مزیت عمده و اساسی انسان بر سایر جانداران

تفاوت عمده و اساسی انسان با دیگر جانداران که ملاک انسانیت اوست و منشا چیزی به نام تمدن و فرهنگ انسانی گردیده است در دو ناحیه است: بینشها و گرایشها. جانداران عموما از این مزیت بهره مندند که خود را و جهان خارج را درک می کنند و بدانها آگاهند و در پرتو آن آگاهیها و شناختها برای رسیدن به خواسته ها و مطلوبهای خود تلاش می نمایند. انسان نیز مانند جانداران دیگر یک سلسله خواسته ها و مطلوبها دارد و در پرتو آگاهیها و شناختهای خویش برای رسیدن به آن خواسته ها و مطلوبها در تلاش است. تفاوتش با سایر جانداران در شعاع و وسعت و گستردگی آگاهیها و شناختها و از نظر تعالی سطح خواسته ها و مطلوبها است. اینست آنچه به انسان مزیت و تعالی بخشیده و او را سایر جانداران جدا ساخته است.

ویژگی های آگاهی حیوان
1- آگاهی حیوان از جهان تنها به وسیله حواس ظاهره است؛ از اینرو سطحی و ظاهری است، به درون و روابط درونی اشیاء نفوذ نمی کند.
2- فردی و جزئی است، از کلیت و عمومیت برخوردار نیست.
3- منطقه ای است؛ محدود به محیط زیست حیوان است و به خارج محیط زیست او راه پیدا نمی کند.
4- حالی است؛ یعنی بسته به زمان حال است، از گذشته و آینده بریده است. حیوان نه از تاریخ خود یا جهان آگاه است و نه درباره آینده می اندیشد و نه تلاشش به آینده تعلق دارد. حیوان از نظر آگاهی، هرگز از چارچوب ظواهر، فردیت و جزئیت، محیط زیست و زمان حال خارج نمی گردد. در این چهار زندان برای همیشه محبوس است و اگر احیانا خارج شود نه آگاهانه و از روی شعور و انتخاب است، بلکه تحت تسخیر اجباری طبیعت و به صورت غریزه و ناآگاهانه و غیر شاعرانه است. حیوان اگر هدفی را تعقیب کند و به سوی غایتی حرکت کند که از این محدوده خارج باشد، مثلا به نوع تعلق داشته باشد نه به فرد؛ به آینده تعلق داشته باشد نه به حال؛ مانند آنچه در بعضی حیوانات اجتماعی از قبیل زنبور عسل مشاهده می شود، ناآگاهانه و به حکم غریزه و فرمان مستقیم نیروئی است که او را آفریده و جهان را تدبیر می کند.

ویژگی های تمایلات حیوان
سطح خواسته ها و مطلوبهای حیوان، مانند شعاع شناخت و آگاهیش از جهان در محدوده ای خاص است:
1- مادی است و از حدود خوردن و آشامیدن و خوابیدن و بازی کردن و خانه و لانه گرفتن و استفاده از جنس مخالف بالاتر نمی رود. برای حیوان، خواسته و مطلوب معنوی، ارزش اخلاقی و غیره مطرح نیست.
2- شخصی و فردی است، مربوط به خودش و حداکثر به جفت و فرزندش.
3- منطقه ای است، مربوط است به محیط زیست خودش.
4- حالی است و به زمان حال تعلق دارد. یعنی همان محدودیتهایی که بعد ادراکی وجود حیوان دارد، در بعد خواهشها و گرایشهای وجودش هم دارد. حیوان از این نظر نیز در محدوده خاصی زندانی است.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- انسان و ایمان- صفحه 7-9

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/21435