بلا و سختی برای دوستان خداوند

امام علی (ع) در یکی از نامه های خود که به عثمان بن حنیف، فرماندار خویش در بصره نوشته است، این قانون را گوشزد می کنند که در ناز و نعمت زیستن و از سختی ها دوری گزیدن موجب ضعف و ناتوانی می گردد و برعکس، زندگی کردن در شرایط دشوار و ناهموار، آدمی را نیرومند و چابک می سازد و جوهر هستی او را آبدیده و توانا می گرداند.
این پیشوای بزرگ در این نامه، فرماندار خود را نکوهش می کند که چرا در مجالس شب نشینی اشراف شرکت کرده و در محفلی که بینوایان را در خود نپذیرفته و تنها ثروتمندان را در خود جای داده است، گام نهاده است. و به همین مناسبت زندگی ساده خویش را شرح می دهد و از پیروان خود و خصوصا اعضای دولت خود می خواهد که به شیوه او تأسی جویند. آنگاه برای اینکه راه بهانه جویی را ببندد توضیح می دهد که شرائط ناهموار و تغذیه ساده از نیروی انسان نمی کاهد و قدرت وی را تضعیف نمی کند: «الاوان الشجرة البدیة اصلب عوداً و الروائع الخضرة ارق جلوداً و الباتات البدویة اقوی وقوداً و ابطاً خموداً؛ درختان بیابانی که از مراقبت و رسیدگی مرتب باغبان محروم می باشند، چوب محکمتر و دوام بیشتری دارند، بر عکس درختان باغستان ها که دائما مراقبت شده اند و باغبان به آن ها رسیدگی کرده است، نازک پوستتر و بی دوامترند. (نهج البلاغه: نامه 45)
موضوع سختی ها و شدائد دنیا برای انسان و به خصوص برای فرد مؤمن با نفی حرج و دشواری در دین که جزء مطالب مسلم و قطعی است، منافات ندارد، زیرا مقصود از نفی حرج این نیست که در دین تمرین و تکلیف وجود ندارد، بلکه مقصود این است که در دین دستورهایی که مانع پیشرفت انسان باشد و مزاحم فعالیت صحیح باشد وجود ندارد. قوانین دینی طوری وضع شده است که نه دست و پاگیر است و نه تنبل پرور.
وقتی خداوند نسبت به بنده ای از بندگانش لطف مخصوصی دارد، او را گرفتار سختی ها می کند. جمله معروف «البلاء للولاء» مبین همین اصل است.
در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است: «ان الله عزوجل لیتعاهد المؤمن بالبلاء کما یتعاهد الرجل اهله بالهدیة من الغیبة؛ خدا از بنده مؤمنش تفقد می کند و برای او بلاها را اهداء می کند، همانطوری که مرد در سفر برای خانواده خودش هدیه ای می فرستد.»
در حدیث دیگر از امام صادق (ع) آمده است: «ان الله اذا احب عبدا غته بالبلاء غتا؛ خدا زمانی که بنده ای را دوست بدارد او را در دریای شداید غوطه ور می سازد.» یعنی همچون مربی شنا که شاگرد تازه کار خود را وارد آب می کند تا تلاش کند و دست و پا بزند و در نتیجه ورزیده شود و شناگری را یاد بگیرد، خدا هم بندگانی را که دوست می دارد و می خواهد به کمال برساند، در بلاها غوطه ور می سازد. انسان اگر یک عمر درباره شنا کتاب بخواند تا در آب نرود شناگر نمی شود. زمانی شناگری را می آموزد که عملا در آب قرار گیرد و مبارزه با غرق شدن را تمرین کند و احیانا خود را با خطر غرق شدن در صورت دیر جنبیدن مواجه ببیند. انسان باید در دنیا شداید ببیند تا خروج از شداید را یاد بگیرد، باید سختی ها ببیند تا پخته و کامل گردد.
و نیز از آن حضرت روایت شده است: «ان اشد الناس بلاء الانبیاء ثم الذین یلونهم ثم الامثل فالامثل؛ پرگرفتارترین مردم پیامبران هستند، در درجه بعد کسانی که از حیث فضیلت بعد از ایشان قرار دارند و سپس هر کس که بافضیلت تر باشد به ترتیب از بالا به پایین.»
پیامبر اکرم (ص) به خانه یک از مسلمانان دعوت شدند. وقتی وارد منزل شدند، مرغی را دیدند که بر بالای دیوار تخم کرد و تخم مرغ نیفتاد یا افتاد و نشکست. رسول اکرم در شگفت شدند. صاحبخانه گفت: آیا تعجب کردید؟ قسم به خدایی که تو را به پیامبری برانگیخته است به من هرگز آسیبی نرسیده است. رسول اکرم برخاستند و از خانه آن مرد رفتند و فرمودند: «کسی که هرگز مصیبتی نبیند، مورد لطف خدا نیست.»
درباره بعضی از پرندگان نوشته اند که وقتی بچه اش پر و بال در می آورد، برای آنکه پرواز کردن را به او یاد دهد، او را از آشیانه بیرون می آورد و بر اوج فضا بالا می رود و در وسط رها می سازد. بچه حیوان قهرا به تلاش می افتد و حرکت های نامنظم کرده و پر و بال می زند تا وقتی که خسته می شود و نزدیک است سقوط کند. در این وقت مادر مهربان او را می گیرد و روی بال خود نگه می دارد تا خستگی اش رفع شود و همین که اندکی آسایش یافت، بار دیگر او را در فضا رها می کند و به تلاش وادار می نماید، تا وقتی که خسته می شود و او را می گیرد. این عمل را آنقدر تکرار می کند تا بچه اش پرواز کردن را یاد بگیرد. در روایات بسیاری به گرفتاری ها و بلاها برای فرد مؤمن اشاره شده است.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 197-201

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/2300