دردمندی انسان در کلام امام علی (ع)

چقدر زیبا می گوید امام علی (ع) وقتی که با کمیل بن زیاد نخعی به صحرا می رود. کمیل می گوید همین که به صحرا رسیدیم و دیگر کسی در آنجا نبود علی (ع) آه عمیقی کشید (فلما اصحر تنفس الصعداء؛ چون به صحرا رسید آهی بلند و دردناک کشید) بعد فرمود: «یا کمیل بن زیاد ان هذه القلوب اوعیة، فخیرها اوعاها، فاحفظ عنی ما اقول لک؛ ای کمیل بن زیاد، این دل ها ظرف هایی هستند که بهترین آنها باگنجایش ترین آنهاست. پس هر چه می گویم از من به خاطر بسپار».
حضرت مردم را به سه قسمت تقسیم می کند تا در اواخر، شکایت می کند که: افسوس! افراد صاحب سری نیستند که من آنچه را که در دل دارم، بتوانم به آنها اظهار کنم. بعد می گوید: ولی اینچنین هم نیست که هیچکس نباشد، همیشه در همه زمانها افرادی (اینچنین) هستند. (اللهم بلی لا تخلو الارض من قائم لله بحجة اما ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا؛ خدایا، چرا هیچ گاه زمین از کسی که به حجت الهی قیام کند خالی نمی ماند، خواه آشکار و مشهور باشد یا ترسان و پنهان) تا آنجا که می فرماید: «هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة؛ علم همراه با بینش حقیقی به آنان هجوم آورده است»، «و باشروا روح الیقین، و استلانوا ما استوعره المترفون، و انسوا بما استوحش منه الجاهلون؛ و آنان با روح (یا با نسیم لذت) یقین هم آغوش گشته اند و آنچه را ناز پروردگان رفاه طلب دشوار پندارند بر خود نرم و هموار شمارند، و به آنچه نادانان از آن گریزانند انس گرفته اند»، «و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلی؛ و به بدن هایی با دنیا همدم گشته اند که جانشان به جهان برین وارسته است» (نهج البلاغه/ حکمت 147). در عین اینکه در این دنیا هستند، در این دنیا نیستند، در حالی که در این دنیا هستند، در دنیای دیگری هستند.
دردهای علی و به تعبیر ما دردهای عرفانی علی و دردهای عبادتی علی و مناجاتهای علی یک مسئله بسیار واضح و روشنی است. کارش در عبادت به جائی می رسد که آنچنان از خود بی خود می شود و گرم محبوب و معشوقش می شود که از آنچه در اطراف او می گذرد بی خبر است، حتی اگر تیری را از بدنش بیرون بکشند. این درد انسان است، یعنی درد جدائی از حق و آرزو و اشتیاق تقرب به ذات او و حرکت به سوی او و نزدیک شدن به او. تا انسان به ذات حق نرسد، این دلهره و اضطراب از بین نمی رود و دائما این حالت برای او هست. اگر انسان خود را به هر چیز سرگرم کند، آن چیز سرگرمی است، (حقیقت) چیز دیگر است، قرآن این مطلب را به این تعبیر می گوید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد» (رعد/ 28) بدانید فقط و فقط دلها با یک چیز از اضطراب و دلهره و ناراحتی، آرام می گیرد، این درد بشر به وسیله یک چیز است که آرامش پیدا می کند و آن، یاد حق و انس با ذات پروردگار است. عرفا بیشتر روی این درد تکیه کرده اند و دیگر به درد دیگری توجه ندارند و یا بگوئیم کمتر توجه دارند.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- انسان کامل- صفحه 66-67

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/24906