شهیدی همراه پدر و مادر
اهل کوفه بود. پدرش عبدالله بن عمیر بن جناب کلبی و مادرش ام وهب، دختر عبد بود. او با خانواده اش به کربلا آمد و در جریان قیام امام حسین (ع) پس از شهادت پدرش در روز عاشورا، در جنگ با دشمن، به تشویق مادرش به میدان رفت. اشعاری خواند و به دشمن حمله کرد، شجاعانه و دلیرانه جنگید و با رشادت تمام، عده ای را کشت. آن گاه از میدان به پشت جبهه، نزد مادر و همسرش برگشت و به مادرش گفت «آیا از من راضی شدی»؟ مادرش گفت: «تا در مقابل حسین، فرزند پیغمبر کشته نشوی، از تو راضی نمی شوم». همسرش به او گفت: «تو را قسم می دهم که مرا بیوه نگذاری و به درد و مصیبت خود مبتلا نکنی!» ولی مادرش گفت: «ای فرزندم! در یاری حسین بن علی باش تا شفاعت جدش رسول خدا در قیامت شامل حال تو شود!» بعد از این سخنان، وهب مجددا به میدان جنگ رفت و نبردش را با دشمن و سپاه یزید شروع کرد. به گفته ی برخی مورخان، 19 سواره و 12 پیاده را به قتل رساند و بعد از مدتی جنگیدن، دو دستش قطع شد. مادرش جلو آمد و گفت «ای وهب! پدر و مادرم به قربانت! تا می توانی در رکاب پسر رسول خدا بجنگ و دشمن را از فرزندان رسول الله دور کن». وهب خواست مادرش را به پشت جبهه برگرداند ولی مادر حاضر نشد و گفت می خواهم در کنار تو در خون خود بغلطم. امام حسین (ع) جلو آمد و برای آن زن دعا کرد و از او خواست تا به پشت جبهه برود و در کنار زن های دیگر باشد. مادر رفت و وهب آنقدر جنگید تا به شهادت رسید. همسر یا مادر وهب «به اختلاف تاریخ» بعد از شهادت او بی قرار شد و به میدان آمد و بر بالین او نشست و خون ها را از صورت او پاک کرد در همان موقع، شمر به غلامش، رستم، دستور داد تا با شمشیر به فرقش بزند و او را به شهادت برساند. مادر وهب اولین زنی بود که از سپاه امام حسین (ع) به شهادت رسید.
برخی از مورخان گویند وهب در ابتدا نصرانی بود و با مادرش به دست امام حسین (ع) مسلمان شدند و به کربلا آمدند.