مشاهیر فلاسفه قرن دوازدهم و سیزدهم

برجسته ترین حکمای طبقه بیست و پنجم
عبارتند از: ملا محمدصادق اردستانی، شیخ عنایت الله گیلانی، میر سیدحسن طالقانی.
1- ملامحمدصادق اردستانی. از احوال او اطلاع درستی نداریم، همین قدر می دانیم مردی حکیم و زاهد و مرتاض بوده و مورد بی مهری و تکفیر برخی معاصرین قرار گرفته و تبعید شده و در سال 1134 درگذشته است (ریحانة الادب ج 1 صفحه 104) طبق گفته آقای همائی و آقای آشتیانی، از ملامحمد صادق رساله ای باقی مانده به نام حکمت صادقیه درباره نفس و قوای مادی و معنوی آن. (مقدمه آقای همائی بر شرح مشاعر ملامحمد جعفر لنگرودی)
2- شیخ عنایت الله گیلانی. این مرد مدرس فلسفه مشاء و از تلامیذ میرقوام حکیم است.
3- میرسیدحسن طالقانی. این مرد مدرس شرح فصوص محیی الدین و کتب شیخ اشراق بوده است. (مقدمه آقای همائی بر شرح مشاعر ملامحمد جعفر لنگرودی)

برجسته ترین حکمای طبقه بیست و ششم
عبارتند از: ملااسماعیل خواجویی، میرزا محمدتقی الماسی، ملاحمزه گیلانی، ملاعبدالله حکیم.
1- ملااسماعیل خواجوئی. از مشاهیر حکمای قرون اخیره است، اصلا مازندرانی است. صاحب روضات از این مرد تجلیل فراوان می کند، او را به علم و جامعیت معقول و منقول و تقوا و معنویت و متانت و وقار سخت می ستاید، می گوید نادرشاه که نسبت به احدی تواضع نداشت، در برابر این مرد فروتنی می کرد. زمان این مرد مقارن است با فتنه افغان، حکیم خواجوئی در برخی نوشته هایش از آن فتنه ناله ها سر داده است. صاحب روضات می گوید به هیچ وجه معلوم نیست که اساتید او چه کسانی بوده اند. فلسفه بعد از فتنه افغان به وسیله این مرد بزرگ ادامه یافته، شاگردان مبرزی در حوزه درسش پرورش یافته اند از قبیل آقامحمد بیدآبادی، ملامهدی نراقی، میرزا ابوالقاسم مدرس اصفهانی، ملا محراب حکیم گیلانی. وی در سال 1173 درگذشته است.
2- میرزا محمدتقی الماسی. روضات از او به عنوان نواده مرحوم مجلسی یاد می کند، پدرش نواده مجلسی اول بوده است و از کسانی است که در بقعه مرحوم مجلسی در اصفهان مدفون است و هم تصریح می کند که استاد آقامحمد بیدآبادی بوده است. (روضات صفحه 31-33-122 و 624) آقای همایی، در مقدمه شرح مشاعر، دو نفر دیگر از معاصران ملااسماعیل خواجوئی را نام می برند:
3- ملاحمزه گیلانی شاگرد ملامحمدصادق اردستانی بوده و در سال 1134 درگذشته است.
4- ملاعبدالله حکیم. او نیز مانند خواجوئی و الماسی از اساتید آقامحمد بیدآبادی به شمار می رود. (مقدمه آقای همائی بر شرح مشاعر صفحه 15 و 16)

برجسته ترین حکمای طبقه بیست و هفتم
عبارتند از: آقامحمد بیدآبادی، ملامهدی نراقی، میرزا ابوالقاسم حسینی خاتون آبادی و ملامحراب گیلانی.
1- آقا محمد بیدآبادی گیلانی اصفهانی. از اعاظم حکمای قرون اخیره و احیا کننده فلسفه ملاصدرا است. از زمان صدرالمتالهین به بعد هر چند افکار و اندیشه های او در میان فضلا خصوصا آنان که سلسله شاگردیشان به خود وی می رسیده مطرح بوده است، ولی ظاهرا هنوز موج افکار پیشینیان از قبیل بوعلی و شیخ اشراق غلبه داشته است، خصوصا در نحله ای که از میرفندرسکی و سپس ملارجبعلی تبریزی انشعاب یافته است.
چنانکه می دانیم و خود ملاصدرا نیز بازگو می کند ملاصدرا در زمان خودش شهرت و احترامی نداشته است، مانند یکی از طلاب عادی زندگی می کرده (مبدأ و معاد ملاصدرا چاپ سنگی صفحه 278) در صورتی که ملارجبعلی تبریزی مثلا که تقریبا معاصر او است در مرحله ای از احترام بود که شاه و وزراء به دیدارش می شتافته اند. اندیشه های صدرا تدریجا شناخته شد و رو آمد، ظاهرا آن دهانه فرهنگ که این آب جاری زیر زمینی از آنجا کاملا ظاهر شد و بر همه پدیدار گشت مرحوم آقا محمد بیدآبادی است.
وی مطابق نقل روضات مردی فوق العاده زاهد، متقی، با گذشت، ایثارگر، ساده زیست بوده است. آقای آقاشیخ آقا بزرگ تهرانی در کتب خود از او به عنوان یک عارف سالک یاد می کند، او واقعا مردی اخلاقی و مهذب بلکه سالک بوده است در سال 1352 شمسی دو رساله کوچک از وی در (سیر و سلوک) به زبان فارسی وسیله آقای مدرسی طباطبائی از افاضل قم ضمیمه مجله وحید چاپ شد. روح اخلاقی و عرفانی بیدابادی موجب اعراض او از توجه به صاحبان زر و زور بود، آنها به او رو می آوردند و او اعراض می کرد.
بیدابادی شاگردان بسیاری پرورش داده است در سال 1197 درگذشت. (روضات صفحه 624)
2- ملامهدی نراقی کاشانی. از اعاظم فقهاء و حکما است، او و پسرش ملااحمد نراقی از بزرگان علماء اسلام به شمار می روند و هر دو به جامعیت معروفند. مرحوم سید محمد باقر شفتی اصفهانی و حاج محمدابراهیم کلباسی نزد او تحصیل حکمت کرده اند و خود وی شاگرد ملا اسماعیل خواجویی بوده است. (روضات صفحه 648 - 33)
3- میرزا ابوالقاسم حسینی خاتون آبادی معروف به مدرس. از مشاهیر مدرسین فلسفه در اصفهان و از خانواده میر محمدحسین خاتون آبادی سبط مجلسی بوده است (ریحانةالادب ج 5 صفحه 266) شاگرد ملا اسماعیل خواجوئی بوده (روضات ص 33) و در سال 1203 درگذشته است.
4 - ملا محراب گیلانی، حکیم و عارف مشهور. ریحانة الادب او را از شاگردان خواجوئی و بیدابادی شمرده است (ریحانةالادب ج 5 ص 385) ولی روضات از او فقط به عنوان شاگرد خواجوئی یاد کرده است (روضات صفحه 33).
بنابر نقل آقای آقا شیخ آقا بزرگ تهرانی در نقباء البشر صفحه 1114، مرحوم میرزا عبدالرزاق خان بغایری صاحب کتاب معرفة القبله که در سال 1372 هجری قمری وفات کرد از دخترزادگان ملامحراب بوده است. ملامحراب در سال 1197 درگذشته است. (مقدمه الشواهد الربوبیة)

برجسته ترین حکمای طبقه بیست و هشتم
عبارتند از: ملاعلی نوری مازندرانی، ملااحمد نراقی و میرزامهدی بن میرزا هدایت شهید مشهدی.
1- ملاعلی نوری مازندرانی اصفهانی از بزرگترین حکماء الهی اسلامی و از افراد معدود انگشت شمار سه چهار قرن اخیر است که تا عمق فلسفه صدرائی نفوذ کرده اند. ابتدای تحصیلش در مازندران و قزوین بوده، سپس به اصفهان آمده و از محضر درس آقا محمد بیدآبادی و سیدابوالقاسم مدرس اصفهانی استفاده کرده و خود بزرگترین حوزه حکمت را در اصفهان دائر کرده است. ملاعلی نوری از نظر تدریس و تشکیل حوزه درسی و تربیت شاگردان و طولانی بودن مدت کار تدریس و تربیت شاگرد، (گفته شده قریب هفتاد سال) و ترویج علوم عقلی، کم نظیر و شاید بی نظیر است.
هنگامی که مرحوم محمدحسین خان مروی مدرسه مروی را در تهران ساخت از فتحعلیشاه تقاضا کرد ملاعلی نوری را از اصفهان برای تدریس معقول در این مدرسه دعوت کند، شاه از او دعوت کرد و او در جواب نوشت در اصفهان دو هزار محصل مشغول تحصیلند که چهار صد نفر آنها بلکه متجاوز که شایسته حضور درس این دعاگو هستند، در حوزه درس دعاگو حاضر می شوند، چنانچه به تهران بیاید این حوزه از هم می پاشد. شاه مجددا از او خواست یکی از بهترین شاگردهای خود را برای تدریس در این مدرسه انتخاب کند و او ملاعبدالله زنوزی را انتخاب کرد و فرستاد (این جریان را مرحوم آقا علی مدرس زنوزی فرزند مرحوم ملاعبدالله زنوزی ضمن شرح حال خودش و پدرش نوشته و در مقدمه انوار جلیه ملاعبدالله زنوزی از انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل چاپ شده است). همه این شاگردان از حومه اصفهان نبوده اند، از اطراف و اکناف به حوزه درس این مرد بزرگ که می گویند در حدود هفتاد سال تدریس کرده شرکت کرده اند و به اطراف پراکنده شده و علم و حکمت را با خود پراکنده اند.
صاحب روضات می گوید: در کودکی او را در حالی که پیرمردی سپید مو بود دیده ام. در مسجد سید به نماز مرحوم سید محمدباقر حجة الاسلام می آمد و بعد از نماز با هم جلسه می کردند. سید حجة الاسلام خود زمانی شاگرد او بوده است او و مرحوم حاجی کلباسی که مرجعیت و ریاست اصفهان را داشتند و فوق العاده محترم بودند ملاعلی نوری را در مجالس بر خود مقدم می داشتند. با وجود حکمای بزرگ دیگر در آن زمان، آنچه بعدها ادامه یافت از طریق این مرد بزرگ بود، بعضی حواشی مختصر و کوتاه از او بر اسفار باقی است که در نهایت متانت و دقت است. گویند تفسیر بزرگی بر سوره توحید نوشته است. وی در سال 1246 درگذشته است. (روضات ص 402 - 647)
2- حاج ملااحمد نراقی فرزند حاج ملامهدی نراقی، مانند پدر خود جامع الفنون بوده و مانند پدر خود مفتی و مجتهد و مرجع فتوی بوده است. معقول را از پدر خود فرا گرفته و در سال 1244 یا 1245 درگذشته است (ریحانةالادب ج 6 صفحه 160). مرحوم علامه تهرانی در الکرام البرره و نقباءالبشر، نقل از کتاب لباب الالقاب مرحوم ملاحبیب الله کاشانی، نام گروهی از اهل معقول را در قرن 13 و 14 در کاشان می برد که نشان می دهد کاشان تا نزدیک به زمان ما از مراکز معقول بوده است. ظاهرا علوم معقول در کاشان بوسیله نراقی ها رواج یافت.
3- میرزا مهدی بن میرزا هدایت الله شهید مشهدی. این مرد از مشاهیر فقهاء و معاریف علمای آن عصر است. در فقه و اصول از تلامیذ وحید بهبهانی است، معاصر سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء است، ظاهرا اصفهانی الاصل است. در اصفهان در حوزه درس آقا محمد بیدآبادی حکمت آموخته و در مشهد اقامت کرده و فقه و اصول و معقول تدریس می کرده است. ملاعلی نوری که همدوره و همدرس او در حوزه بیدآبادی است ضمن یک استفتا از میرزا ابوالقاسم قمی که در روضات مسطور است، به مناسبتی از او به عنوان میرزا مهدی مشهدی یاد می کند، این مرد ریاضیات نیز می دانسته و آنرا نزد پدر زن خود، شیخ حسین عاملی مشهدی آموخته است، فرزندانش میرزا هدایت الله و میرزا عبدالجواد و میرزا داود همه در فنون حکمت وارد بوده اند. دو فرزند اخیر در ریاضیات سرآمد عصر در خراسان به شمار می رفته اند. علم و حکمت در خاندان سید مهدی شهید در حدود صد و پنجاه سال ادامه یافت، مرحوم حاج میرزا حبیب رضوی، مجتهد حکیم عارف شاعر مشهدی معروف، متوفی در 1327 نبیره او است، و همچنین مرحوم آقا بزرگ حکیم شهیدی مشهدی استاد مسلم فلسفه خراسان در حدود نیمه قرن چهاردهم هجری قمری، متوفی در 1355 نبیره دیگر او است و ذکرش خواهد آمد. میرزا مهدی اشارات شیخ و پاره ای از کتب ریاضی تدریس می کرده، در سال 1152 متولد و در سال 1218 در بست بالا خیابان مشهد، در جریان دفاع از حقوق مردم و مبارزه با دستبرد نادر میرزا نوه نادرشاه به اموال آستانه مقدسه رضوی، به دست نادر میرزا شهید شد. (رجوع شود به مقدمه مستند حسن حبیب بر دیوان مرحوم حاج میرزا حبیب رضوی از ص 86 به بعد)

برجسته ترین حکمای طبقه بیست و نهم
عبارتند از: میرزا حسن نوری، ملااسماعیل دربکوشکی اصفهانی، ملاعبدالله زنوزی، ملامحمدجعفر لنگرودی و ملاآقای قزوینی.
1- میرزا حسن نوری فرزند ملاعلی نوری، بعد از پدر، حوزه تدریس قابل توجهی تشکیل داد. مرحوم آقا علی مدرس زنوزی تهرانی در مدتی که به اصفهان رفته از محضر درس این استاد استفاده کرده است. بنابر نقل استاد جلال الدین همایی در مقدمه برگزیده ای از اشعار سه شاعر بزرگ اصفهان، برخی او را بر پدرش ترجیح می داده اند. از او اثر قابل توجهی در دست نیست که بشود درباره اش داوری کرد، ولی شاگردی افرادی نظیر آقاعلی مدرس گواه صادقی است بر مراتب فضلش. به هر حال از کسانی است که در انتقال فلسفه از نسل پیش از خودش به نسل بعد از خودش عامل مؤثری بوده است.
2- ملااسماعیل بن ملامحمد سمیع دربکوشکی اصفهانی معروف به واحدالعین. از اجلاء شاگردان ملاعلی نوری و استاد حاج ملاهادی سبزواری است، حوزه درس قابل توجهی داشته، اسفار و مشاعر صدرا و شوارق لاهیجی را حاشیه کرده و عرشیه صدرا را شرح کرده است. در سال 1277 درگذشته است. (ریحانة الادب ج 6 ص 285)
3- ملاعبدالله زنوزی. این مرد همان است که به تقاضای محمدحسین خان مروی، حکیم نوری او را برای تدریس فلسفه از اصفهان به تهران فرستاد. مرکزیت تهران در مقابل اصفهان که تدریجا اصفهان از رونق افتاد، از این زمان شروع شد ملاعبدالله مطابق گزارشی که فرزند برومند عالیقدرش آقاعلی مدرس داده است مقدمات را در آذربایجان تحصیل کرده و سپس به کربلا رفته و از حوزه فقه صاحب ریاض بهره مند شده و آنگاه مدتی در قم از محضر درس میرزای قمی مجتهد معروف بهره مند شده، بعد به اصفهان رفته و از محضر حکیم نوری حکمت آموخته و در سال 1237 به تهران منتقل شده است. پس از بیست سال تدریس و افاضه در مدرسه مروی در سال 1257 به رحمت حق پیوسته است. (رجوع شود به گزارش آقاعلی زنوزی فرزند معظم له در مقدمه انوار جلیه که از تألیفات معظم له است و اخیرا به وسیله مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل چاپ شده است)
4- ملامحمد جعفر لنگرودی لاهیجی معاصر ملاعبدالله زنوزی و شاگرد سید ابوالقاسم مدرس اصفهانی و ملا محراب گیلانی و مخصوصا ملاعلی نوری است. اثر معروف او شرح مشاعر ملاصدرا است. این شرح چاپ هم شده است. وی علاوه بر شرح مشاعر، شرح تجرید قوشچی را حاشیه کرده است. حاشیه شرح تجرید وی در سال 1255 مقارن ایام سلطنت محمدشاه تألیف شده است. تاریخ وفات او معلوم نیست. جلال الدین همایی می نویسد: علی التحقیق پیش از 1294 بوده است. عجیب این است که شیخ آقابزرگ تهرانی در کتاب «الکرام البرره فی القرآن الثالث بعدالعشره» سه نفر را که هر سه حکیم و همزمان و همنام و گیلانی بوده اند نام می برد: یکی تحت عنوان شیخ جعفر لاهیجی و دیگری تحت عنوان شیخ محمدجعفر لنگرودی که عرشیه ملاصدرا را شرح کرده و سوم شیخ محمدجعفر لاهیجی که مشاعر را شرح کرده و بر الهیات شرح تجرید حاشیه زده است. البته بعید است که سه نفر حکیم به این نام در یک عصر، اهل یک منطقه باشند و لذا این موضوع نیازمند تحقیق بیشتر است.
5- ملا آقای قزوینی از افاضل شاگردان ملاعلی نوری است (الکرام البرره علامه آقا شیخ آقا بزرگ تهرانی صفحه 151) پس از مراجعت از اصفهان به قزوین، حوزه گرمی دائر کرده و فضلا به حوزه اش می شتافته اند. مرحوم آقاعلی مدرس زنوزی در گزارش زندگانی خود نوشته که مدتی برای کسب فیض از محضر این مرد بزرگ به قزوین رفته است. وی از کسانی است که نزد ملااسماعیل اصفهانی که شاگرد بزرگ ملاعلی نوری است نیز تحصیل کرده است. (مقدمه آقای آشتیانی بر شرح مشاعر لاهیجی ص 45) لهذا به اعتباری می توان او را از طبقه سی ام و هم طبقه حاجی سبزواری شمرد وی در سال 1282 درگذشته است. (مقدمه آقای آشتیانی بر انوار جلیه صفحه پنج)


Sources :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 524-517

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/23765