تقسیم بندی فلسفه به اعتبار تعریف آن

بدیهی است که معرفت فلسفی تعاریف گوناگونی به خود دیده است. کثرت این تعاریف به حدی است که بعضی از متفکران گفته اند: هر فیلسوفی برای فلسفه تعریف خاصی دارد اگرچه در این سخن نوعی مبالغه وجود دارد ولی با توجه به یک اصل مهم روانی در پدیده معرفت فلسفی و علوم انسانی به طور عام، دخالت احساس و ذوق شخص متفکر یک واقعیت ضروری است، گرچه فعالیت او برای متفکر مورد آگاهی نیست. در فلسفه و علوم انسانی هر اندازه که مفاهیم و مسائل کلی تر و تجریدی تر بوه باشد به همان اندازه احتمال دخالت احساس و ذوق شخصی بیشتر می باشد. این اصل به یک اصل عمومی تری تکیه دارد که از لائوتسه چینی به این طرف مورد پذیرش همه متفکران قرار گرفته است. آن اصل این است که ما در نمایشنامه بزرگ وجود هم بازیگریم، هم تماشاگر.
تاکنون چند تعریف مشهور در درست پویندگان مسیر فلسفه قرار گرفته است. از آن جمله:
1- فلسفه عبارت است از یک عده مفاهیم کلی درباره انسان جهان.
2- فلسفه عبارت است از تحصیل معرفت به جهان هستی از دو راه تحلیلی (آنالیتیک) و ترکیبی (سنتتیک).
3- فلسفه عبارت است از علم به حقایق موجود از طریق عقل به قدر طاقت بشری.
4- فلسفه عبارت است از تحقیق در چگونگی معرفت بشری در ارتباط با جهان هستی.
با دقت لازم و کافی در این تعاریف و امثال آنها به این نتیجه می رسیم که تضادی میان این تعاریف وجود ندارد، زیرا این حقیقت که آدمی اشتیاق جدی به شناخت عالم هستی که خود جزیی از آن است دارد و ضمنا می خواهد در این شناخت از تخیل و توهم بر کنار شده و معرفت خالص به دست آورد امری است مسلم که مورد اتفاق نظر همه دانشمندان و فلاسفه می باشد، و با توجه به اینکه هر یک از تعاریف فوق می تواند بعدی از ابعاد معرفت مزبور را تامین نماید نمایش تضاد آن تعاریف از بین می رود و اگر در تعالیف فوق و یا تعاریفی دیگر قضایایی پیدا شود که قابل هماهنگی و اتحاد با یکدیگر نباشد، باز نمی تواند دلیلی برای تضاد واقعی آن قضایا و تعاریف بوده باشد زیرا همان گونه که در تقسیم بندی های گذشته گفتیم اگر موضع گیری های خاص هر یک از فیلسوفان را که موجب خصوصیتی در فلسفه یا روش فلسفی او گشته است در نظر بگیریم اگر همان موضع گیری برای دیگر متفکران نیز به وجود بیاید، چنانکه در گفتگوها و نقادی ها به وقوع می پیوندد و نظریه ها را دگرگون می کند، همان خصوصیت را در فلسفه یا روش فلسفی خود نیز به وجود خواهد آورد.


Sources :

  1. محمدتقی جعفری- پیام خرد- صفحه 179-177

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/211756