نظر اسلام درباره طبیعت انسان

شکی نیست که تا اندازه ای زندگانی بشر یک زندگانی مخلوط است یعنی چه در زندگی فردی بشر و چه در اجتماع؛ هم خیر وجود دارد و هم شر، هم عدل وجود دارد و هم ظلم، هم صداقت و هم فریب کاری و نیرنگ و بالاخره زندگی بشر دو صفحه دارد؛ یک صفحه نورانی است و یک صفحه دیگر ظلمانی.
و به قدری این اختلاط نور و ظلمت، عدل و ظلم، عمیق است که می بینیم قبل از آنکه انسان در روی زمین آفریده شود؛ در ملکوت اعلی وجود او مورد سخن بوده است و دو گونه نظر درباره او داده می شود.
هنگامی که خدای متعال به فرشتگان اعلام می فرماید: «انی جاعل فی الارض خلیفة؛ من می خواهم جانشینی در روی زمین بیافرینم.» غریو و فریاد از ملکوتیان بلند می شود که خدایا! چه حکمتی است که می خواهی یک موجود فسادگر و خونریز بیافرینی؟! «قالوا اتعجل فیها من یفسد فیها و یفسک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک؛ آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد کند و خون بریزد و حال آنکه ما تو را تسبیح می کنیم و تقدیس می نماییم.»
فرشتگان که بشر را یک موجود شر محض می دانستند و تنها به یک صفحه از زندگی می نگریستند و فقط او را موجودی خونریز می دیدند اگر نگویم اعتراض؛ سؤال کردند که خدایا در آفرینش چنین موجودی چه حکمتی است؟
و این خود حسابی دارد که انسان آنچنان موجودی است که فرشتگان هم از همه رازهای وجود او سر در نمی آورند و تنها آفریدگار و خالق اوست که به اسرار وجود او آگاه است.
ولی خداوند این نظر را از فرشتگان نپذیرفت و آنان را تأیید نفرمود، بلکه گفت: «انی اعلم ما لا تعلمون؛ (شما در این نظر بدبینانه خودتان اشتباه می کنید.) من چیزهایی را می دانم که شما نمی دانید» و سپس بلافاصله که انسان را آفرید با یک آزمایش و نمایش بر فرشتگان ثابت نمود که سخت در اشتباه بوده اند.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 1و2- صفحه 172-173

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/26653