پدیده باد و باران در آیات قرآن

دو آیه در قرآن کریم وجود دارد که خیلی به هم نزدیک هستند؛ یعنی مثل این است که دو آیه مجموعا یک آیه باشند با اندک اختلافی. یکی آیه 43 سوره نور است که می فرماید: «الم تر ان الله یزجی سحابا ثم یؤلف بینه ثم یجعله رکاما فتری الودق یخرج من خلاله؛ آیا ندیده ای که خدا ابرهایی را می راند، سپس میان اجزای آن پیوند می دهد، آنگاه ابری انبوه پدید می آورد، پس باران را می بینی که از لابلای آن پدید می آید؟». یکی هم آیه 48 سوره روم است که می فرماید: «الله الذی یرسل الریاح فتثیر سحابا فیبسطه فی السماء کیف یشاء و یجعله کسفا فتری الودق یخرج من خلاله؛ خداست که بادها را می فرستد تا ابری را حرکت دهند، سپس آن را در آسمان آنگونه که بخواهد می گسترد و آن را قطعه هایی روی هم قرار می دهد، سپس باران را می بینی که از لابلای آن بیرون می آید».

تفسیر آیه سوره روم
آیه سوره روم می گوید: خداست، ذات حق است آنکه بادها را می فرستد. اولا یکی از نکاتی که گفته اند این است که قرآن در بعضی موارد تعبیر می کند به ریح (باد) و در بعضی موارد تعبیر می کند به ریاح (بادها). به حسب استقصایی که کرده اند هر جا که این کلمه، مفرد آمده است، آنجا بادهایی ذکر شده که آن بادها منشأ خرابی و هلاکت و عذاب بوده است؛ مثل: «و فی عاد اذ ارسلنا علیهم الریح العقیم؛ و در ماجرای عاد (نیز عبرتی است) آنگاه که بر سر آن ها باد مهلک فرستادیم» (ذاریات/ 41) و هر جا که قرآن باد را به عنوان یک مبشر رحمت بیان کرده است، به صورت جمع ذکر کرده؛ یعنی به صورت ریاح (بادها).
علم امروز ثابت کرده است که بادهایی که منشأ بارانها می شوند یک جبهه نیست؛ جبهه های مختلفی است که به شکل خاصی دست به دست یکدیگر می دهند و فقط در آن وقت است که منشأ باران می شوند. و عجیب تر این است که این نکته ای که از خود قرآن استفاده می شود در حدیث تصریح شده است. در یکی از دعاها وارد شده است که: «اللهم اجعله لنا ریاحا و لا تجعله لنا ریحا؛ خدایا باد را برای ما ریاح قرار بده نه ریح» یعنی وقتی که می وزد، به آن شکلش باشد؛ چون تنها به آن شکل رحمت است. (جامع الصغیر، ج 2 ص 111) و حتی از ائمه سؤال کرده اند که مگر چه فرق است میان ریح و ریاح؟ عین همین جواب را داده اند. گفته اند که هر وقت باد یک جناحی باشد عذاب است و هر وقت چند جبهه ای باشد رحمت است.  باز در حدیث دیگری امام علی (ع) باد را تشبیه کرده است به یک پرنده ای که دارای سری هست و جناحهایی. عین این تعبیر را علمای غربی امروز به کار برده اند و حدود پنجاه سال بیشتر از عمرش نمی گذرد. آن ها ثابت کرده اند که گاهی حرکت باد به این شکل است؛ یعنی اگر کسی جناحهای مختلف و وضع حرکت را ببیند خیال می کند یک پرنده عظیمی روی دنیا را گرفته است. اینجا هم قرآن چون بادهای رحمت را بیان می کند کلمه ریاح دارد.
«فتثیر سحابا»، تثیر از ماده ثور (ث و ر) است. این ماده اصلش انقلاب است. عرب به انقلاب می گوید ثوره، و به گاو نر از آن جهت می گوید ثور که وسیله شخم زدن زمین یعنی زیر و رو کردن زمین است؛ چون با شخم زدن، زمین را زیر و رو می کند، به اعتبار زیر و رو کردن، به آن می گویند ثور. بنابراین معنی اثاره پراکنده کردن نیست که گاهی چنین گفته اند. صرف پراکنده کردن را اثاره نمی گویند؛ اثاره پراکنده کردنی است که در آن زیر و رو کردن هم باشد. باز ثابت کرده اند که در وقت تشکیل ابرها و بادها یک انقلابات و شورشهایی در جو رخ می دهد که واقعا ثوره و اثاره است نه یک حرکت عادی.
«فیبسطه فی السماء کیف یشاء»، در ابتدا این ابرها را پهن می کند مثل اینکه سفره ای را پهن کنند که می گویند ابرهای سفره ای، مطابق آنچه حکمت و مشیتش اقتضا کرده است. ولی ابر پهن شده منشأ باران نیست؛ مگر بعد از آنکه «و یجعله کسفا» جمع و در هم فشرده شود و حتی در مرحله بعد، رکام بشود؛ یعنی متراکم بشود. اساسا خود این بیان نشان می دهد که یک باران که می خواهد نازل بشود، یک نظامی در این جو طی می شود، بادی باید باشد و....
در بسیاری از تعبیرات قرآن کلمه تصریف ریاح (گرداندن باد) دارد. این را هم دلیل دیگری گرفته اند بر اعجاز قرآن؛ چون انسان به حسب دید ظاهرش خیال می کند که حرکت باد حرکت افقی است یعنی همین طور روی سطح زمین، مستقیم حرکت می کند؛ ولی امروز ثابت شده که حرکت اصلی باد همیشه دورانی است؛ می گردد و می چرخد و البته ریشه همه اینها اختلاف دمای هواهاست؛ هوای گرم سبک تر است و هوای سرد سنگین تر. ریشه ای در نور خورشید دارد و ریشه های دیگری گفته اند در بیرون جو دارد. ولی به هر حال حرکت باد همان حرکت تصریفی است یعنی به صورت گردش و چرخش است. «فتری الودق یخرج من خلاله» دانه های باران را می بینی که از لابلا بیرون آمد.

تفسیر آیه سوره نور
در آیه سوره نور هم همان تعبیرات با یک اختلافی ذکر شده. در اینجا ذکر باد نیامده است؛ همین قدر می گوید: «الم تر ان الله یزجی سحابا؛ آیا نمی بینی که خدا آرام آرام ابرها را می راند؟». در آنجا فرمود باد را فرستاد برای راندن ابرها. اینجا می گوید خدا ابرها را می راند. خود این یک نکته ای است و آن نکته این است که شما این را باید بدانید که قرآن هر چه را که به خدا نسبت می دهد، به معنی نفی اسباب و وسائط نیست؛ بلکه به معنی این است که همه اسبابها به اراده او می چرخد. پس اگر یک جا می گوید باد را می فرستد و این باد ابر را می راند و یک جا می گوید خدا ابر را می راند، این تناقض نیست. آنجا هم که باد می راند خدا می راند چون باد هم چیزی نیست جز یک سبب و وسیله ای که خدای متعال او را خلق کرده و آفریده.
«ثم یؤلف بینه»، می بینید نویسندگان کتابها را گاهی مؤلف می گویند و گاهی مصنف. در این آیه موضوع تالیف آمده؛ یعنی خدا ابرهای پراکنده ای را به وسیله همین باد جمع می کند، مثل یک مؤلف تالیف می کند، یک جا گرد می آورد و از اینجا انبوهی از ابر ایجاد می کند. در آن آیه «یجعله کسفا» بود؛ یعنی ابر را فشرده می کند و در اینجا «یجعله رکاما». مرحله رکام یک مرحله بالاتر است. نه تنها ابرهای گسترده باز و پشمک مانند، به صورت جمع شده و فشرده درمی آیند، بلکه ابرهای متراکم تشکیل می شود. ابر روی ابر و ابر روی ابر قرار می گیرد که این، یک حالت فشردگی بیشتر را بیان می کند. «فتری الودق یخرج من خلاله»، باز آن نتیجه ای که آنجا گفته اینجا هم گفته است: دانه های باران را می بینید از لابلا می ریزد.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 4- صفحه 205-200

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/22170