احکام فقهی انفال در فقه شیعه

مصادیق انفال
انفال در اصل از ماده نفل بر وزن نفع به معنی زیادی است، و این که به نمازهای مستحب نافله گفته می شود چون اضافه بر واجبات است، و همچنین اگر نوه را نافله می گویند به خاطر این است که بر فرزندان افزوده می شود، نوفل به کسی گفته می شود که بخشش زیاد داشته باشد. و اگر به غنائم جنگی نیز انفال گفته شده است، یا به جهت این است که یک سلسله اموال اضافی است که بدون صاحب می ماند و به دست جنگجویان می افتد در حالی که مالک خاصی برای آن وجود ندارد، و یا به این جهت است که جنگجویان برای پیروزی بر دشمن می جنگند، نه برای غنیمت، بنابراین غنیمت یک موضوع اضافی است که به دست آنها می افتد. مـفـهـوم اصـلـی انـفـال نـه تـنها غنائم جنگی بلکه همه اموالی که مالک خصوصی ندارد مثل بـیـشـه زارها، جنگلها، دره ها و سرزمینهای موات را شامل می شود و تمام این اموال متعلق به خدا و پـیـامـبر (ص) و قائم مقام اوست، و به تعبیر دیگر متعلق به حکومت اسلامی است و در مسیر منافع عموم مسلمین مصرف می گردد.

نـکـتـه دیگر این که در شأن نزول می خوانیم که در میان بعضی از مسلمانان مشاجره ای در مورد غنائم جـنـگی واقع شد و برای قطع این مشاجره نخست ریشه آن که مساله غنیمت بود زده شد و به طور دربست در اختیار پیامبر (ص) قرار گرفت، سپس دستور اصلاح میان مسلمانان و افرادی که با هم مشاجره کردند، به دیگران داد. اصولا اصلاح ذات البین و ایجاد تفاهم و زدودن کدورت ها و دشمنی ها و تبدیل آن به صمیمیت و دوستی، یکی از مهم ترین برنامه های اسلامی است. و در تـعـلـیـمات اسلامی به اندازه ای به این موضوع اهمیت داده شده که به عنوان یکی از برترین عبادات معرفی گردیده است. امیر مؤمنان علی (ع) در آخرین وصایایش به هنگامی که در بستر شهادت بود به فرزندانش فرمود: مـن از جـد شـما پیامبر (ص) شنیدم که می فرمود: اصلاح رابطه میان مردم از انواع نماز و روزه مستحب هم برتر است.

شیعه اختلاف نظر شدیدی با اهل تسنن در مورد مسئله انفال دارد. در آیه اول سوره انفال آمده: «یسئلونک عن الانفال، قل الانفال لله و الرسول»؛ «ای پیغمبر از تو درباره انفال می پرسند، بگو انفال منحصرا مال خدا و پیغمبر است».(انفال/ 1) اهل تسنن می گویند انفال یعنی غنائم جنگی؛ آیه انفال هم مربوط به غنائم جنگ است و عجیب این است که بعضی از مترجمین که قرآن را به زبان فارسی ترجمه کرده اند، اسم سوره انفال را گذاشته اند سوره غنائم (یا غنائم جنگی). این غلط است. ائمه ما گفته اند انفال اختصاص به غنائم جنگی ندارد. انفال یعنی هر ثروتی که بشر آن را با کار تحصیل نکرده و مفت و مجانی به دست او رسیده است. مثل ثروتی که در طبیعت خود به خود به وجود می آید مانند جنگلها و منابع استفاده ای که در کوهستان هاست از مراتع و غیر آن. اینها مال خدا و پیغمبر است یعنی پیغمبر در زمان خودش و امام در زمان خودش به حکم اینکه حاکم مسلمین است اینها را صرف مصالح عمومی و راه خدا می کند، یکی از انفال همین غنائم جنگی است. در آیه خمس خدا اجازه داده است که غنیمت جنگی، چهار خمسش میان سربازها تقسیم شود. در اصل مال سرباز نیست و سرباز حق ندارد بگوید چون من جنگیده ام مال من است. می گویند اگر تو برای غنیمت بجنگی، اصلا جهادت باطل است. تو برای خدا جنگیدی، خدا اگر بخواهد چیزی نصیب تو کند کرده است. از نظر شیعه غنائم جنگی جزء انفال است. از اینجا ما به یک اصل و قانون دیگر پی می بریم. آنچه که در سر کوهها و شکم وادیها و جنگلها پیدا می شود و غنائم جنگی و غیره، جزء انفال است و اختیارش با خدا و پیغمبر است یعنی ملک شخصی کسی نیست. همچنین ائمه اطهار (ع) ما گفته اند اختصاص به اینها ندارد، اگر شما گنجی هم استخراج کنید در واقع ملک شخصی کسی نیست، معادن هم در اصل ملک شخصی کسی نیست و حتی کسی که کار و کسب می کند، آن مقداری که کار کرده است و خرج و مصرف کرده ملک شخصی اش بوده، هر مقدار که درآمد زائد است، مثل این است که ملک شخصی اش نیست، ولی خدا و پیغمبر به فرد اجازه داده اند که در همه موارد با اینکه در اصل ملک شخصی وی نیست از چهار خمسش استفاده کند و یک خمس آن را به صاحب اصلی که خدا و پیغمبر است بدهد یعنی به مصرف اجتماع برسد. می بینیم چهره آیه انفال آنچنانکه شیعه تفسیر می کند با آنچه اهل تسنن تفسیر می کنند از زمین تا آسمان متفاوت است. آن طور که شیعه تفسیر می کند یک مفهوم بسیار عام و کلی می یابد و از یک نظر ارتباط پیدا می کند با نظام اقتصادی اسلامی و از نظر دیگر ارتباط پیدا می کند با نظام حکومتی و سیاسی اسلامی.

بررسی موضوع با توجه به سوره انفال
خداوند در سوره انفال می فرماید: «بسم الله الرحمن الرحیم یسئلونک عن الأنفال قل الأنفال لله و الرسول فاتقوا الله و أصلحوا ذات بینکم و أطیعوا الله و رسوله إن کنتم مؤمنین»؛ «از تو درباره انفال (غنائم و هر گونه مال بدون مالک مشخص) سؤال می کنند بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است، پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و میان برادرانی را که با هم ستیزه دارند آشتی دهید و اطاعت خدا و پیامبرش را کنید اگر ایمان دارید». (انفال/ 1). آیه فوق پس از جنگ بدر نازل شده و پیرامون غنائم جنگی صحبت می کند و به صورت قانون کلی، یک حکم وسیع اسلامی را بیان می دارد، خطاب به پیامبر (ص) کرده و می گوید: از تو درباره انفال سؤال می کنند (یسئلونک عن الانفال). بگو انفال مخصوص خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله است (قل الانفال لله و الرسول). بنابراین تقوا را پیشه کنید و در میان خود اصلاح کنید و برادرانی را که با هم ستیزه کرده اند آشتی دهید (فاتقوا الله و اصلحوا ذات بینکم). و اطاعت خدا و پیامبرش کنید، اگر ایمان دارید (و اطیعوا الله و رسوله ان کنتم مؤمنین). یعنی تنها ایمان با سخن نیست، بلکه جلوه گاه ایمان، اطاعت بی قید و شرط در همه مسائل زندگی از فرمان خدا و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است، نه تنها در غنائم جنگی در همه چیز باید گوش به فرمان و تسلیم اوامر آنها باشید.
گرچه آیه فوق در زمینه غنائم جنگی وارد شده است، ولی مفهوم آن یک حکم کلی و عمومی است، و تمام اموال اضافی یعنی آنچه مالک خصوصی ندارد را شامل می شود و همچنین سرزمینی که اهلش آنرا ترک کرده و از آن هجرت می کنند و آن فیء نامیده می شود و میراث کسی که وارثی نداشته باشد، و سرزمین و اموالی که پادشاهان به این و آن می بخشیدند در صورتی که صاحب آن شناخته نشود و بیشه زارها و جنگل ها و دره ها و سرزمین های موات که همه این ها از آن خدا و پیامبر (ص) و بعد از او برای کسی است که قائم مقام او است، و او آن را در هر راه که مصلحت خویش و مصلحت مردمی که تحت تکفل او هستند ببیند، مصرف خواهد کرد. گرچه همه غنائم جنگی در حدیث بالا نیامده است، ولی در حدیث دیگری که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده می خوانیم: «ان غنائم بدر کانت للنبی خاصة فقسمها بینهم تفضلا منه»؛ غنائم بدر مخصوص پیامبر (ص) بود و او به عنوان بخشش آنها را در میان جنگجویان تقسیم کرد.
از آنچه گفته شد چنین نتیجه می گیریم که مفهوم اصلی انفال نه تنها غنائم جنگی بلکه همه اموالی را که مالک خصوصی ندارد شامل می شود و تمام این اموال متعلق به خدا و پیامبر (ص) و قائم مقام او است، و به تعبیر دیگر متعلق به حکومت اسلامی است و در مسیر منافع عموم مسلمین مصرف می گردد. منتها در مورد غنائم جنگی و اموال منقولی که با پیکار به دست سربازان می افتد، قانون اسلام بر این قرار گرفته که چهار پنجم آنرا به عنوان تشویق و جبران گوشه ای از زحمات جنگجویان به آنها داده شود، و تنها یک پنجم از آن به عنوان خمس در مصارفی که ذیل آیه 41 سوره انفال به آن اشاره شده است، مصرف گردد، و به این ترتیب غنائم نیز در مفهوم عمومی انفال مندرج است و در اصل، ملک حکومت اسلامی است و بخشیدن چهار پنجم آن به جنگجویان به عنوان عطیه و تفضل است.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 3- صفحه 78-76

  2. مکارم شیرازی- تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 83-81

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/24881