حاضر شدن پیامبران و امامان در قیامت

مجلسی (ره) روایت میکند از ابن ابی یعفور که او گفت: «من بر حضرت صادق (ع) وارد شدم و در نزد آن حضرت افرادی از اصحابش بودند. در این حال حضرت به من گفتند: ای پسر ابی یعفور! آیا قرآن خوانده ای ؟! عرض کردم: آری، این قرائت را. حضرت گفتند: بلی، من هم از این قرائت پرسیدم نه از غیر آن! عرض کردم: آری، فدایت شوم، این چه سؤالی است؟! حضرت گفتند: زیرا حضرت موسی (ع) با قوم خود گفتاری را در میان نهاد که آنها تحمل آن را نکردند، و در مصر علیه او به مبارزه برخاستند و با او مقاتله کردند، و او نیز با آنها مقاتله کرد و آنها را کشت. و همچنین حضرت عیسی (ع) با قوم خود به گفتاری دست زد که آنان نیز تحمل آن را ننمودند و علیه او در تکریت قیام کردند و با او قتال کردند، و او نیز با آنان قتال کرد و آنها را کشت. و اینست مفاد گفتار خداوند عز وجل:
«فـامنت طآئفة من بنی إسر'ئیل و کفرت طآئفة فـأیدنا الذین ءامنوا علی ' عدوهم فأصبحوا ظـ'هرین؛ پس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند، و کسانی را که ایمان آوردند بر دشمنانشان مدد کردیم تا پیروز شدند» (صف/ 14)
و همچنین اولین قائمی که از ما اهل بیت قیام کند، شما را بر گفتاری حدیث می کند که تحمل آن را نمی آورید، و شما علیه او در زمین رمل دسکره قیام می کنید! پس با او کارزار می کنید و او نیز با شما کارزار می کند، و او شما را می کشد. و این واقعه آخرین واقعه ایست که به وقوع می پیوندد. پس از این -ای پسر ابی یعفور- خداوند اولین و آخرین را گرد می آورد و سپس محمد (ص) را در میان اهل زمانش می آورند و به او گفته میشود: ای محمد! آیا رسالت مرا به مردم رسانیدی!؟ و آیا به آنچه که به تو امر کردم که با آن قوم خودت در گفتار، اقامه حجت کنی، احتجاج نمودی؟! محمد (ص) می گوید: آری، ای پروردگار من!
پس از این، از قوم او سؤال می شود که: آیا برای شما تبلیغ کرد، و حجت را برای شما اقامه نمود؟! پس از این سؤال، گروهی می گویند: نه! و پس از این از محمد (ص) پرسش می شود -در حالی که خداوند تبارک و تعالی میداند که او تبلیغ رسالت او را نموده است- و او میگوید: آری ای پروردگار من! و سه بار رسول خدا این را تکرار می کند. خداوند گفتار محمد را تصدیق می کند و گفتار قوم را تکذیب می نماید؛ و سپس قوم را به سوی آتش جهنم سوق می دهند. و پس از این واقعه علی را در میان اهل زمانش می آورند و به او گفته می شود آنچه به محمد گفته شد، و قوم علی او را تکذیب میکنند، و خداوند او را تصدیق و قومش را تکذیب می نماید، و سه بار این مطلب را تکرار میکند. و سپس حسن (ع)، و پس از آن حسین (ع)، و سپس علی بن الحسین را؛ و اصحاب علی بن الحسین از همه کمتر است، چون منحصر است به ابوخالد کابلی، و یحیی بن ام طویل، و سعید بن مسیب، و عامر بن واثله، و جابربن عبدالله انصاری؛ و اینها گواهانی هستند بر آنچه علی بن الحسین به آن احتجاج می کند. و پس از آن پدر مرا یعنی محمد بن علی را می آورند؛ و به همین منوال سؤال و جواب است و سپس مرا و شما را می آورند؛ من مورد سؤال قرار می گیرم و شما نیز مورد سؤال قرار می گیرید.
بنابراین ای پسر ابی یعفور! ببنید چه خواهید کرد؟! خداوند عز وجل، یگانه آمریست به طاعت خود، و طاعت رسول خود، و طاعت اولی الامر؛ اولی الامر کسانی هستند که اوصیای رسول خدا هستند. ای ابن أبی یعفور! پس ماییم حجت های خدا در میان بندگانش، و گواهان او بر خلقش، و امینان دربار او در روی زمینش، و خزانه داران او بر علمش، و داعیان بسوی راهش، و عمل کنندگان به این امور. پس کسی که ما را اطاعت کند، خداوند را اطاعت کرده است؛ و کسی که ما را عصیان کند، خدا را عصیان نموده است.» (بحارالانوار، ج 7، ص 284-285)
باری، این نمونه و مختصری بود از روایاتی که دلالت دارد بر اینکه سؤال در روز قیامت برای جمیع بندگان است.


Sources :

  1. سید محمد حسین حسینی طهرانی- معاد شناسی جلد 8- صفحه 329-333

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/26113