مقایسه خط زیبا و موسیقی

از دیدگاه صاحب نظران ادبیات، دلالت الفاظ بر معانی، خود وضعی است. یعنی قراردادی و اعتباری است نه ذاتی. روشن ترین دلیل این مدعا، اختلاف شدید لغات مردم جوامع دنیا است، اگر چه بعضی از متخصصان لغت شناسی و علمای علم اشتقاق را عقیده بر آن است که الفاظی که به وسیله مردم اقوام و ملل دنیا برای ارائه معانی و محتویات برگزیده می شوند، بی مناسبت با آن معانی و محتویات نمی باشند، مانند کلمه «فرس» که در لغت عربی به معنای اسب است. و گفته شده است این لغت به جهت ماده اشتقاق آن که فراست به معنای هشیاری است، برای اسب به جهت هشیاری آن حیوان برگزیده شده است. ( البته منظور از وضع و گزینش اعم است از شخصی تعیینی و تعینی که مرور زمان موجب می شود لفظی به یک معنی اختصاص می یابد و به آن دلالت می کند) و در فارسی مانند باران و بارش که از مصدر باریدن است. و عموم اسماء اصوات که در همه لغات وجود دارد از این قبیل است: مانند هیاهو، آه و در عربی اف و غیرذلک.
استدلالی که در غیر مورد اسماء اصوات گفته شده است، مانند فرس به جهت هشیاری و خیل (به جهت نمایش کبر در اسب) در عربی و باران و بارش در فارسی، به میان کشیده شده است، صحیح نیست؛ زیرا:
اولا: مشترکات لفظی و مترادفاتی که در همه لغات وجود دارد، نفی کننده این ادعا است که الفاظ ذاتا به معانی و محتویات خود دلالت می کنند؛ زیرا چگونه ممکن است معانی مختلف مانند شیر خوردنی، شیر لوله آب، شیر به معنای حیوان درنده با ذات یک لفظ مناسبت داشته باشد. هم چنین در لغت عربی مانند کلمه «عین» بیش از شصت معنای مخالف یکدیگر وجود دارد. و نیز در مترادفات مانند: اسد، لیث، حارث، ضیغم، ضرغام و ده ها لفظ دیگر که برای یک حیوان درنده (شیر) به کار می رود، و در فارسی آسمان، سپهر و غیرذلک، بر مبنای ذاتی بودن دلالت لفظ بر معنی خود قابل تصدیق نیست. و اگر گفته شود: هر یک از الفاظ حالتی از حالات یک معنای کلی را نشان می دهد، مانند بچه، کودک، جوان، میانسال، پیر، کهنسال، فرتوت و غیرذلک. البته تعدد حالات و کیفیات یک معنی نمی تواند دلالت ذاتی لفظ را برای یکی از آنها اثبات نماید. یعنی برای اثبات اینکه برای سالهای اولیه زندگی انسان بچه یا کودک به کار ببریم، هیچ دلیل قانع کننده ای وجود ندارد.

ثانیا: فرض کنیم که مناسبتی میان فرس و فراست در نظر بوده است، بدیهی است که این منظور، نمی تواند مناسبت ذاتی فراست را برای هشیاری اثبات کند. بنابراین تحقیق، باید بگوییم: دلالت الفاظ بر معانی خود، وضعی (قراردادی و اعتباری) است و اگر هم در آغاز به کار بردن الفاظ در معانی خاص خود، مانند اسماء اصوات بوده است که مناسبت میان آنها ذاتی است، مانند آه، هیاهو و غیرذلک، با این حال که تحولات زندگی فرهنگی و دیگر عوامل می توانند درمشخص کردن وتعیین یک یا چند لفظ برای یک معنی بطور قراردادی (وضعی) دست به کار شوند. به هر حال، کثرت استعمال الفاظ در معانی خاص خود، موجب می شود که الفاظ حالت آیینه ای برای معانی خود پیدا کنند. ارتباط بین لفظ و معنی گاهی به قدری شدید است که انسان به مجرد شنیدن لفظ یا دیدن آن در یک نوشته، گویی خود معنی را مشاهده می کند، همان گونه که وقتی در آینه صورت خود را تماشا کنیم، مانند این است که اصلا جسمی به عنوان آینه نشان دهنده وجود ندارد.
این قضیه در همه مواردی که لفظ وسیله ابراز محتوا یا معنی است، خواه در نثر، خواه در شعر و خواه در تلفظ صدق می کند. بدین جهت است که زیبایی و زشتی معنی از نظر قالب ارائه دهنده و محتوا یا آینه و صورت، به خود لفظ نیز سرایت می کند. شنیدن گل، دانش، عدالت، آزادی، وفا به عهد همان و تجسم معانی زیبایی آنها همان. هم چنان که شنیدن خار، جهل، ظلم، استبداد و جبر و تخلف از عهد همان و تجسم معانی زشت آنها همان.
در قلمرو سخن گفتن نقش الفاظ غیر از نقش بستن در یک صفحه فیزیکی مانند کاغذ است. معمولا مردم در ادای کلمات جز در لغات مختلف، تفاوتی ندارند، یعنی در بیان الفاظ، معمولا زشتی و زیبایی نیست، مگر به جهت علل مربوط به اعضایی که در ساختن لفظ و ابراز آن دخالت دارد، و یا عمدا و برای هدف های خاص مانند ابراز اشتیاق به یک معنی یا تعلیم آن و انزاجار و تنفر از آن معنی و غیرذلک، لفظ به طور زیبا و فصیح یا به طور عام و غیر عادی به کار رود. ولی وقتی که الفاظ به شکل خط روی صفحات فیزیکی نقش می بندد، آنجا که جنبه هنری به خود می گیرد، بدون تردید زیبایی خط که از هنر خطاطی به وجود می آید، محرک نوعی احساس در ما می گردد، مطلوب می باشد. در نتیجه خط زیبا نیز مانند دیگر عناصر هنری می تواند در ما نشاط و انبساط خاص خود را ایجاد کند.
اگر زیبایی خط با الفاظ زیبا که محتوی معانی جمالی و کمالی باشد ارائه شود، انبساط و نشاط درونی انسان چند برابر می شود. خوشبختانه هنر خط در جوامع اسلامی با اکثریت قریب به اتفاق در معانی بسیار عالی جمالی یا کمالی فعالیت نموده است.
بنابراین، خط زیبا با داشتن جنبه هنری که موجب تحریک نشاط و انبساط می گردد، محتوای مشخص و متعینی را به وسیلة الفاظی که در صفحه نقش بسته است، ارائه می دهد که قطعا در موسیقی وجود ندارد.


Sources :

  1. محمدتقی جعفری- موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی- صفحه 42-38

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/210958