نمونه ای از قصاید هاشمیات کمیت اسدی

چکامه های استوار و بلندی را که کمیت اسدی درستایش هاشمیون و خاندان رسول اکرم (ص) و بیان فضایل و مناقب آنان سروده است، «هاشمیات» می نامند. این چکامه ها و قصیده ها از بهترین و والاترین و قویترین و بلیغ ترین شعر عرب است، در تاریخ شعر عرب.
از میان اشعار کمیت اسدی (که خود از بهترین آثار شعری ست) قصاید هاشمیات او از بهترین آنهاست، چنانکه ادیبان و متخصصان بزرگی بدان تصریح کرده اند، ازجمله:
ابوالفرج اصفهانی، در «الاغانی»
سید عبدالرحیم عباسی، در «معاهد التنصیص»
حسن بن بشر آمدی، در «الموتلف و المختلف»
عبدالقادر بغدادی، در «خزانة الأدب الکبری»
محمدمحمود رافعی مصری، در «شرح دیوان کمیت»
و...
این قصیده ها در اثر اهمیتی که دارد (با اینکه شاعر در آنها به مخالفان شیعه تاخته و تباهکاری هایی را بر ملا ساخته است) همواره مورد توجه بوده است، و شرح هایی بر آنها نوشته شده است، از جمله شرح ابوریاش احمد ابن ابراهیم قیسی (از متقدمان) و شرح استاد محمد محمود رافعی مصری، و شرح استاد محمد شاکر نابلسی  (از این روزگار) گروهی از ادیبان و شاعران نیز آنها را «تخمیس» کرده اند، ازجمله علامه شیخ محمد سماوی نجفی. به زبان آلمانی نیز ترجمه و چاپ شده است. در این جا از سه قصیده از قصاید هفتگانه «هاشمیات»، از جمله «قصیده غدیریه» آنها، از هر کدام ابیاتی می آوریم و ترجمه آنها را نیز می افزاییم.


قصیده بائیـه (عشق بزرگ الهی – انسانی)
طربت و ما شوقا إلی البیض أطرب *** و لا لعبا منی، و ذو الشیب یلعب؟
ولم یلهنی دار ولارسم منزل *** ولم یتطربنی بنان مخضب...
ولکن إلی أهل الفضائل والتق *** و خیر بنی حواء و الخیر یطلب
إلی النفر البیض الذین بحبهم *** إلی الله فیما نانبی أتقرب
بنی هاشم رهط فإننی *** بهم و لهم أرضی مرارا و أغضب
فما لی إلا آل أحمد شیعه *** و ما لی ألا مشعب الحق مشعب...
فإنی عن الأمر الذی تکرهونه *** بقولی وفعلی ما استطعت لأ جنب...
فإن هی لم تصلح لحی سواهم *** فإن ذوی القربی أحق و أوجب...
ألم ترنی من حب آل محمد *** أروح و أغدو خائفا أترقب...
خضمون أشراف لهامیم ساده *** مطاعیم أیسار إذا الناس أجدبوا

ترجمه
1- جانم از شور و شادی آکنده است، لیکن نه ازعشق سیمین بدنان، و از سر بازیچه، آیا سالخوردگان دل به بازی می سپارند؟
2- همچنین دل مرا آثار دیار یار مشغول نداشته است، و نه انگشتان حنا بسته زنان زیبا.
3- پس من شیفته چه کسانیم، شیفته خاندان فضیلت و تقوا، شیفته بهترین فرزندان آدم و حوا، که باید دل در گرو عشق آنان داشت.
4- آن گروه فرشته گون پاک، که هماره محبت آنان را در هر چه پیش آید، وسیله قرب خود به درگاه خدا قرار می دهم.
5- یعنی بنی هاشم، خاندان پیامبر، که من برای دفاع از مقام والای آنان پیوسته درگیر می شوم و خشمگین می گردم.
6- من فقط و فقط پیرو آل محمدم، و تنها و تنها راهسپر راه روشن حقم.
7- (ای خاندان پیامبر!) من همواره از هر کاری که شما خوش نداشته باشید، در گفتار و کردار خویش، تا توان داشته باشم دوری می گزینم (و برخلاف رضای شما گامی برنمی دارم).
8- حکومت اسلامی (و جانشینی پیامبر)، جز در نزد آل محمد (که شایستگانند) نمی تواند باشد، زیرا آن کس که به پیامبر نزدیک است (و دست پرورده اوست) می تواند راه او را ادامه دهد، نه دیگران...
9-و آیا نمی نگری که من، بواسطه عشق به آل محمد (و دلبستگی به حکومت حق و عدل) شب و روز در هراسم و (با جباران و کارگزاران آنان) در حال جنگ و گریزم.
10- آل محمد، و آن سخاوتمندان پاکزاد، و آن سروران گرامی، و آن بزرگواران مردم دوست، که هرگاه مردمان دچار تنگدستی و نادانی شوند، آنان را بر سفره های گسترده خویش می نشانند و پذیرایی می کنند.

قصیده عینـیه (غدیر بزرگترین فرصت آرمانی درتاریخ انسان)
...وأصفاه النبی علی اختیار *** بماأعیی الرفوض له المذیعا
و یوم الدوح دوح غدیر خم *** أبان له الولایه لو أطیعا...
أضاعوا أمر قائدهم فضلوا *** و أقومهم لدی الحدثان ریعا
تناسوا حقه و بغوا علیه *** بلا تره و کان لهم قریعا
فقل لبنی أ میه حیث حلوا *** و إن خفت المهند و القطیعا
ألا أف لدهر کنت فیه *** هدانا طائعا لکم مطیعا
أجاع الله من أشبعتموه *** و أشبع من بجورکم أجیعا
بمرضی السیاسه هاشمی *** یکون حیا لأ مـته ربیعا

ترجمه:
1- پیامبر، از میان امت، علی را برای امامت برگزید، گزینشی روشن که کسی نتواند آن را بپوشاند، یا دیگری را به پوشاندن آن وادارد.
2- و این در روز «عید غدیر خم» بود، در زیر درختان بزرگ (درپهنه غدیر)، که امامت اسلامی را برای او آشکارا تثبیت کرد، اگر از پیامبر اطاعت کرده بودند!
3- آنان پیروی از پیشوای خویش را واگذاردند و راه را گم کردند، پیشوایی که به هنگام بروز حوادث تهدید کننده (برای اسلام و مسلمانان)، توان دفاعش از همه بیشتر بود.
4- حق پیشوای خود را به دست فراموشی سپردند، و بی آنکه او برکسی ستم کرده باشد، بر او (که گزیده و سرور آنان بود) ستم روا داشتند.
5- پس اکنون هر جا بنی امیه حضور داشتند (اگر چه از برق شمشیر و ضرب تازیانه آنان هراس داشته باشی) به آنان بگو:
6- تف بر روزگاری که (شما حکومت می کنید و) من باید ازترس سر نیزه مطیع و فرمانبردار شما باشم.
7- خداوند گرسنه گرداند کسانی را که شما سیرشان کردید (و دستشان را در سوء استفاده از اموال عمومی باز گذاشتند)، و سیر گرداند محرومانی را که از دست بیداد شما گرسنه به سر می برند..
8- (خداوند آنان را سیر گرداند و عدالت را بر پای دارد)، بوسیله امامی که در حاکمیت سیاستی پسندیده و رضایت بخش خواهد داشت، و برای امت رفاه آفرین خواهد بود، همچون باران بهاری که همه را سیراب می کند.

قصیده میمیـه (حکومت ضد اسلامی و حکومت اسلامی)
ساسه لاکمن یری رعیه النا *** س سواء و رعیه الأنعام
لاکعبد الملیک او کولید *** او سلیمان بعد أوکهشام
رأیه فیهم کرأی ذوی الثا *** له فی الثائجات جنح الظلام
جز ذی الصوف و انتقاء لذی المخـ *** خه و انعق و دعدعا بالبهام
من یمت لا یمت فقیدا و من یحـ ***ی فلا ذو إل و لا ذو ذمام...
و هم الأرافون بالناس فی الرأ *** فه و الأحلمون فی الأحلام
بسطو أیدی النوال و کفوا *** أیدی البغی عنهم و العرام
أخذوا القصد و استقاموا علیه *** حین مالت زوامل الآثام

ترجمه:
1- آل محمد (ص)، سیاستمداران و سـرپرستان امـتند، لیکن نه چونان آن کسان که در مقام حاکمیت، مردمان را مانند گله گوسفند به شمار می آورند.
2- یعنی عبدالملک مروان، و ولیدبن عبدالملک، و سلیمان بن عبدالملک، و هشام بن عبدالملک.
3- هر یک از این غاصبان اموی، به مردم به همان چشم می نگرند که چوپانان به گوسفندان می نگرند، چوپانانی که در دل شب های تار گله های گوسفند را می چرانند.
4- و فقط می خواهند پشم گله را بچینند، و چاق ترین آنها را برای خوراک خود برگزینند، و همواره آنها را مانند چارپا (با هی کردن و راندن) به چرا وادارند...
5- از این غاصبان حکومت قرآنی، هرکس بمیرد، از او یادی نمی شود، و هر کس زنده بماند، هیچ پیمانی را رعایت نمی کند و هیچ حقی را بر پای نمی دارد.
6- و این آل محمدند که بیشترین رأفت و مهربانی را درباره مردم معمول می دارند، و فرزانه ترین فرزانگان روزگاند.
7- آنانند که دست بخشش و کرم را گشوده اند، و هرگز راضی نمی شوند که جامعه دچار کمترین ستمی گردد، و در جهل و نادانی به سر برد.
8- آنانند که آیین عدالت را سرلوحه کرام خویش قرار داده اند، و به هنگامی که ستم گستران غرق در تباهی و فجورند، آنان در راه اقامه حق و عدل استقامت می ورزند.


Sources :

  1. محمدرضا حکیمی- سرود جهش ها- صفحه 200-202 و 205-212

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/211086