مقایسه حق مالکیت در تألیف و اختراعات صنعتی

اختراع و صنعت، نظیر تألیف کتاب است. امتیاز کتاب تعلق دارد به مؤلف. مالک کاغذ و قلم حق دارد از روی نسخه ملکی خود برای مطالعه‏ خود نسخه‏ ای استنساخ کند، اما حق ندارد با کاغذ و مرکب و حروف چاپی و ماشین خود هزار نسخه از روی نسخه خود چاپ کند و به فروش برساند. در قدیم که چاپ نبود، حق تألیف نبود، ولی ماشین این حق را ایجاد کرده‏ است. این حق را اجتماع اعتبار می‏ کند. ولی چرا این حق در مورد صنایع و اختراعات اعتبار نمی‏ شود؟ چه فرق است میان کتابی که تألیف می‏ شود و هزاران نسخه از آن به منظور تجارت چاپ می ‏شود، و ماشینی که اختراع‏ می‏ شود و هزارها ماشین نظیر آن بعداً ساخته می‏ شود؟ آیا استفاده دیگران از ابتکار او نظیر استنساخ کتاب با قلم است یا نظیر چاپ برای فروش است‏؟
به عقیده ما شق سوم است که مشابه شق دوم است، برای استفاده شخصی‏ نیست، برای تکثیر مثل و فروش آنها هم نیست، بلکه برای استفاده مادی از محصول کار آن‏ ماشین است، و بالاخره برای تجارت با محصول زحمت دیگری است. بلی، کسی که کارخانه ساختن آن ماشین را دایر می ‏کند، عینا نظیر کسی است که‏ کتاب دیگری را چاپ می ‏کند و دنیا از آن نظر تا حدی مالکیت و امتیاز قائل است. و اما کسی که یک ماشین تولید کننده می‏ خرد، مانند کسی است‏ که یک کتاب می‏ خرد، با این تفاوت که کتاب مولد نیست ولی ماشین مولد است و کار ایجاد می‏ کند و خود به خود مبدأ ثروت است و مشابه طبیعت‏ است، قدرت ایجاد ارزش او آن قدر با کاری که صرف آن شده است تفاوت‏ دارد که شبیه طبیعت است.
در اجتماع چیزی به وجود آمده است که مثل‏ طبیعت قادر است با کار کم که صرف آن می‏ شود، و احیانا بدون کار، ایجاد ارزش کند. علیهذا مخترع ماشین، تنها محصول کار نمی ‏فروشد، او خالق چیزی است که آن چیز خالق کار است و خالق ارزش است، و به دست‏ او چنین چیزی جاری شده است، لهذا نمی ‏تواند آن چیز مملوک شخصی باشد و مبادله شود، در عین این که به مخترع باید پاداش داده شود. می‏ توان گفت‏ حق التألیف نیز پاداش است نه مال که مثل مال های دیگر مبادله شود.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- نظری به نظام اقتصادی اسلام- صفحه 134-133

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/24405