سگ آسیابان

شاید کمتر کسی، نام خواجه نصیرالدین طوسی را نشنیده باشد. او فیلسوفی بزرگ، ریاضی دان دانشمند و ستاره شناسی هیوی و دانشوری عالی مقام بود. از خواجه حکایت می کنند که در سفری در کنار آسیابی فرود آمدم، هنگامی که شب فرا رسید خواستم همانجا بخوابم ولی آسیابان گفت: امشب باران می بارد، بفرمائید در درون آسیاب بخوابید. من به اصطرلاب نگاهی کرده و وضع هوا را در نظر گرفتم و گفتم: امشب باران نمی آید. و در فضای باز، زیر آسمان کبود خوابیدم. در نیمه های شب ریزش باران، مرا از خواب بیدار کرد. بناچار، درب آسیاب را کوبیدم و آسیابان را بیدار کردم، و به درون رفتم، و بقیه شب را در درون گذرانیدم. صبحگاه از آسیابان پرسیدم: از کجا دانستی که شب باران خواهد آمد؟ وی گفت: هر شب که باران بیاید سگ من بیرون نمی خوابد و به درون آسیاب می آید و هر شب که بیرون بخوابد بی گمان باران نخواهد آمد و دیشب سگ من، برای خوابیدن، به درون آمد.
بشر، در روزگار خواجه، هنوز بر دانش هواشناسی و قانون برف و باران، دست نیافته بود، ولی در آن روزگار سگها هواشناس بودند. پیش از یک قرن از پی بردن بشر، به دانش هواشناسی نمی گذرد در حالی که سگ قرنها پیش از بشر، از این دانش آگاه بوده است اکنون هم بشر امروز، در فن هواشناسی به پایه سگها نرسیده است. بشر، با ابزارآلات، و تلگرافهای بی سیم و باسیم و وسائل دیگر، وضع هوا را پیش بینی می کند، ولی سگ بدون هیچ وسیله ای از آینده هوا آگاه می شود. دانشمند متخصص در فن هواشناسی، در پیش بینی وضع هوا دچار خطا می گردد، ولی سگ اشتباه نمی کند. سالها بشر، درس هواشناسی خوانده، تا متخصص شده، ولی سگ، نخوانده ملا می باشد. پس سگ از سه نظر، از بشر جلوتر است، با این حال نمی توان گفت که سگ از بشر، پیشرفته تر می باشد. پس دانش هواشناسی را سگ از که آموخته و کدام معلم به وی تعلیم کرده است؟ تنها یک معلم و بس. همان معلمی که زبان سگ و علم سگ و فکر سگ و هستی سگ را به وی ارزانی داشته و دانشی و قدرتی دارد که بالاترین دانشها و قدرتها است وگرنه نمی توانست هواشناسی بدون خطا و ابزار را به سگ تعلیم دهد.


Sources :

  1. سید رضا صدر- نشانه هایی از او- ج 2 ص 143-141

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/2548