شرور از نظر عدل الهی

مسأله عدمی بودن شرور به تنهایی برای حل مشکل عدل الهی کافی نیست، قدم اول و مرحله اول است. نتیجه ای که بالفعل از این بحث گرفته می شود فقط این است که هستی دو نوع نیست: یک نوع هستی هایی که از آن جهت که هستی هستند خیرند و یک نوع هستی هایی که از آن جهت که هستی هستند شرند، بلکه هستی از آن جهت که هستی است خیر است و نیستی از آن جهت که نیستی است شر است. هستی ها از آن جهت شرند که توأم با نیستی هایند و یا منشأ نیستی ها می گردند. پس در خود هستی، دوگانگی حکمفرما نیست تا فکر دو ریشه داشتن هستی در ما پیدا شود. نیستی هم از آن جهت که نیستی است مبدأ و منشأ و کانون جداگانه ای را ایجاب نمی کند. از دیدگاه عدل الهی، سخن در دوگونگی اشیاء نیست، سخن در این است که خواه اشیاء دوگونه باشند یا یک گونه، چرا نقص و کاستی و فنا و نیستی در نظام هستی راه یافته است؟ چرا یکی کور و دیگری کر و سومی ناقص الخلقه است؟ عدمی بودن کوری و کری و سایر نقصانات برای حل اشکال کافی نیست زیرا سؤال باقی است که چرا جای این عدم را وجود نگرفته است؟ آیا این، نوعی منع فیض نیست؟ و آیا منع فیض نوعی ظلم نیست؟
در جهان، خلأهایی وجود دارد که همانها ناراحتیهای این جهان است. عدل الهی ایجاب می کند که این خلأها پر شود. یک سلسله امور وجودی نیز هستند که زاییده نیستیهایی از قبیل جهل و عجز و فقرند و به نوبه خود همانها سبب یک سلسله نقصها و کاستیها و فناها و نیستیها می شوند. بیماریها و طوفانها و حریقها و زلزله ها از این قبیل است. عدل الهی ایجاب می کند که این امور نیز نباشند تا آثار آنها که همان نقصها و کاستیها است نیز نباشد. مطلب را که از این نظر نگاه کنیم لازم است دو مطلب را مورد بررسی قرار دهیم: یکی اینکه آیا انفکاک این نقصها و کاستیها از امور این جهان، امری ممکن است یا ممتنع؟ یعنی آیا جهان منهای این کاستیها ممکن است و یا اینکه اینها از لوازم لاینفک این عالم اند و نبودن اینها مساوی است با نبودن جهان؟ دیگر اینکه آیا آنچه نقص و کاستی نامیده می شود شر محض است و خیری در آنها مستتر نیست یا شر محض نیست، فوائد و آثار فراوانی بر آنها مترتب است، اگر نباشد نظام جهان به هم می خورد و خیرات پیدا نمی کنند.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 173-172

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/21140