بشریت، پس از چند هزار سال کوشش و پیگیری، در راه تجربه و شناخت طبیعت و جهان، و پس از قرنها آزمایش و تفکر و عمل، و هزاران گونه زحمت دیدن و رنج بردن، و قربانی دادن، و هزینه گذاشتن و پس از آنکه هزاران دانشمند و متفکر و آزمایشگر، در طول قرون و اعصار، آمدند و کوشیدند، و به مقامات علمی رسیدند، و حاصل کوششها و تلاشهای خویش را به شاگردان و آیندگان سپردند، پس از اینها همه، اکنون چندسالی بیش نیست که انسان به مسئله سفر به فضا و گردشهای آسمانی و نقل و انتقالهای کیهانی دست یافته است، پس از توجه به این موضوع، اکنون، به این روایت، که از حضرت امام محمد باقر (ع) رسیده است، و بیشتر از 1290 سال از صدور آن می گذرد، توجه کنید: «مهدی، بر مرکبهای پرصدایی، که آتش و نور در آنها تعبیه شده است، سوار می شود، و به آسمانها، همه آسمانها، سفر می کند.»
در روایت دیگری، از روایات معراجیه، خطاب به پیامبر اکرم (ص)، چنین آمده است: «ای محمد! من به دست آخرین وصی تو، زمین را از وجود دشمنان خود پاک خواهم ساخت. و حکومت شرق و غرب را به او خواهم داد. بادها را مسخر او خواهم کرد. ابرهای تندر آگین سخت را آرام او خواهم نمود. و او را از طریق اسبابی (که برای سفر به آسمانها هست)، به سفر کردن به آسمانها موفق خواهم داشت.»
در متن روایت اول، چنین تعبیر شده است که مهدی، به وسیله ابر سختی که رعد و برق و صاعقه دارد، به آسمانها خواهد رفت. در روایت معراجیه نیز سخن از ابر آمده است. و بسیار مناسب است که این تعبیر کنایه باشد از مرکبی از نوع مرکبهای فضاپیمای جدید، یا مرکبی مهمتر که بعدها پیدا شود، و یا خود امام دستور ساختن آن را بدهد.
اگر خود ابر طبیعی هم منظور باشد، اهمیت خارق عادت بودن آن روشن است. تعبیر «اسباب السماوات» نیز، که در هر دو روایت آمده است، شایسته دقت بسیار است. «اسباب سماوات» چیست؟ آیا راههایی است برای پیمودن آسمان آیا ابزار و وسایلی است در زمین، که باید شناخت و مورد استفاده قرار داد، و با آنها، به آسمانها رفت؟
از آن روزگار، که این روایات گفته شده است، 1290 تا 1400 سال می گذرد. آن روز، آنچه در میان دانایان و فیلسوفان بشری وجود داشته است، این بوده است که، سفر به آسمانها محال است. فلاسفه یونان معتقد بوده اند که سفر به آسمانها موجب شکافتن و پیوستن اجسام فلکی می شود، و این امر (خرق و التیام)، در اجسام آسمان محال است. از نظر کیهان شناسی، اطلاعات آن روز، همان هیأت بطلمیوسی بوده است. باید گفت اصلا آنان فضا و کیهان را چیزی نمی دانسته اند که قابل مسافرت باشد.
این همه، اطلاعات مراکز تمدن آن روز بوده است، نه جاهایی مانند شبه جریزه العرب، با این حساب، این چه علمی، و چه اطلاعی، و چه فرهنگی است، که در چنان جوی مسئله «سفر به آسمان»؛ و مسئله «ابزار و اسباب سفر به آسمان» را، و رفتن به کرات دیگر را، به سادگی و صراحت، مطرح می سازد؟
در روایت امام باقر (ع) گفته شده است که بیشتر آسمانها آباد و محل سکونت است. البته این آسمان شناسی اسلامی، که از مکتب ائمه طاهرین (ع) استفاده می شود؛ ربطی به آسمان شناسی یونان و.... ندارد. و هرچه در آسمان شناسی یونانی، محدودیت افلاک و ستارگان مطرح است، در آسمان شناسی اسلامی، درست به عکس است، و سخن از ابعاد عظیم، و ستارگان بیشمار، و اقمار فراوان، منظومه های متعدد است. و ابزار اینگونه مطالب، در آن روزگاران، ممکن نیست جز با علم به غیب، و اطلاع از واقعیت بزرگ عوالم هستی. واین علم نیست مگر علمی که از سوی خدا، به هادیان راه خدا، عنایت شده است.