پایه حقوق در سخنان امام سجاد (ع)

بیان فلسفه حقوق مندر در این رساله چنین است که امام سجاد (ع) نخست در دیباچه رساله از جهان بینی آغاز می کند. در این دیباچه، حضرت سجاد (ع) می فرماید: «اعلم رحمک الله ان الله علیک حقوقا محیطه بک فی کل حرکه تحرکتها او سکنه سکنتها او منزله نزلتها او جارحه قلبتها او آله تصرف بها بعضها اکبر من بعض. و اکبر حقوق الله علیک ما اوجبه لنفسه تبارک و تعالی من حقه الذی هو اصل الحقوق و منه تفرع. ثم اوجبه علیک لنفسک من قرنک الی قدمک علی اختلاف جوارحک؛ بدان خدایت رحمت کند که همانا خداوند بر تو حقوقی دارد که آن حقوق در هر حرکتی که می کنی یا سکونی که داری یا جایگاهی که فرود می آیی یا عضوی که فرو می گردانی یا ابزاری که به کار می بندی، بر و احاطه دارند. بعضی از این حقوق از بعضی دیگر بزرگ ترند و بزرگ ترین آنها همان است که برای نفس خویش بر تو واجب ساخته و ریشه و اصل همه حقوق است. آنگاه نوبت به حقوقی می رسد که برای نفس خودت بر تو واجب ساخته؛ حقوقی بر همه اعضای بدنت از سر تا قدم.»
از این سخن بر می آید که پایه همه حقوق، حق توحید است. آزادی، عمل، نظم و... هیچ یک هدف حقوق بشر نیستند، بلکه بلکه مراحلی برای دستیابی به همان هدف نهایی، یعنی لقای پروردگارند. تا پیش از رسیدن به این هدف، جا دارد از خود بپرسی: «به کجا می روم؟» اما هنگامی که بدان غایت دست یابی، دیگر مرز «کجا» را در نوردیده ای.
اگر این پایه حقوق از مواد حقوقی حذف گردد، تنها مقداری باید و نباید بی درنگ و بو باقی می ماند، همان سان که اگر گلاب را از گل در کشند، جز افشرده ای بی بو از آن به جای نمی ماند. در نمط نهم از کتاب ارزنده «اشارات» مرحوم محقق طوسی، نقدی بر سخن «شیخ الرئیس» می زند. آن نقد این است که با آوردن این همه برهان و حجت برای اثبات ضرورت رسالت، سرانجام هدف چیست؟ اگر هدف، دستیابی به زندگانی منظم است، بدون وحی هم می توان به این هدف رسید، همانگونه که برخی از جوامع «اطراف معموره» رسیده اند. البته مرحوم «ابن سینا» خود، در مباحث عرفانی همان کتاب، سخن در باب نبوت را پیراسته از این ایراد آورده است و هدف را عرفان یافتن جامعه و دیدار پروردگار خوانده است.
انسانی که خداوند را می پرستد و به انجام عبادات می پردازد، این پرستش و عبادت را دستاویز رسیدن به لقای خداوند می سازد: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله؛ ای مومنان! تقوای خدا را پیش گیرید و دستاویزی به سوی او بجویید.»
انسانی که چنین می کند، همانند کسی است که بر نردبان ایستاده است. کسی که با نردبان تا فراز بامی بالا می رود، اگر نردبان را از یاد ببرد و آن را کنار اندازد، از همان فراز سرنگون می گردد. انسان عابد نیز که عبادت را نردبان صعود به شهود خدا می سازد، هرگز عبادت را از یاد نمی برد و در همین حال، آن را هدف نمی شمارد. همه عبادت ها و پرستش ها ریسمان استوار پیوند با خدایند. هر کس در پی هدف نهایی است، باید به این ریسمان بیاویزد: «من یومن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی؛ هر که به خدا ایمان بیاورد، همانا به ریسمانی استوار چنگ زده است.»
قرآن کریم به ما نشان می دهد که چرا حق توحید، زیربنا و هدف همه حقوق است. قرآن، همه هستی را فیض پروردگار می داند و یکایک پدیده ها از ملک تا ملکوت را آیت و نشانه او می شمارد. این مربوط به اصل هستی حق است. اما از لحاظ معرفت حق، قرآن می فرماید که معرفت پروردگار در معرفت همه جهان جریان دارد. یعنی پیش از شناخت هر چیز، نخست خداوند شناخته می شود. این حقیقت در قرآن کریم چنین بیان شده است: «ان الله علی کل شیء شهید؛ به راستی خداوند در ورای هر چیز، پیداست.»
در عبارت «خدا به هر چیز شهید است»، مراد آن است که خدا بدان آگاه است و اما در این آیه، سخن از مشهود بودن خدا پیش از هر چیز و در ورای شناخت آن چیز است. به این اعتبار، در صوره فصلت، همین آیه برای کنار زدن تردید در دیدار پروردگار، آورده شده است. اگر مراد از این آیه، آگاه بودن خدا به هر چیز بود، آیا برای رفع تردید کسانی ک در اصل دیدار او شک دارند، وافی بود؟ بدان آیه از سوره فصلت بنگرید: «اولم یکف بربک انه علی کل شیء شهید؟ الا انهم فی مریه من لقاء ربهم؛ آیا در اثبات وجود خداوند همین کافی نیست که او در ورای هر چیزی پیداست؟ آگاه باش که آنان در لقای پروردگار خویش تردید دارند.»
آری انسان با شناخت هر چیز نخست نور را می شناسد و سپس آن چیز را. آنگاه چنین شد، جایی برای تردید در هستی نور نمی ماند. به همین سان، شناخت خداوند نیز در شناخت همه هستی جریان دارد. از این رو، ثبوت همه حقوق دیگر در جهان و معرفت آنها از ثبوت خداوند که حق مطلق است و از خداشناسی و جهان بینی توحیدی سرچشمه می گیرد.
نکته لطیف برگرفته از این مطلب آن است که رد پای همین نگرش اصیل امام سجاد (ع) که در دیباچه رساله حقوق آن حضرت آمده است، در دیگر بخش های آن رساله شریف نیز حضور دارد. پس از ذکر این دیباچه، آنگاه که نوبت به طرح مواد حقوقی می رسد، امام سجاد (ع) یادآوری می کند که پایه همه حقوق، همان توحید است. این یادآوری به دو گونه جلوه می کند: گاهی با عبارت «بالله نستعین» و گاه با جمله «لا قوه الا بالله».
امام سجاد (ع) پس از شرح این فلسفه حقوق، یکایک مواد حقوقی را آموزش می دهد و یادآوری می فرماید که برخی از این حقوق بر بعضی دیگر برتری دارند، همانگونه که آن فلسفه حقوق بر همه اینها چیره است.


Sources :

  1. عبد الله جوادی آملی- فلسفه حقوق بشر- صفحه 223-226

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/210629