سیری در زندگی امام علی علیه‌السلام

امام على (ع) فرزند ابوطالب شیخ بنی هاشم، عموى پیغمبر اکرم (ص) بود که پیغمبر اکرم را سرپرستى نموده و در خانه خود جاى داده و بزرگ کرده بود و پس از بعثت نیز تا زنده بود از آنحضرت حمایت کرد و شر کفار عرب و خاصه قریش را از وى دفع نمود. على (ع) (بنا بنقل مشهور) ده سال پیش از بعثت متولد شد و پس از شش سال در اثر قحطى که در مکه و حوالى آن اتفاق افتاد، بنا به درخواست پیغمبر اکرم (ص) از خانه پدر به خانه پسر عموى خود پیغمبر اکرم (ص) منتقل گردید و تحت سرپرستى و پرورش مستقیم آنحضرت درآمد (فصول المهمه، چاپ دوم، ص 14 و مناقب خوارزمی، ص 17). پس از چند سال که پیغمبر اکرم (ص) به موهبت نبوت نائل شد و براى نخستین بار در غار حرا وحى آسمانى به وى رسید وقتى که از غار رهسپار شهر و خانه خود شد شرح حال را فرمود، على (ع) به آنحضرت ایمان آورد (1) و باز در مجلسى که پیغمبر اکرم (ص) خویشاوندان نزدیک خود را جمع و بدین خود دعوت نموده فرمود: نخستین کسیکه از شما دعوت مرا بپذیرد خلیفه و وصى و وزیر من خواهد بود، تنها کسی که از جاى خود بلند شد و ایمان آورد على (ع) بود و پیغمبر اکرم (ص) ایمان او را پذیرفت و وعده هاى خود را درباره اش امضاء نمود (2) و از این روى على (ع) نخستین کسى است در اسلام که ایمان آورد و نخستین کسى است که هرگز غیر خداى یگانه را نپرستید.
على (ع) پیوسته ملازم پیامبراکرم (ص) بود تا آنحضرت از مکه به مدینه هجرت نمود و در شب هجرت نیز که کفار خانه آن حضرت را محاصره کرده بودند و تصمیم داشتند آخر شب به خانه ریخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمایند، على (ع) در بستر پیغمبر اکرم (ص) خوابیده و آنحضرت از خانه بیرون آمده رهسپار مدینه گردید (3) و پس از آنحضرت مطابق وصیتى که کرده بود، امانتهاى مردم را به صاحبانش رد کرده، مادر خود و دختر پیغمبر را با دو زن دیگر برداشته به مدینه حرکت نمود (فصول المهمه، ص 34). در مدینه نیز ملازم پیغمبر اکرم (ص) بود و آن حضرت در هیچ خلوت و جلوتى على (ع) را کنار نزد و یگانه دختر محبوبه خود فاطمه را به وى تزویج نمود. و در موقعى که میان اصحاب خود عقد اخوت می بست او را برادر خود قرار داد (فصول المهمه،‌ ص 20 و تذکرة الخواص،‌ ص 20-24 و ینابیع الموده، ص 63-65). على (ع) در همه جنگها که پیغمبر اکرم (ص) شرکت فرموده بود حاضر شد جز جنگ تبوک که آن حضرت او را در مدینه بجاى خود نشانیده بود (4) و در هیچ جنگى پاى به عقب نگذاشت و از هیچ حریفى روى نگردانید و در هیچ امرى مخالفت پیغمبراکرم (ص) نکرد چنانکه آنحضرت فرمود: «هرگز على از حق و حق از على جدا نمی شوند» (مناقب آل ابیطالب،‌ تالیف محمدبن علی بن شهراشوب (چاپ قم)، ج 3 ص 62 و 218 و غایة المرام، ص 539 و ینابیع الموده،‌ ص 104).
على (ع) روز رحلت پیغمبر اکرم سى و سه سال داشت و با اینکه در همه فضائل دینى سرآمد و در میان اصحاب پیغمبر ممتاز بود، بعنوان اینکه وى جوان است و مردم بواسطه خونهائى که در جنگها پیشاپیش پیغمبر اکرم (ص) ریخته با وى دشمنند از خلافت کنارش زدند و به این ترتیب دست آنحضرت از شئونات عمومى بکلى قطع شد وى نیز گوشه خانه گرفته به تربیت افراد پرداخت و بیست و پنج سال که زمان سه خلیفه پس از رحلت پیغمبر اکرم (ص) بود، گذرانید و پس از کشته شدن خلیفه سوم، مردم به آنحضرت بیعت نموده و بخلافتش برگزیدند. آن حضرت در خلافت خود که چهار سال و نه ماه تقریبا طول کشید، سیرت پیغمبراکرم (ص) را داشت و بخلافت خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته این اصلاحات به ضرر برخى از سودجویان تمام می شد و از این رو عده اى از صحابه که پیشاپیش آنها ام المؤمنین عایشه و طلحه و زبیر و معاویه بودند، خون خلیفه سوم را دستاویز قرار داده سر به مخالفت برافراشتند و بناى شورش و آشوبگرى گذاشتند.
آن حضرت براى خوابانیدن فتنه، جنگى با ام المؤمنین عایشه و طلحه و زبیر در نزدیکى بصره کرد که به جنگ جمل معروف است و جنگى دیگر با معاویه در مرز عراق و شام کرد که به جنگ صفین معروف است و یکسال و نیم ادامه یافت و جنگى دیگر با خوارج در نهروان کرد که به جنگ نهروان معروف است و به این ترتیب بیشتر مساعى آن حضرت در ایام خلافت خود، صرف رفع اختلاف داخلى بود و پس از گذشت زمان کوتاه، صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال چهل هجرى در مسجد کوفه در سر نماز صبح بدست بعضى از خوارج ضربتى خورده و در شب بیست و یکم ماه شهید شد (مناقب آل ابیطالب،‌ ج 3 ص 312 و فصول المهمه، ص 113- 123 و تذکرة‌ الخواص، ص 172-183). امیرالمؤمنین على (ع) به شهادت تاریخ و اعتراف دوست و دشمن در کمالات انسانى نقیصه اى نداشته و در فضائل اسلامى نمونه کاملى از تربیت پیغمبر اکرم (ص) بود.
بحثهائى که در اطراف شخصیت او شده و کتابهائى که در این باره شیعه و سنى و سایر مطلعین و کنجکاوان نوشته اند، درباره هیچیک از شخصیتهاى تاریخ اتفاق نیافتاده است. على (ع) در علم و دانش داناترین یاران پیغمبر اکرم (ص) و سایر اهل اسلام بود و نخستین کسى است در اسلام که در بیانات علمى خود، در استدلال سخن گفت و براى نگهدارى لفظش دستور زبان عربى را وضع فرمود و تواناترین عرب بود در سخنرانى (چنانکه در بخش 1 کتاب نیز اشاره شد). على (ع) در شجاعت ضرب المثل بود در آن همه جنگها که در زمان پیغمبر اکرم (ص) و پس از آن شرکت کرد، هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و با اینکه بارها و ضمن حوادثى مانند جنگ احد و جنگ حنین و جنگ خیبر و جنگ خندق، یاران پیغمبر اکرم (ص) و لشکریان اسلام لرزیدند و یا پراکنده شده فرار نمودند، وى هرگز پشت به دشمن نکرد و هرگز نشده که کسى از ابطال و مردان جنگى با وى درآویزد و جان بسلامت برد و در عین حال با کمال توانائى ناتوانى را نمی کشت و فرارى را دنبال نمیکرد و شبیخون نمی زد و آب به روى دشمن نمی بست.
از مسلمات تاریخ است که آنحضرت در جنگ خیبر در حمله اى که به قلعه نمود دست به حلقه در رسانیده با تکانى در قلعه را کنده به دور انداخت (تذکرة الخواص، ص 27). و همچنین روز فتح مکه که پیغمبر اکرم (ص) امر به شکستن بتها نمود بت هبل که بزرگترین بتهاى مکه و مجسمه عظیم الجثه اى از سنگ بود که بر بالاى کعبه نصب کرده بودند على (ع) به امر پیغمبر اکرم (ص) پا روى دوش آن حضرت گذاشته بالاى کعبه رفت و هبل را از جاى خود کند و پائین انداخت (تذکرة الخواص،‌ ص 27 و مناقب خوارزمی، ص 71). على (ع) در تقواى دینى و عبادت حق نیز یگانه بود، پیغمبر اکرم (ص) در پاسخ کسانیکه نزد وى از تندى على (ع ) گله میکردند میفرماید: «على را سرزنش نکنید زیرا وى شیفته خداست» (مناقب آل ابیطالب، ج 3 ص 221 و مناقب خوارزمی، ص 92).
ابودردای صحابى پیکر آن حضرت را در یکى از نخلستانهاى مدینه دید که مانند چوب خشک افتاده اى است براى اطلاع به خانه آن حضرت آمد و به همسر گرامى وى که دختر پیغمبر اکرم (ص) بود، درگذشت همسرش را تسلیت گفت دختر پیغمبر (ص) فرمود: «پسر عم من نمرده است بلکه در عبادت از خوف خدا غش نموده است و اینحال براى وى بسیار اتفاق میافتد». على (ع) در مهربانى به زیر دستان و دلسوزى به بینوایان و بیچارگان و کرم و سخا به فقرا و مستمندان قصص و حکایات بسیار دارد. آن حضرت هر چه را بدستش میرسید در راه خدا به مستمندان و بیچارگان میداد و خود با سختترین و ساده ترین وضعى زندگى میکرد. آن حضرت کشاورزى را دوست میداشت و غالبا به استخراج قنوات و درختکارى و آباد کردن زمینهاى بایر میپرداخت ولى از این راه هر ملکى را که آباد میکرد و یا هر قناتى را که بیرون می آورد وقف فقرا میفرمود و اوقاف آن حضرت که به صدقات على معروف بود در اواخر عهد وى عواید سالیانه قابل توجهى (بیست و چهار هزار دنیارطلا ) داشت (نهج البلاغه،‌ جزء 3 کتاب 24).
(1) ذخائر العقبی (چاپ قاهره، سال 1356) ص 58 و مناقب خوارزمی (چاپ نجف، سال 1385 هجری) ص 16-22. ینابیع الموده (چاپ هفتم) ص 68-72.
(2) ارشاد مفید (چاپ تهران، سال 1377) ص4 و ینابیع الموده، ص 122.
(3) فصول المهمه، ص 28-30 و تذکرة الخواص (چاپ نجف، سال 1383 هجری) ص 34. ینابیع الموده، ص 105 و مناقب خوارزمی، ص 73-74.
(4) تذکرة الخواص، ص 18 و فصول المهمه، ص 21 و مناقب خوارزمی، ص 74.


Sources :

  1. سید محمدحسین طباطبائی- شیعه در اسلام- صفحه 199-205

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/27225