موانع استجابت دعا طبق آیات و روایات

خداوند در قرآن می فرماید: «و قال ربکم ادعونى أستجب لکم إن الذین یستکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنم داخرین* الله الذى جعل لکم الیل لتسکنوا فیه و النهار مبصرا إن الله لذو فضل على الناس و لکن أکثر الناس لا یشکرون؛ پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت کنم، کسانى که از عبادت من تکبر می ورزند به زودى با ذلت وارد دوزخ مى شوند. خداوند کسى است که شب را براى شما آفرید تا در آن بیاسایید، و روز را روشنى بخش قرار داد، خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است هر چند اکثر مردم شکرگزارى نمى کنند. از این آیات نکات زیر به دست می آید که: دعا کردن محبوب الهى و خواست خود او است. بعد از دعا وعده اجابت داده شده است، ولى این وعده وعده اى است مشروط، و نه مطلق، دعایى به هدف اجابت مى رسد که شرایط لازم در دعا و دعا کننده و مطلبى که مورد تقاضا است جمع باشد. همچنین دعا خود یک نوع عبادت است، چرا که در ذیل آیه واژه عبادت بر آن اطلاق شده. و در ذیل آیه تهدید شدیدى نسبت به کسانى که از دعا کردن ابا دارند کرده، مى گوید: کسانى که از عبادت من استکبار مى ورزند به زودى با ذلت و خوارى وارد دوزخ مى شوند. (ان الذین یستکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنم داخرین).
دعا از یک سو انسان را به شناخت پروردگار (معرفة الله) که برترین سرمایه هر انسان است دعوت مى کند، و از سوى دیگر سبب مى شود که خود را نیازمند او ببیند و در برابرش خضوع کند، و از مرکب غرور و کبر که سرچشمه انواع بدبختى ها و مجادله در آیات الله است فرود آید، و براى خود در برابر ذات پاک او موجودیتى قائل نشود. از سوى دیگر نعمت ها را از او ببیند، و به او عشق ورزد، و رابطه عاطفى او از این طریق با ساحت مقدسش محکم گردد. همچنین چون خود را نیازمند و مرهون نعمت هاى خدا مى بیند موظف به اطاعت فرمانش مى شمرد. و نیز چون مى داند استجابت این دعا بى قید و شرط نیست، بلکه خلوص نیت و صفاى دل و توبه از گناه و بر آوردن حاجات نیازمندان و دوستان از شرایط آن است خودسازى مى کند و در طریق تربیت خویشتن گام بر مى دارد. چرا که دعا به او اعتماد به نفس مى دهد، و از یاس و نومیدى باز می دارد، و به تلاش و کوشش بیشتر دعوت مى کند.
دعا طبق روایات اسلامى مخصوص مواردى است که تلاش ها و کوشش هاى انسان اثرى نبخشد، و یا به تعبیر دیگر آنچه انسان در توان دارد انجام دهد، و بقیه را از خدا بخواهد. بنابراین اگر انسان دعا را جانشین تلاش و کوشش کند قطعا مستجاب نخواهد شد. بنابراین در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «اربعة لا تستجاب لهم دعوة: رجل جالس فى بیته یقول: اللهم ارزقنى، فیقال له الم آمرک بالطلب؟ و رجل کانت له امراة فدعا علیها، فیقال له: الم اجعل امرها الیک؟ و رجل کان له مال فافسده، فیقول: اللهم ارزقنى، فیقال له: الم امرک بالاقتصاد؟ الم آمرک بالاصلاح؟ و رجل کان له مال فادانه بغیر بینة، فیقال له: الم آمرک بالشهادة؟!؛ چهار گروهند که دعاى آنها مستجاب نمى شود: کسى که در خانه خود نشسته و مى گوید: خداوندا! مرا روزى ده، به او گفته مى شود: آیا به تو دستور تلاش و کوشش ندادم؟ و کسى که همسرى دارد (که دایما او را ناراحت مى کند) و او دعا مى کند که او از دستش خلاص شود، به او گفته مى شود: مگر حق طلاق را به تو ندادم؟ و کسى که اموالى داشته و آن را بیهوده تلف کرده، مى گوید: خداوندا! به من روزى مرحمت کن، اما به او گفته مى شود: مگر دستور اقتصاد و میانه روى. به تو ندادم؟ مگر دستور اصلاح مال به تو ندادم؟ و کسى که مالى داشته و بدون شاهد و گواه به دیگرى وام داده، (اما وام گیرنده منکر شده، او دعا مى کند خداوندا قلبش را نرم کن، و وادار به ادای دین فرما) به او گفته مى شود: مگر به تو دستور ندادم به هنگام وام دادن شاهد و گواه بگیر؟» روشن است در تمام این موارد انسان تلاش و تدبیر لازم را به خرج نداده و گرفتار پیامدهاى آن شده، و در برابر این تقصیر و کوتاهى و ترک تلاش دعاى او مستجاب نخواهد شد.
از اینجا یکى از علل عدم استجابت بسیارى از دعاها روشن مى شود، چرا که گروهى از مردم مى خواهند دست از تلاش لازم بردارند، و به دعا پناه برند، چنین دعاهایى مستجاب نمى گردد، این یک سنت الهى است. البته عدم استجابت بعضى از دعاها علل و عوامل دیگرى نیز دارد، از جمله اینکه بسیار مى شود که انسان در تشخیص مصالح و مفاسد خود به اشتباه مى افتد، گاه با تمام وجودش مطلبى را از خدا مى خواهد که به هیچ وجه صلاح او نیست، حتى ممکن است خود او بعدا واقف به چنین امرى بشود، این درست به این مى ماند که گاهى بیمار یا کودک غذاهاى رنگینى از پرستاران خود مى طلبد که اگر به خواسته او عمل کنند بیماریش افزون مى شود، و یا حتى جان او را به خطر مى افکند، در اینگونه موارد خداوند رحیم و مهربان دعا را مستجاب نمى کند و براى آخرت او ذخیره مى سازد.
در بعضى از روایات گناهان متعددى به عنوان موانع استجابت دعا ذکر شده از جمله سوء نیت، نفاق، تاخیر نماز از وقت، بدزبانى، غذاى حرام، و ترک صدقه و انفاق در راه خدا است.
درحدیثى پر معنى از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود:« انه سئل الیس یقول الله ادعونى استجب لکم؟ و قد نرى المضطر یدعوه و لایجاب له، و المظلوم یستنصره على عدوه فلا ینصره، قال ویحک! ما یدعوه احد الا استجاب له، اما الظالم فدعائه مردود الى ان یتوب، و اما المحق فاذا دعا استجاب له و صرف عنه البلاء من حیث لا یعلمه، او ادخر له ثوابا جزیلا لیوم حاجته الیه، و ان لم یکن الامر الذى سئل العبد خیرا له ان اعطاه امسک عنه؛ از آن حضرت سؤال کردند آیا خداوند نمى فرماید دعا کنید تا براى شما اجابت کنم؟ در حالى که افراد مضطرى را مى بینیم که دعا مى کنند و به اجابت نمى رسد، و مظلومانى را مى بینیم که از خدا پیروزى بر دشمن مى طلبند ولى آنها را یارى نمى کند. امام فرمود: واى بر تو! هیچکس او را نمى خواند مگر اینکه اجابت مى کند، اما ظالم دعاى او مردود است تا توبه کند، و اما صاحب حق هنگامى که دعا کند اجابت مى فرماید و بلا را از او برطرف مى سازد به طورى که گاه خود او نمى داند، و یا آن را به صورت ثواب فراوانى براى روز نیازش به آن روز (قیامت) ذخیره مى کند، و هرگاه چیزى را که بندگان تقاضا کنند مصلحت آنها نباشد خوددارى مى فرماید. از آنجا که دعا و تقاضاى از خدا فرع بر معرفت خداوند است در آیه بعد از حقایقى سخن مى گوید که سطح معرفت آدمى را بالا مى برد، و یکى از شرایط دعا را که امید به اجابت است افزایش مى دهد.»
همچنین در روایات اسلامى مى خوانیم که خوردن غذاى حرام جلو استجابت دعاى انسان را مى گیرد، حدیث معروفى که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده شاهد این مدعى است: مردى خدمتش عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود، فرمود: «طهر ماکلتک و لا تدخل بطنک الحرام؛ غذاى خود را پاک کن، و از هر گونه غذاى حرام بپرهیز.» به خاطر همین است که خداوند در قرآن می فرماید: «یا ایها الرسل کلوا من الطیبت و اعملوا صلحا إنى بما تعملون علیم؛ اى پیامبران از غذاهاى پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید که من به آنچه انجام مى دهید آگاهم.» (مؤمنون/ 51) بسیارى از بحث هاى قرآن پیرامون طیب و طیبات دور مى زند، به پیامبران دستور مى دهد تنها از غذاى طیب تغذیه کنند. نه تنها به پیامبران، به همه مؤمنان خطاب مى کند:«یا ایها الذین آمنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم؛ اى کسانى که ایمان آوردید از طیباتى که به شما روزى داده ایم بخورید.» (بقره/ 172)
اعمال و سخنانى به مقام قرب او راه مى یابند که طیب و پاک باشند. «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛ کلمات طیب به مقام قرب او صعود مى کند و عمل صالح را بالا مى برد.» (فاطر/ 10) و نیز یکى از افتخارات بزرگى که خداوند به انسان داده، و به عنوان یکى از نشانه هاى برترى او بر سایر موجودات مى شمرد استفاده از طیبات است «و لقد کرمنا بنى آدم و حملناهم فى البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا؛ ما فرزندان آدم را اکرام کردیم و بزرگ داشتیم، و آنها را در خشکى و دریا بر مرکب هایى حمل نمودیم، و از روزی هاى طیب و پاکیزه به آنها بخشیدیم و بر بسیارى از مخلوقات خود فضیلت دادیم.» (اسراء/ 70) در یک حدیث کوتاه و پر معنى از پیامبر گرامى اسلام (ص) نیز این حقیقت بازگو شده است فرمود: «یا ایها الناس! ان الله طیب لا یقبل الا طیبا؛ اى مردم! خداوند پاک و پاکیزه است و جز عمل پاک و پاکیزه چیزى را قبول نمى کند.»


Sources :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد 20 صفحه 153-145

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد 14 صفحه 257-255

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/27794