: لوان قوما حاصروا مدینه فسالوهم الامان، فقالوا لا، فظنوا انهم قالوا نعم، فنزلوا الیهم کانوا آمنین؛، امام صادق (ع) فرمود اگر جمعی شهری را محاصره کردند و مردم شهر محاصر شده امان خواستند، محاصره کنندگان جواب منفی دادند و محاصره شدگان گمان کردند که پاسخ محاصره کنندگان مثبت است و به آنان امان داده اند و با تکیه به این گمان راه را به شهر باز کردند، اهل آن شهر در امانند.»


Sources :

  1. محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 515- 520

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/210550