برتری نسل جدید در فهم مسائل دینی

بهترین شاگردان فلاسفه همان ها هستند که محضر خود آنها را درک کرده اند به خلاف انبیاء و اولیاء. بهترین شاگرد افلاطون یا ارسطو یا بوعلی همان شاگردان بلا واسطه حوزه خود آنها هستند. بهترین کسی که کلام بوعلی را فهمیده می توان گفت بهمنیار یا ابوعبید جوزجانی است. اما بهترین شاگردان پیغمبر اکرم (ص) یا امیرالمؤمنین (ع) یا حضرت صادق (ع) چطور؟ آیا بهترین شاگردان آنها همان ها هستند که در زمان خود آنها بوده اند؟ نه، اینطور نیست.
نکته ای را خود رسول اکرم (ص) در کلامشان اشاره کرده اند. شاید معنی همین کلام را هم آنها که در آن عصر بوده اند درست نفهمیدند (بگذاریم از افراد معدودی مثل سلمان و ابوذر و مقداد، سایرین نمی فهمیدند). فرمود: «نصر الله عبدا سمع مقالتی فوعاها و بلغها من لم یبلغه؛ خداوند یاری کند کسی را که کلام مرا بشنود و حفظ کند و برساند به کسی که به او نرسیده است.» (امالی مفید، مجلس 23، ص 186)
یا «نصر الله عبدا سمع مقالتی؛ خداوند خرم کند زندگی آن کسی را که این کار را بکند» و بعد فرمود: «رب حامل فقه غیر فقیه، و رب حامل فقه الی من هو افقه منه؛ چه بسیار اشخاص که فقهی را حمل می کنند در حالی که خودشان فقیه نیستند و چه بسیار کسان که فقهی را منتقل می کنند به کسانی که آنها از خودشان فقیه ترند.» (فروع کافی، ج 5 ص 293)
"فقه" در اصطلاح اولی دینی، یعنی یک حقیقت دینی و یک حکمت دینی که نیازمند به تعمق و تفکر است. مقصود در اینجا حقایق و کلماتی است که مردم از خود آن حضرت می شنوند. می فرماید بسیار اشخاص که این کلمات و این حقایق را از من می شنوند و حفظ می کنند خودشان اهل فهم و تجزیه و تحلیل آنها نیستند. بسیار اشخاص این کلمات و این حقایق را برای دیگران نقل می کنند و آن دیگران از خود اینها شایسته ترند برای فهم و درک آن حقایق.
مثلا شخصی از پیغمبر اکرم (ص) می شنود: «لا ضرر و لا ضرار» اما خود او قدرت ندارد بفهمد که این جمله چقدر رسا است. بعد می سپارد به نسل آینده. نسل بعدی از او بهتر می فهمد. آن نسل باز می دهد به نسل بعدتر. ممکن است آنکه در نسل بیستم مثلا آمد، از نسل اول و دوم و سوم بهتر بفهمد و شایستگی بیشتری داشته باشد.
قرآن هم همینطور. نمی شود گفت قرآن را مردم گذشته بهتر می فهمیده اند. بلکه کار به عکس است. اعجاز قرآن به اینست که همیشه از تفسیرهایی که برایش نوشته شده جلوتر است، یعنی در هر زمان قرآن را تفسیر کرده اند، در زمان بعد که علم و فهم بیشتر شده وقتی که قرآن را با آن تفسیر سنجیده اند دیده اند قرآن خیلی از آن تفسیر بالاتر و جلوتر است.
جای دیگر نمی رویم. همین علم فقه را در نظر می گیریم. مسلما اصحاب رسول اکرم (ص) و اصحاب امیرالمؤمنین (ع) و اصحاب حضرت صادق (ع) حتی امثال زراره و هشام بن الحکم، قواعد فقهی را که از رسول اکرم (ص) یا ائمه (ع) رسیده است مثل محقق حلی و علامه حلی و شیخ مرتضی انصاری نمی توانستند بفهمند و تجزیه و تحلیل کنند.
پس در روش های فلسفی چه کسی از همه بهتر فهمیده است معنی کلمات استاد را؟ آنکس که از همه قدیمی تر است. اما در مکتب انبیاء و اولیاء چه کسی از همه بهتر فهمیده معنی و مقصود را؟ آنکس که در آینده می آید و علم و فهم بیشتری دارد. این خود معجزه نبوت است.
در روایات باب توحید وارد شده که خداوند چون می دانست که در آخرالزمان مردمی خواهند آمد متعمق و غور کن، لهذا سوره قل هو الله احد و آیات اول سوره حدید را که شامل عالی ترین و دقیق ترین مسائل توحیدی است نازل کرد. یعنی مردم آن زمان شایسته این آیات نبودند. در آینده باید اشخاصی بیایند که شایسته این آیات باشند. این آیات خوراک روحی آنها است.
البته چون این آیات حد آخر را بیان کرده است اگر کسی از آنها تجاوز بکند هلاک می شود. این است معجزه نبوت و معجزه قرآن که: «لا تنقضی عجائبه، و لا تفنی غرائبه؛ شگفتی های آن از بین نمی رود و غرائب آن تمام نمی شود» (نهج البلاغه، خطبه 152)
همه اینها که گفتم برای این بود که وقتی که این مسأئله را طرح می کنیم و می گوئیم رهبری نسل جوان، کسی نگوید ای آقا! مگر رهبری نسل جوان با رهبری نسل کهن فرق می کند؟! مگر نماز اینها با نماز آنها دو تا است که رهبری اینها با آنها دو تا باشد؟! در قدیم هر طور عمل می شد حالا هم عمل بشود. در قدیم بابا بزرگ و ننه جون ما در یک مجلس روضه چه جوری نشسته و در همانجا خدا را شناخته و هدایت شده، نسل جدید هم چشمش کور شود برود همانجا بنشیند و یاد بگیرد!


Sources :

  1. مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 202-205

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/23974