مقایسه روش اقتصادی اسلام با اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیستی

اکنون ببینیم که از مشخصات دو رژیم اقتصادی سرمایه داری و سوسیالیستی کدامیک با اسلام منطبق است و کدامیک نیست.
* مالکیت فردی نسبت به چیزی که خود مالک تولید کرده است این‏ اندازه، هم مورد موافقت سرمایه ‏داران است و هم مورد موافقت سوسیالیست ها و با موازین اسلامی نیز منطبق است، چیزی که هست سوسیالیست ها می‏ گویند با توسعه وسائل تولید سرمایه ‏داری، ادامه کار مؤسسات تولیدی خصوصی عملا غیر ممکن است.

* ارث. در ارث سرمایه ‏داری اختیار مطلق با مورث است. در اسلام‏ فقط نسبت به ثلث، مالک اختیار مطلق دارد، و باقی طبق مافرض باید تقسیم شود، اما سوسیالیست ها ارث به اولاد را فقط می ‏پذیرند لیس الا.

* طبیعی بودن نه ظالمانه بودن، اختلاف افراد در ثروت و مالکیت. از نظر سرمایه‏ داری می‏ تواند این اختلاف خیلی فاحش باشد، از نظر اسلام اختلاف‏ فاحش که منتهی به فقر طبقه دیگر نه به واسطه بیماری، بلکه به واسطه‏ بیکاری یا قلت مزد بشود ممکن نیست جز از طریق ظلم و استثمار.

* مالکیت ثروت به وسیله استخدام نیروی طبقه کارگر در یک مؤسسه‏ تولیدی. سوسیالیست ها مدعی هستند که سودی که سرمایه ‏دار از این راه می‏برد همان ارزش اضافی نیروی طبقه کارگر است، علیهذا مطلقا نه تنها در رژیم‏ مخصوص سرمایه ‏داری قرن 19 و 20 منتهی به استثمار می‏ شود. به طور مسلم‏ اسلام اصل استخدام، مزد دادن در کارهای غیر تولیدی وسیله سرمایه ‏داری، نظیر مزد خیاط و عمله بنائی و مستخدم خانه و بالاخره عمل استیجار رقبات‏ را در اینگونه کارها تجویز می‏ کند و لازمه معتبر شناختن مالکیت فردی ولو در غیر وسائل تولید، ضرورت این عمل است. و اما استخدام کارگر برای تولید و فروش محصول کار او؟ معلوم نیست که در صدر اسلام تا زمانهای نزدیک به زمان ما این چنین عملی بوده است یا نبوده است. مثلا استخدام شبان برای گوسفند بوده است ولی استخدام بافنده برای کارگاه بوده است یا نبوده است؟ مثلا استخدام عمله برای ساختن خانه برای سکونت بوده است ولی آیا استخدام عمله برای ساختن خانه هایی برای فروش بوده است یا نبوده است؟ و به هر حال اگر به دلیل قاطع ثابت شود که سودی که از این راه عاید مالک می شود ارزش اضافی نیروی کارگر است و ظلم و استثمار است آیا با اصول اسلام قابل انطباق هست یا نیست؟ بعلاوه قطع نظر از ارزش اضافی مستلزم تسلط اقتصادی و حتی سیاسی افرادی بر اجتماع است و آیا اسلام این گونه تسلط ها را می پذیرد یا نه؟ و اما مالکیت ثروت به وسیله ابزار تولید بدون استخدام طبقه کارگر مسلما جایز است.

* ربا. نظر اسلام در اینجا مشخص است. (برای توضیح بیشتر درباره ربا، علاقه مندان می توانند به کتاب مسئله ربا و بانک مراجعه نمایند.)
* تشکیل تراست. از نظر اسلام هیچ مجوزی نیست که شخص خاصی فروش کالا یا تولید کالای معینی را در انحصار خود قرار دهد.
* تشکیل کارتل. صرف تشریک مساعی افراد یا شرکت ها و موسساتی ممنوع نیست ولی اگر هدف ایجاد بازار سیاه است ممنوع است.
* افراد در تولید آزادند یا نه؟ با عبارت دیگر هدف تولید باید چه‏ باشد؟ هر چه سود دارد؟ یا هر چه مفید است؟ در رژیم سرمایه‏ داری آزادی‏ مطلق است، در رژیم سوسیالیستی چون تولید و تقسیم به دست اجتماع است‏ قهرا دائر مدار احتیاج اجتماع است، در اسلام با حفظ مالکیت فردی جلوی‏ آزادی تولید را در غیر امور مورد احتیاج اجتماع گرفته‏اند، مکاسب محرمه‏ عبارت است از کسب به کار غیر مفید یا مضر.
* آیا اسلام تسلط اقتصادی و دیکتاتوری افراد معین را و رهبری اقتصادی‏ افراد معین را در اجتماع به بهانه مالکیت فردی می ‏پذیرد؟ یا این جهت‏ چون مربوط به مصالح عالیه اجتماع است، به علاوه، سلب آزادی عموم است‏ آن را نمی‏ پذیرد. اصول و موازین کلی اسلامی با تسلط و دیکتاتوری اقتصادی توافق ندارد.
* رابطه کار و ثروت. آیا همیشه ثروت باید ناشی از کار باشد؟ و یا باید ناشی از کار دیگری بدون میل و رضای او نباشد. سوسیالیست ها چون‏ طرفدار این اصلند که ثروت الزاما باید ناشی از کار باشد، ارث را منع‏ می‏ کنند، قهرا هبه و بخشش را هم باید از طرف بخشش کننده و گیرنده‏ ظالمانه بدانند. سود بازیافته اگر وجود پیدا کند از نظر اسلام منعی ندارد، نظیر قرعه کشی و جایزه نه لاتار.
* در اختیار گرفتن نرخ کارگر به وسیله ایجاد محیط اضطراری. لازمه‏ رژیم سرمایه ‏داری این است، آیا اسلام ایجاد اینگونه اضطرارها را جایز می‏ شمارد یا نه؟
* سوسیالیست ها مدعی هستند که هر چند مالکیت فردی را مطلقا نفی نمی‏ کنند ولی با تکامل ابزار تولید، مالکیت فردی مستلزم استثمار است، پس در صورت تکامل وسائل تولید خواه ناخواه باید اجتماع‏ سوسیالیستی برقرار گردد بلکه خواه ناخواه برقرار می‏ شود. علیهذا الزاما در پرتوی تکامل وسائل تولید چون مالکیت فردی ممکن نیست همه باید از قانون "کار به قدر طاقت و خرج به قدر احتیاج" استفاده کنند. به عقیده ما فرضا تکامل وسائل تولید مستلزم ملی شدن و عمومی شدن آنها باشد مستلزم نفی و عدم امکان مالکیت فردی نیست و اصل "کار به قدر طاقت و خرج به قدر احتیاج" خود نوعی ظلم و استثمار است.
* آیا همه لازم است کار کنند، آن طور که سوسیالیست ها می‏ گویند، یا کار وظیفه فقرا و در زمینه احتیاج است، آن طور که سرمایه ‏دارها می‏گویند، و یا کار به هر حال واجب و لازم است چنان که از منطق اسلام بر می‏آید؟


Sources :

  1. مرتضی مطهری- نظری به نظام اقتصادی اسلام- صفحه 226-223

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/24536