معجزه و معجزه گر در قرآن کریم

برخی می پندارند که در وجود معجزه شخصیت و اراده صاحب معجزه هیچ گونه دخالتی ندارد، او فقط پرده نمایش است، ذات احدیت مستقیما و بلا واسطه آن را به وجود می آورد، زیرا کار اگر به حد اعجاز برسد از حدود قدرت انسان در هر مقامی باشد خارج است، پس آنگاه که معجزه صورت می گیرد، انسانی در کائنات تصرف نکرده است، بلکه خود ذات احدیت است که مستقیما و بدون دخالت اراده انسان، در کائنات تصرف کرده است. این تصور اشتباه است گذشته از اینکه علو ذات اقدس احدیت ابا دارد که یک فعل طبیعی بلا واسطه و خارج از نظام از او صادر گردد، این تصور بر خلاف نصوص قرآنی است. قرآن در کمال صراحت آورنده "آیت" (معجزه) را خود رسولان می داند ولی البته با اذن و رخصت ذات احدیت بدیهی است که اذن ذات احدیت از نوع اذن اعتباری و انسانی نیست که با لفظ و یا اشاره ممنوعیت اخلاقی یا اجتماعی او را از بین ببرد. اذن پروردگار همان اعطای نوعی کمال است که منشأ چنین اثری می گردد و اگر خداوند نخواهد، آن کمال را از او می گیرد در سوره مبارکه مؤمن آیه 78 می فرماید: «و ما کان لرسول ان یاتی بایة الا باذن الله؛ هیچ پیامبری را نرسد که آیت (معجزه) بیاورد مگر با اذن خداوند.» در این آیه کریمه آورنده آیت را پیامبران می داند ولی به اذن پروردگار مخصوصا کلمه "اذن پروردگار" اضافه می شود که توهم نشود که کسی از خودش در مقابل ذات حق استقلال دارد و همه بدانند که "لا حول و لا قوة الا بالله" هر حول و قوه ای -اعم از اندک یا بسیار، کوچک یا بزرگ- متکی به ذات اقدس احدیت است، هر موجودی در هر مرتبه ای مجرای اراده و مشیت الهی است و مظهری از مظاهر آن است، پیامبران در هر کار و از جمله در اعجاز خود متکی و مستمد از منبع لایزال غیبی هستند.
در سوره مبارکه نمل، داستان حضرت سلیمان (ع) و ملکه سبا را نقل می کند. سلیمان، ملکه سبا را احضار می کند و ملکه به حضور سلیمان روانه می شود سلیمان از حاضران مجلس می خواهد که تخت ملکه را پیش از ورود خودش حاضر نمایند برخی داوطلب می شوند و سلیمان به نوع کار آنها راضی نمی شوند تا آنکه: «قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک؛ آن که دانشی از لوح محفوظ نزد او بود گفت: من پیش از آنکه چشم به هم بزنی آن را حاضر می کنم (و حاضر کرد).» (نمل/ 40) تعبیر قرآن این است که آن دانشمند گفت: "من آورنده آن در این مدت کم هستم" پس حول و قوه را به خود نسبت می دهد و به علاوه می گوید آن که دانشی از لوح محفوظ نزدش بود چنین گفت اشاره به اینکه این کار خارق العاده را به موجب نوعی دانش کرد و آن دانش از نوع علومی که در دفترهای بشری تاکنون ثبت شده نیست، دانشی است که با ارتباط و اتصال به لوح محفوظ یعنی با قرب به ذات حق می توان بدان رسید. و باز قرآن صریحا درباره خود این پیامبر می گوید: «فسخرنا له الریح تجری بامره رخاء حیث اصاب* و الشیاطین کل بناء و غواص* و آخرین مقرنین فی الاصفاد* هذا عطاؤنا فامنن او امسک بغیر حساب؛ ما باد را مسخر وی ساختیم در حالی که به آسانی به امر و اراده او هر جا بخواهد حرکت می کند، و همچنین شیاطین هر سازنده و هر زیر آب رونده را و دیگرانی که در زنجیر بسته شده بودند ای سلیمان! این است بخشش بی حساب ما، پس با توست که ببخشی یا نگه داری.» (ص/ 36-39). در آیاتی که درباره معجزات حضرت عیسی مسیح آمده نیز از تعبیرات قرآن همین مطلب استفاده می شود به واسطه پرهیز از اطاعه از ذکر آنها خودداری می کنیم مقصود این است که با قبول قرآن نتوان منکر ولایت تصرف در کائنات شد و اما اگر کسی بخواهد صرفا با موازین علمی و فلسفی این مطلب را رسیدگی کند، البته داستان دیگری است و از هدف فعلی ما خارج است.

نفس پیامبران مجرای ظهور معجرات
تمام معجزات انبیاء: از مرده زنده کردن، و کور مادرزاد شفا دادن، و مرض پیسی را بهبودی بخشیدن، و ید بیضاء، و عصا را اژدها نمودن، و شق القمر و غیر از اینها همه و همه از حیطه اراده و نفوس آنان خارج نیست. اینچنین نیست که خود را جدا و منفصل از حول و مشیت الهی بدانند و سپس دعا کنند: خدایا تو ماه را دو نیمه کن! و این عصا را اژدها کن! این شیر که بر روی پرده منقوش است، او را بر مسخره مأمون مسلط گردان! و خدا هم خارج از مجری و مجلای نفوس آنان، خواسته آنها را انجام دهد. معجزات از ناحیه نفس خود ولی تجلی میکند؛ خود پیغمبر اشاره فرمود، ماه دو نصف شد؛ خود رسول الله (ص) با ریگ های کف دست خود تکلم می نماید؛ خود حضرت امیرالمؤمنین آمد به قبرستان و به تقاضای آن جوان تازه مسلمان که از راه دور آمده و می خواست با پدرش تکلم کند، امر فرمود، قبر شکافته شد و پیرمردی از قبر برخاست و سر و روی خود را که خاک آلود بود تکان می داد، و با فرزندش چند جمله ای سخن گفت؛ خود حضرت امام رضا (ع) اشاره فرمود: ای شیر، بگیر این مرد را!
موجوداتی که حضرت باری تعالی آفریده است، هر کدام به نوبه خود و در حدود سعه ماهیت و قابلیت خود، نشان دهنده قدرت و عظمت و علم و حیات حضرت احدیت هستند؛ و بالاخص از میان آنها نفس انسان، با قابلیت بیشتری آفریده شده است که چنانچه به نور علم و تقوی و تزکیه منور گردد و از خود بینی بیرون آمده و حق بین شود، به واسطه صفایی که پیدا می کند، میتواند انعکاس دهنده اسماء و صفات کلیه الهیه بوده باشد؛ و کارهایی که از آن صورت می گیرد، چون بدون شائبه کدورت نفسانی است، صد در صد پاک و طاهر خواهد بود. معجزات انبیاء و ائمه (ع) و کرامات اولیای خدا از این قبیل است. این معجزات در عین آنکه به آن پیامبران استناد دارد، به خدای تعالی منتسب است؛ پس فعل دو نسبت دارد: از نقطه نظر آنکه از ناحیه منبع جود و اصل وجود نازل شده است، حقا اختصاص به ذات اقدس حضرت احدیت دارد؛ و از نقطه نظر آنکه از این ناحیه و از این دریچه نفسانی عبور نموده و بدین حد، محدود و بدین قید، مقید گردیده است، استناد به صاحب آن فعل چون زید و عمرو و پیامبران و اولیاء و غیرهم دارد.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- ولاءها و ولایت ها- صفحه 203-206

  2. سید محمد حسین حسینی طهرانی- معادشناسی جلد 6- صفحه 18-19 و 21-22

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/25447