ابویعقوب اسحاق ابن حنین عبادی

ابویعقوب اسحاق بن حنین بن اسحاق عبادی، پزشک و مترجم آثار علمى یونانى. وی در یک خانواده نسطوری از قبیله عباد حیره زاده شد. اسحاق در کنار پدرش، پزشک و مترجم نامدار، حنین بن اسحاق، و عمه زاده اش، حبیش، یکى از 3 دانشمند هنرور سخن دانى است که شالوده مکتب حنین را بنیان نهادند و در نقل دانشهای یونانى به جهان اسلام، برجسته ترین نقش را داشتند و به همت ایشان، طالبان معرفت در سرزمینهای اسلامى، با مهم ترین بخشهای میراث علمى یونانیان آشنایى یافتند. وی نزد پدر، و نیز پزشکان مصر و انطاکیه دانش آموخت؛ پزشکى برجسته و مترجمى توانا شد و از توجه و عنایت خلفای عباسى، از متوکل تا مکتفى، و احترام و اعتماد قاسم بن عبیدالله وزیر معتضد برخوردار بود. او را در شمار ندیمان مکتفى نیز شمرده و گفته اند که این خلیفه در تعیین فرزندش به ولایت عهد، نظر او را خواسته، و او با توجه به احکام نجوم پیش بینى کرده است که خلافت به فرزند مکتفى نخواهد رسید. اسحاق در آگاهى از دانشهای یونانى و آشنایى با زبانهای یونانى و سریانى و هنر ترجمه در ردیف پدرش، و در فصاحت بیان در زبان عربى از پدرش برتر بوده است. وی با گروهى از دانشمندان که در پیرامون متکلم شیعى حسن بن نوبخت گرد آمده بودند، رابطه داشت و بنا به قولى به اسلام گرویده بود.
ترجمه های اسحاق به زبان عربى را از اغلب برگردانهای لاتین آثار یونانى که مستقیما از این زبان ترجمه شده است، به متن اصلى نزدیک تر شناخته اند. از این رو افزون بر استفاده مستقیم از متون عربى اسحاق در تهیه ترجمه های لاتین آثار دانشمندان یونان، در موارد بسیاری نیز برای درک درست متون لاتین، این آثار به ویژه کتابهای ارسطو، از ترجمه های عربى اسحاق به عنوان شاهد استفاده شده است. وی شعر نیز مى سرود و ابن ابى اصیبعه ابیاتى از او نقل کرده است. اسحاق در اواخر عمر دچار فلج شد. از سالهای پایانى زندگى وی که 3 سال نخست خلافت مقتدر را دربر مى گیرد، هیچ گونه آگاهى نداریم.

آثار:
فعالیت اسحاق در زمینه ترجمه، عرصه بسیار گسترده ای را دربر مى گیرد. وی بیش از همه به ترجمه آثار فلسفى و به ویژه مؤلفات ارسطو و شروح آن پرداخت؛ در عین حال شماری از مهم ترین آثار دانشمندان یونانى در ریاضیات و نجوم را نیز ترجمه کرد. تألیفاتى نیز در پزشکى و داروسازی دارد. مهم ترین آثار او اینهاست:

الف - از آثار ارسطو:
1. قاطیغوریاس یا مقولات. اسحاق این اثر را مستقیما از یونانى به عربى درآورد. این ترجمه در 1846م به کوشش تسنکر در لایپزیگ به چاپ رسید و بار دیگر در 1948م به کوشش عبدالرحمان بدوی در مجموعه منطق ارسطو در قاهره منتشر گردید.
2. العبارة یا باری ارمینیاس. به گفته ابن ندیم، اسحاق ترجمه سریانى پدرش از این اثر را به عربى درآورده است. در منابع دیگر گفته مى شود که ترجمه اسحاق، مستقیما از یونانى صورت گرفته است. تحقیقات نیز نشان مى دهد که متن عربى اسحاق از ترجمه سریانى به اصل یونانى نزدیک تر است. این اثر در 1913م در لایپزیگ، و در 1948م به کوشش بدوی ضمن مجموعه یاد شده، انتشار یافت.
3. تحلیل القیاس یا آنالوطیقا الاول. اسحاق بخشى از این اثر را به سریانى درآورد. بخش دیگر را پدرش پیش از وی ترجمه کرده بود. در ترجمه عربى آن که به قلم ثئودروس صورت گرفته، از ترجمه سریانى اسحاق بسیار استفاده شده است. این کتاب در 1948م به کوشش بدوی در همان مجموعه منتشر شد.
4. البرهان یا آنالوطیقا الثانى. این اثر به قلم اسحاق از یونانى به سریانى و سپس به قلم متى بن یونس از سریانى به عربى درآمد. این کتاب در 1949م به کوشش بدوی، ضمن همان مجموعه انتشار یافت.
5. طوبیقا یا الجدل. این اثر به دست اسحاق از یونانى به سریانى ترجمه شد. یحیى بن عدی آن را به عربى درآورد.
6. ریطوریقا یا الخطابة. گفته مى شود که اسحاق این اثر را به عربى ترجمه کرده است، اما از این ترجمه نشانى در دست نیست.
7. الکون و الفساد. این اثر توسط حنین از یونانى به سریانى و توسط اسحاق از سریانى به عربى درآمده است. از این ترجمه نیز نشانى در دست نیست.
8. فى النفس. اسحاق این اثر را مستقیما به عربى درآورد. ترجمه اسحاق در 1950م به کوشش احمد فؤاد اهوانى و بار دیگر در 1954م به کوشش بدوی در قاهره منتشر گردید.
9. السماع الطبیعى. ترجمه عربى اسحاق از این اثر با شروح ابن سمح، ابن عدی، متى بن یونس و ابوالفرج ابن طیب در سالهای 1964 و 1965م در قاهره منتشر شد.
10. کتاب الحروف، یا مابعد الطبیعة. اسحاق شماری از مقالات این اثر - که هر یک از آنها نام یکى از حروف یونانى را برخود دارد - از جمله مقالات «آلفا» و «لامبدا» را به عربى ترجمه کرده است. در درستى روایت ابن ندیم میان خاورشناسان اختلاف نظر وجود دارد. ترجمه اسحاق از مقاله «آلفا» از سوی کسانى مانند یحیى بن عدی و ابن رشد تفسیر شد. این مقاله با تفسیر این دو تن در 1346ش به فارسى نیز ترجمه و چاپ شد. همچنین بخشهایى از مقاله «لامبدا» در 1947م به کوشش بدوی در مجموعه ارسطو عندالعرب در قاهره منتشر شد.

ب - از آثار اقلیدس:
از منابع چنین بر مى آید که همه این آثار مستقیما از یونانى به عربى ترجمه شده اند:
1. اصول الهندسه. ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست (ابن ندیم، 325). ترجمه اصول الهندسة اقلیدس به زبانهای لاتینى و عبری از روی ترجمه عربى اسحاق صورت گرفته است. این سخن احتمالا درباره ترجمه های سریانى و ارمنى این کتاب نیز صادق است. بسیاری از دانشمندان مسلمان ترجمه اسحاق را شرح یا تلخیص کردند. برخى نیز تحریر دیگری از آن فراهم ساختند. از جمله اینها، تحریر خواجه نصیرالدین طوسى است که در 1298ق در تهران به چاپ رسیده است.
2. المعطیات. ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست؛ نصیرالدین طوسى به تحریر آن پرداخت. خاورشناسان بر اهمیت نسخه عربى المعطیات برای بررسى انتقادی نسخه های باقى مانده تأکید ورزیده اند. این نسخه به لاتین نیز ترجمه شده است. تحریر نصیرالدین طوسى از این کتاب در 1358ق در حیدرآباد به چاپ رسید.
3. المناظر. ترجمه اسحاق به دست ثابت بن قره ویراسته شد و نصیرالدین طوسى تحریری از آن تهیه کرد. تحریر المناظر طوسى در 1358ق در حیدرآباد انتشار یافت.

ج - از دیگر مؤلفان:
1. الاکر یا الاشکال الکریة، اثر منلائوس. اصل یونانى این کتاب به دست نیامده است. ابونصر منصور بن عراق ترجمه اسحاق را شرح کرد و نصیرالدین طوسى تحریری از آن به دست داد. متن ترجمه اسحاق به عبری و لاتین نیز برگردانده شد.
2. الکرة المتحرکة، اثر آوتولوکوس. ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست و نصیرالدین طوسى تحریری از آن تهیه کرد. تحریر طوسى در 1358ق در حیدرآباد به چاپ رسید.
3. الکرة و الاسطوانة، اثر ارشمیدس. ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست. نصیرالدین طوسى تحریری از ترجمه اسحاق فراهم ساخت که در 1359ق در حیدرآباد منتشر شد.
4. شرح اوطوقیوس العسقلانى لمشکلات کتاب الکرة و الاسطوانة لارشمیدس. نصیرالدین طوسى ترجمه اسحاق از این اثر را بسیار ستوده است.
5. اصلاح جوامع الاسکندرانیین لشرح جالینوس لکتاب الفصول لابقراط.
6. المجسطى، اثر بطلمیوس. به گفته ابن ندیم ترجمه اسحاق از این اثر - که ثابت بن قره نیز آن را ویراسته است - ترجمه خوبى نبوده است. اما این واقعیت که مؤلفان آثار برجسته در دانش نجوم، مانند عبدالرحمان صوفى، ابن صلاح و نصیرالدین طوسى به ترجمه اسحاق استناد کرده اند، نشان مى دهد که سخن ابن ندیم پایه درستى نداشته است. طوسى تحریر دیگری از این کتاب تدوین کرده است.
7. النبات. این اثر که تألیف آن به ارسطو نسبت داده مى شد، در حقیقت شرح نیکلای دمشقى بر یک کتاب مجعول منسوب به ارسطوست. متن اصلى اثر و نیز شرح نیکلای دمشقى بر آن، از میان رفته اند و ترجمه عربى اسحاق با ویرایش ثابت بن قره کهن ترین نسخه ای است که از این اثر باقى مانده است. در سده 13م از روی نسخه عربى اسحاق، یک ترجمه لاتینى فراهم آمد. این ترجمه انتشاری گسترده یافت و در تألیف کتابهایى در زمینه گیاه شناسى مورد استفاده واقع شد. اندکى بعد همین نسخه لاتینى به یونانى ترجمه شد که تا مدتها آن را نسخه اصلى مى پنداشتند. ترجمه عبری این اثر نیز از روی ترجمه عربى اسحاق صورت گرفته است. متن عربى این اثر به کوشش بدوی در 1954م، همراه کتاب فى النفس در قاهره منتشر شد.
8. حجج ابرقلس فى قدم العالم.
9. مسائل فرقلیس فى الاشیاء الطبیعیة. متن عربى دو اثر یاد شده - که اصل یونانى آنها از میان رفته - در 1955م ضمن مجموعه ای با عنوان الافلاطونیة المحدثة عند العرب به کوشش بدوی در قاهره انتشار یافته است.
10. مقالة الاسکندر الافرودیسى فى العقل.
11. مقالة الاسکندر الافرودیسى فى ان الهیولى غیر الجنس. متن عربى این مقاله و مقاله پیشین که اصل یونانى آنها از میان رفته، در 1972م ضمن مجموعه ای با عنوان شروح على ارسطو مفقودة فى الیونانیة در بیروت چاپ شده است.
12. کتاب فى مراتب قرائة کتب جالینوس. اسحاق به خواهش بختیشوع این اثر را به سریانى ترجمه کرد و پدرش از سریانى به عربى درآورد. متن عربى آن در 1981م به کوشش بدوی در مجموعه ای با عنوان دراسات و نصوص فى الفلسفة و العلوم عند العرب در بیروت چاپ شده است.
13. شرح تمیستیوس بر علم الحیوان ارسطو. این اثر شامل 19 کتاب است و اصل یونانى آن از میان رفته است. یک نسخه خطى ترجمه عربى اسحاق از آن در تاشکند نگهداری مى شود.

د - تألیفات:
1. «تاریخ الاطباء و الفلاسفة»، رساله کوچکى است که اسحاق آن را به خواهش قاسم بن عبیدالله وزیر معتضد عباسى نوشته و در آن مختصری از آگاهیهای متعارف آن روزگار را درباره تاریخ پزشکى کهن به دست داده است. وی در این اثر، از تاریخچه ای که یحیى نحوی درباره پزشکان نوشته بود، استفاده کرده، و به سخن خود، نادرستیهای آن را نیز زدوده است. این اثر در 1955م همراه طبقات الاطباء ابن جلجل چاپ شده است.
2. الادویة المفردة.
3. معرفة. یک نسخه خطى از این اثر در کتابخانه مرکز موجود است.
4. مقالة فى الاشیاء التى تعید الصحة و الحفظ و تمنع من النسیان. در برخى منابع از این اثر با عنوان الرساله الشافیة فى ادویة النسیان یاد شده است.
5. التریاق. رازی در الحاوی از این اثر نقل قول کرده است.
6. الادویة الموجودة بکل مکان.
7. الکناش اللطیف.
8. الزیج. محمد بن ابى بکر فارسى در الزیج الممتحن المظفری از این اثر یاد می کند.
...


Sources :

  1. غلامحسین مصاحب- دائرةالمعارف بزرگ فارسی

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/28131