جاذبه و دافعه امام علی علیه السلام در دوران خلافت

علی همه وقت شخصیت دو نیروئی بوده است. علی همیشه هم جاذبه داشته است و هم دافعه. مخصوصا در دوره اسلام از اول گروهی را می بینیم که به گرد علی بیشتر می چرخند و گروهی دیگر را می بینیم که با او چندان میانه خوبی ندارند و احیانا از وجود او رنج می برند. ولی دوران خلافت علی و همچنین دوره های بعد از وفاتش، یعنی دوران ظهور تاریخی علی، دوره تجلی بیشتر جاذبه و دافعه او است.
به همان نسبت که قبل از خلافت تماسش با اجتماع کمتر بود تجلی جاذبه و دافعه اش کمتر بود. علی مردی دشمن ساز و ناراضی ساز بود. این یکی دیگر از افتخارات بزرگ او است. هر آدم مسلکی و هدفدار و مبارز و مخصوصا انقلابی که در پی عملی ساختن هدفهای مقدس خویش است و مصداق قول خدا است که: «یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومة لائم؛ در راه خدا می کوشند و از سرزنش سرزنشگری بیم نمی کنند.» (مائده/ 54)
دشمن ساز و ناراضی درست کن است. لهذا دشمنانش مخصوصا در زمان خودش اگر از دوستانش بیشتر نبوده اند کمتر هم نبوده و نیستند. اگر شخصیت علی، امروز تحریف نشود و همچنانکه بوده ارائه داده شود، بسیاری از مدعیان دوستیش در ردیف دشمنانش قرار خواهند گرفت. پیغمبر علی را به فرماندهی لشکری به یمن فرستاد. در برگشتن برای ملاقات پیغمبر عزم مکه کرد. در نزدیکی های مکه یکی از لشکریان را به جای خویش گذاشت و خود برای گزارش سفر زودتر به سوی رسول الله شتافت.
آن شخص حله هائی را که علی همراه آورده بود در بین لشکریان تقسیم کرد تا با لباس های نو وارد مکه شوند. علی که برگشت به این عمل اعتراض کرد و آن را بی انضباطی دانست، زیرا نمی بایست قبل از اینکه پیغمبر اکرم (ص) کسب تکلیف شود تصمیمی درباره حله ها گرفته شود و در حقیقت از نظر علی (ع) این کار نوعی تصرف در بیت المال بود بدون اطلاع و اجازه پیشوای مسلمین. از این رو علی (ع) دستور داد حله ها را از تن خود بکنند و آنها را در جایگاه مخصوص قرار داد که تحویل پیغمبر اکرم (ص) داده شود و آن حضرت خودشان درباره آنها تصمیم بگیرد.
لشکریان علی (ع) از این عمل ناراحت شدند. همین که به حضور پیغمبر اکرم (ص) رسیدند و رسول اکرم (ص) احوال آنها را جویا شد از خشونت علی (ع) در مورد حله ها شکایت کردند. پیغمبر اکرم (ص) آنان را مخاطب ساخت و گفت: «یا ایها الناس لا تشکوا علیا فو الله انه لاخشن فی ذات الله من ان یشکی؛ مردم! از علی شکوه نکنید که به خدا سوگند او در راه خدا شدیدتر از اینست که کسی درباره وی شکایت کند.»
علی در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسی عنایت می ورزید و از کسی ملاحظه می کرد به خاطر خدا بود. قهرا این حالت دشمن ساز است و روح های پر طمع و پر آرزو را رنجیده می کند و به درد می آورد. در میان اصحاب پیغمبر هیچ کس مانند علی دوستانی فداکار نداشت، همچنان که هیچ کس مانند او دشمنانی اینچنین جسور و خطرناک نداشت. مردی بود که حتی بعد از مرگ، جنازه اش مورد هجوم دشمنان واقع گشت. او خود از این جریان آگاه بود و آن را پیش بینی می کرد و لذا وصیت کرد که قبرش مخفی باشد و جز فرزندانش دیگران ندانند، تا آنکه حدود یک قرن گذشت و دولت امویان منقرض گشت، خوارج نیز منقرض شدند و یا سخت ناتوان گشتند، کینه ها و کینه توزیها کم شد و به دست امام صادق تربت مقدسش اعلان گشت.
سراسر وجود علی، تاریخ و سیرت علی، خلق و خوی علی، رنگ و بوی علی، سخن و گفتگوی علی درس است و سرمشق است و تعلیم است و رهبری است. همچنان که جذبه های علی برای ما آموزنده و درس است، دفعه های او نیز چنین است. ما معمولا در زیارت های علی و سایر اظهار ادبها مدعی می شویم که ما دوست دوست تو، و دشمن دشمن تو هستیم. تعبیر دیگر این جمله این است که ما به سوی آن نقطه می رویم که در جو جاذبی تو قرار دارد و تو جذب می کنی و از آن نقاط دوری می گزینیم که تو آنها را دفع می کنی.
اما از آنچه گفتیم معلوم شد که علی دو طبقه را سخت دفع کرده است:
1- منافقان زیرک
2- زاهدان احمق
همین دو درس، برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند، تیز بین باشند و ظاهر بینی را رها نمایند، که جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلا است.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- جاذبه و دافعه- صفحه 103-101 و 167-166

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/23999