نماز و تسلط بر قوه خیال

نماز برای حضور قلب است. اصلا حضور قلب یعنی چه؟ این مسأله حضور قلب خیلی تعبیر عجیبی است. حضور قلب یعنی دل حاضر باشد و غایب نباشد، یعنی تو وقتی نماز می خوانی و رویت به طرف قبله است، حاضر غایب کن، ببین دلت در نماز حاضر است یا غایب؟ شما در اول نماز، دلتان را حاضر غایب می کنید و او حاضر می شود. دلتان هم می خواهد حاضر باشد. تا می گویید «الله اکبر، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین»، یک وقت می بینید این شاگرد کلاس فرار کرده؛ شما درس را از اول تا آخر داده اید ولی خود شاگرد در کلاس نبوده است.

وقتی که ما نماز می خوانیم و می گوییم «الحمدلله رب العالمین» داریم به دل خودمان تفهیم می کنیم، به روح خودمان تلقین می کنیم، اما وقتی «السلام علیکم و رحمةالله و برکاته»، گفتیم می بینیم این جسم ما، یعنی زبان ما، اعضاء و جوارح ما، مشغول درس دادن به دل ما بوده است و شاگرد کلاس، این دل بوده است اما متأسفانه در اینجا وضع به گونه ای بوده که ما درس را داده ایم، شاگرد، اول کلاس گفته حاضر و فرار کرده است و ما درس را داده ایم و هدر درس داده ایم. به ما گفته اند حضور قلب، دل تو در نماز حاضر باشد و غایب نباشد. در این زمینه هم باز مطالب زیادی است؛ روایتی هست از امام رضا (ع)، حدیثی هست از رسول اکرم (ص) و از علما کسی که بهتر از همه این مطلب را بیان کرده شیخ الرئیس، بوعلی سیناست. در باب عبادت عارف می گوید: «العبادة عندالعارف ریاضة ما لهممه و قواه المتخیلة والمتوهمة لیجرها بالتعوید عن جناب الغرور الی جناب القدس»، (این مضمون عین مضمون حدیث است، درست است که بوعلی از پیغمبر و ائمه گرفته است)، می گوید: «آدم عارف که عبادت می کند، یک آدم دانا و شناسا وقتی که عبادت می کند، در عبادت بیش از هر چیزی به تمرکز قوه خیال خودش اهمیت می دهد که ذهن متوجه خدا بشود و قوه خیال همیشه حاضر باشد و از سر این کلاس فرار نکند».


Sources :

  1. مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 111

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/26608