انجیل های چهارگانه و حضرت مسیح در آنها

حضرت مسیح در کتب یهودیان
با اینکه یهودیان برای تاریخ ملی و ضبط حوادثی که در طول تاریخ زندگیشان رخ می دهد اهمیت زیادی قایل بوده و هستند، با این وصف ذکری از حضرت عیسی (ع) و کیفیت ولادت و ظهور و روش زندگی و معجزاتی که خدا به دست او ظاهر فرمود، در کتاب هایشان دیده نمی شود. حال، چه امری موجب شده که این داستان برایشان مخفی بماند، یا خودشان آن را مخفی می سازند، معلوم نیست. قرآن شریف درباره یهودیان می فرماید: «ایشان درباره ولادت عیسی به مریم تهمت زدند و نیز مدعی عیسی شدند.» (نساء/ 157)
آیا مدرک این ادعایشان داستانی بوده که بدون استناد به کتابی آن را نقل می کرده اند (چنانکه سایر ملت ها داستان های واقعی و افسانه ای زیادی دارند و مادامی که مدرک صحیح و قابل اعتمادی نداشته باشد معتبر شناخته نمی شود.) یا آنکه از مسیحیان مکرر نام عیسی و ولادت و ظهور او را شنیده بودند، پس به مریم تهمت زدند و مدعی قتل عیسی شدند؟ راهی برای یافتن پاسخ روشنی وجود ندارد، جز اینکه قرآن شریف فقط ادعای قتل مسیح «نه دار زدن او» را صریحا به ایشان نسبت داده و یادآور می شود که آنان دچار شک و تردید بوده اند و اختلافی در این مطلب موجود است. اما مسیحیان آنچه را درباره مسیح و انجیل و بشارت قایلند، سندش عهد جدید، یعنی انجیل متی و مرقس و لوقا و یوحنا و رساله اعمال رسولان و رساله های دیگری از پولس و پطرس و یعقوب و یوحنا و یهودا می باشد و اعتبار همه بستگی به اعتبار انجیل ها دارد، بنابراین به بحث درباره آنها می پردازیم.

نویسندگان انجیل های چهارگانه
1- انجیل متی: انجیل متی که از نظر تصنیف و انتشار قدیمی ترین اناجیل است، تاریخ تصنیف آن از بعضی سال 38 میلادی و دیگران بین 50 تا 60 میلادی (قاموس کتاب مقدس) دانسته اند، پس به طور مسلم بعد از زمان حضرت عیسی (ع) تالیف شده است. و محققین برآنند که اصل آن به زبان عبری بوده و بعد به یونانی و سایر زبان ها ترجمه شده است. ولی اصل نسخه عبری اش در دست نبوده و حال ترجمه و مترجم آن نیز معلوم نیست. (کتاب میزان الحق، در کتاب "قاموس کتاب مقدس" نیز با تردید به این مطلب اعتراف کرده است)
2- انجیل مرقس: مرقس مولف یکی دیگر از اناجیل، شاگرد پطرس بوده و خودش از حواریون نبوده است و گفته اند که تالیف انجیل به اشاره و امر استادش بوده است. وی قایل به الوهیت حضرت مسیح نبود و از این رو بعضی از مسیحیان درباره او گفته اند که انجیلش را برای عشایر و اهل دهات نوشته و مسیح را به عنوان پیامبر و رساننده احکام خدا معرفی کرده است. در کتاب «قاموس کتاب مقدس» گوید: صریح آنچه به تواتر از گذشتگان نقل شده، این است که مرقس انجیلش را در «رومیه» نوشت و بعد از وفات پطرس و پولس منتشر شد، ولی چندان اعتباری ندارد، زیرا از ظاهر آن چنین بر می آید که آن را برای اهل قبایل و دهاتی ها نوشته نه برای شهرنشینان و مخصوصا شهر «رومیه» دقت شود. در هر صورت تاریخ نوشتن انجیل مرقس سال 61 میلادی می باشد.
3- انجیل لوقا: لوقا مولف یکی دیگر از انجیل ها، نه از حواریین بود و نه حضرت مسیح را ملاقات کرده بود. وی مسیحیت را از پولس فرا گرفت و پولس یهودی متعصبی بود که پیروان عیسی را بسیار آزار می داد، روزی ناگهان ادعا که حالت صرعی برای او دست داده و در آن حال حضرت عیسی او را لمس کرده و او را از آزار پیروانش منع فرموده و او به آن حضرت ایمان آورده و از طرف مسیح برای بشارت دادن به انجیل آمده است. همین پولس است که پایه های مسیحیت کنونی را استوار کرد و اساس تعلیم خود را بر این نهاد که تنها ایمان به مسیح بدون انجام هیچ کار نیکی برای نجات بشر کافی است و خوردن مردار و گوشت خوک را مباح شمرد! و ختنه و بسیاری از دستورات دیگر تورات را ممنوع دانست. انجیل لوقا بعد از انجیل مرقس و پس از مرگ پولس و پطرس نوشته شده و گروهی تصریح کرده اند که این انجیل کتاب الهامی نیست و جملاتی که در اول آن واقع شده بر این معنی دلالت دارد.
4- انجیل یوحنا: یوحنا مولف انجیل چهارم، به عقیده بسیاری از مسیحیان پسر زیدی صیاد و یکی از شاگردان دوازده گانه «حواریون» مسیح و مورد علاقه شدید آن حضرت بوده است. گویند: چون «شرینطوس» و «ابیسون» و پیروانشان معتقد بودند که عیسی آفریده خدا بوده و وجودش بر وجود مادرش تقدم نداشته است، اسقف های آسیا و جز ایشان در سال 96 میلادی نزد یوحنا رفتند و از او درخواست کردند که آنچه را دیگران در انجیل ها ننوشته اند بنویسد و به بیان ویژه ای لاهوت مسیح را توضیح دهد و او نتوانست درخواست آنان را رد کند. (در قصص الانبیا از کتاب جرجس زدین فتوحی لبنانی نقل کرده است.)
در تاریخ نوشتن انجیل یوحنا اختلاف است که آیا در سال 65 و یا 98 میلادی بوده، ولی گروهی دیگر مولف آن را یوحنای حواری نمی دانند. بعضی از این گروه آن را تالیف یکی از شاگردان مدرسه اسکندریه (از کتاب «کاتلک هرالد» نقل شده و در قاموس کتاب مقدس «ماده یوحنا» به آن اشاره شده است) دانسته و بعضی دیگر آن و سایر رسایل یوحنا را تالیف یکی از مسیحیان قرن دوم میلادی می دانند که برای جلب اعتماد مردم آن را به یوحنا نسبت داده و بعضی دیگر برآنند که اصل انجیل یوحنا دارای بیست باب بوده و بعد از مرگ وی کلیسای «افاس» باب بیست و یکم را بر آن افزوده است.

حضرت مسیح در انجیل متی
این است حال انجیل های چهارگانه که طریق آنها به هفت نفر می رسد (متی، مرقس، لوقا، یوحنا، پطرس، پولس، یهودا) و اعتماد نهایی ایشان بر انجیل های چهارگانه است که به انجیل متی منتهی می شود، همان انجیلی که قدیمی ترین اناجیل است و چنانکه گفتیم اصل آن عبرانی بوده و فعلا در دست نیست و معلوم نیست که چه کسی آن را ترجمه کرده و پایه تعلیم اصل بر رسالت و پیامبری عیسی بوده یا بر خدایی او؟! انجیل فعلی می گوید: در بنی اسراییل مردی به نام عیسی پسر یوسف نجار ظهور کرد و مردم را به سوی خدا دعوت نمود، وی مدعی بود که پسر خدا است، و بدون داشتن پدری از جنس بشر به وجود آمده است، و پدرش او را فرستاده که عوض گناهان مردم دار زده و کشته شود. او مرده را زنده کرد و کور مادرزاد و مبتلا به مرض پیسی را بهبود بخشید و دیوانگان را با بیرون کردن جن از بدن ایشان شفا داد. عیسی دوازده شاگرد داشت که یکی از آنها متی بود و به ایشان برکت داد و آنان را برای دعوت مردم و تبلیغ مسیحیت فرستاد.
این خلاصه اساس مسیحیتی است که شرق و غرب عالم را فرا گرفته و چنانکه ملاحظه می فرمایید اساس آن بیش از خبر واحدی نیست، آن هم از کسی که نه نامش معلوم است (منظور نام مترجم انجیل متی است) و نه احوال و مشخصاتش!

اظهار نظرهای متفاوت درباره حضرت مسیح (ع)
این سستی شگفت آور در اصل داستان، بعضی از نویسندگان اروپایی را بر آن داشته که بگویند: اساسا مسیح یک موجود خیالی است که دست انقلابات دینی به نفع یا علیه حکومت های وقت او را به وجود آورده است! و موید آن، موضوع خرافی دیگری است که از هر جهت، با آن شباهت کامل دارد و آن موضوع «کرشنا» است که بت پرستان قدیم هند او را پسر خدا می دانسته اند که از عالم لاهوت تنزل کرده تا در این جهان به دار آویخته شود و بدین وسیله جان خود را فدای مردم سازد و ایشان را از گناهان نجات بخشد.
گروهی دیگر از اهل بحث و انتقاد را بر آن داشته که معتقد شوند به اینکه دو نفر به نام مسیح بوده اند که بیش از پانصد سال بین ایشان فاصله بوده و تاریخ میلادی معروف، با میلاد هیچ کدام از آنها موافق نیست، بلکه مسیح اول بیش از دویست و پنجاه سال قبل از مبدا این تاریخ به دنیا آمده و در حدود شصت سال زندگی کرده و بدون دار زدن از دنیا رفته است. و مسیح دوم بیش از دویست و نود سال بعد از مبدا این تاریخ تولد یافته و در حدود سی و سه سال زندگی کرده و به دار آویخته شده است.  ناگفته نماند که اجمالا منطبق نبودن مبدا تاریخ میلادی با میلاد مسیح برای مسیحیان قابل انکار نیست. (مراجعه شود به قاموس کتاب مقدس) علاوه بر آنچه گفته شد مطالب تردید آور دیگری نیز هست؛ از جمله آن که در دو قرن اول میلادی انجیل های زیادی نوشته شده که شماره آنها را به یکصد و چند عدد رسانده اند و انجیل های چهارگانه از جمله آنها بوده است، بعدها کلیسا سایر اناجیل را تحریم کرد و این چهار انجیل را که موافق تعالیم کلیسا بود قانونی شناخت، از جمله انجیل های متروک یکی انجیل «برنابا» است که چند سال قبل نسخه ای از آن به دست آمد به زبان عربی و سپس به فارسی ترجمه شد. آنچه در این انجیل از داستان حضرت عیسی (ع) ذکر شده موافق قرآن شریف است.


Sources :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- معنویت تشیع- صفحه 226 -230

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/28999