ضرورت اخلاص در اعمال

پیغمبران آمده اند که مردم ایمان بیاورند، ایمان با معامله گری جور در نمی آید. پیغمبران مردم را حتی دعوت به انفاق می کنند یعنی از آنان می خواهند که در راه خدا خرج کنند اما جالب آنکه پس از آنکه آنان را دعوت به انفاق و جهاد کردند در مقام پذیرش حتی هر گونه انفاقی را تحویل نمی گیرند، بلکه وقتی شخصی می آید و می گوید من می خواهم پول در راهی که شما گفته اید خرج کنم، همینکه احساس می شود که این پول دادن برای خودنمائی است از او نمی پذیرد و یا وقتی فردی می آید و می گوید من می خواهم سرباز اسلام باشم از او سئوال می کند که برای چه می خواهی سرباز شوی؟ می گوید چون می خواهم اسمم در تاریخ ضبط شود، می گوید برو دنبال کارت «ما هجرت الی الله؛ تو به سوی خدا هجرت نکرده ای»، اخلاص و ایمان نداری.

اخلاص شرط قبولی اعمال انسان
شرط قبولی اعمال انسان وابسته به نیت و اخلاص آن می باشد. برای خدا فرق نمی کند ولی برای خود آن شخص فرق می کند. او اگر خدا را نشناسد و با او آشنا نباشد یک نوع سلوک روحی می کند و اگر آشنا باشد نوعی دیگر. اگر آشنا نباشد عمل یک بعدی انجام می دهد، عملش تنها حسن فعلی و حسن تاریخی می یابد، ولی اگر آشنا باشد عمل دو بعدی انجام می دهد و عملش حسن فاعلی و حسن ملکوتی نیز پیدا می کند و دو بعدی می گردد، اگر آشنا باشد خودش و عملش به سوی خدا بالا می رود و اگر آشنا نباشد بالا نمی رود به عبارت دیگر برای خدا فرق نمی کند اما برای عمل فرق می کند. در یک صورت، عمل، عملی می شود زنده و صعود کننده به بالا، و در صورت دیگر عملی می شود مرده و هبوط کننده به پایین. اگر به فرض (البته فرض محال) کسی خدا را نشناسد و با عمل خود به سوی خدا بالا رود خدا او را باز نمی گرداند، اما حقیقت این است که کسی که خدا را نمی شناسد حجابی را پاره نمی کند، طوری از اطوار نفس را طی نمی نماید و به سوی ملکوت خدا بالا نمی رود تا عملش جنبه ملکوتی بیابد و صورتی پیدا کند که در آن جهان مایه بهجت و لذت و سرور و سعادت او گردد. مقبولیت عمل نزد پروردگار جز این نیست که عمل اینچنین باشد.
اسلام عمل با روح می خواهد نه عمل بی روح. لهذا اگر مسلمانی زکات خود را بدهد ولی شائبه ریا در آن باشد پذیرفته نیست، اگر به جهاد برود ولی برای خودنمایی باشد قبول نیست. قانون الهی می گوید سرباز اجباری به درد من نمی خورد، من سربازی می خواهم که روحا سرباز باشد سربازی می خواهم که ندای «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة؛ همانا خدا از مومنان جان و مالشان را به بهای بهشت خریداری کرد» (توبه/ 111)، را پذیرفته باشد و صمیمانه به آن لبیک بگوید.
در حدیثی به این شکل روایت شده است: «انما الاعمال بالنیة، و انما لامرء ما نوی، فمن کانت هجرته الی الله و رسوله فهجرته الی الله و رسوله، و من کانت هجرته لدنیا یصیبها او امرأش یتزوجها فهجرته الی ما هاجر الیه؛ همانا اعمال، وابسته به نیت است، برای انسان همان است که قصد کرده و هدف قرار داده است. هر کس به خاطر خدا و رسول هجرت کرده است، هجرتش به سوی خدا و رسول است، و هر کس به خاطر زنی که با او ازدواج کند و یا به خاطر ثروتی که به چنگ آورد هجرت کرده است هجرتش به سوی همان خواهد بود».
امام صادق (ع) فرمود: کارتان را برای خدا قرار دهید نه برای مردم، زیرا هر چه برای خدا است برای خدا (بسوی خدا) است و هر چه برای مردم است بسوی خدا بالا نمی رود. نیت، جان عمل است و همانطوری که تن آدمی شریف است به جان آدمیت، شرافت عمل آدمی نیز بستگی به جان آن دارد. جان عمل چیست؟ جان عمل، اخلاص است. قرآن کریم می فرماید: «و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین؛ و آنها دستور نداشتند جز این که خدای یگانه را بپرستند و دین را ویژه ی او کنند» (بینة/ 5).


Sources :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 1 و 2- صفحه 231 و 230

  2. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 363

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/2439