طرح چند پرسش و پاسخ در مسأله شفاعت

شفاعت در اسلام مفهومی کاملا متفاوت با آنچه در میان توده مردم است دارد، و اشتباه این دو با یکدیگر سرچشمه اصلی بسیاری از اشکالات و اشتباهاتی است که در این مسأله رخ داده، و در حقیقت پاسخ غالب این اشکالات در همان تحلیل مفهوم واقعی شفاعت اسلامی نهفته شده است، با این اشاره اجمالی به شرح این ایرادات  و پاسخ آنها باز می گردیم:

الف: آیا شفاعت تشویق به گناه نیست؟!.
آیا امید به شفاعت و تکیه برآن سبب نمی شود که گروهی از مردم آن را چراغ سبز برای ارتکاب گناهان تلقی کنند، و به این امید که شافعان روز جزا آنها را از عذاب الهی رهائی می بخشند، تن به انواع گناهان کبیره دهند، و خیال خود را از تهدیدات الهی به عذاب راحت سازند؟ یا به تعبیر دیگر: مجازاتهای قیامت ضمانت اجرائی برای ترک تخلف از قوانین الهی است، آیا شفاعت این ضمانت اجرائی را در هم نمی شکند؟

پاسخ: شفاعت به مفهوم قرآنی نه تنها تشویق به گناه نمی کند، بلکه یک عامل بازدارنده قوی است، زیرا سبب می شود که افراد آلوده در هر مرحله ای که هستند، متوقف شوند و در مسیر گناه پیشروی نکنند، بلکه تدریجا بازگردند. و به تعبیر دیگر شفاعت اسلامی مولود نوعی رابطه میان شفاعت کننده (اولیاء الله یا قرآن یا مانند آن) و شفاعت شونده است، و منوط به اذن الهی است که آن هم نیاز به زمینه های الهی دارد، بنابراین امید شفاعت به انسان می گوید: باید رابطه خود را با اولیاء الله از نظر ایمان و عمل برقرار سازی و زمینه رضای الهی را فراهم کنی تا در آن روز سخت آبروئی برای شفاعت نزد آنان داشته باشی. لذا امید شفاعت هم یک عامل بازدارنده از گناه است و  هم عاملی برای دعوت به تجدید نظر در گذشته های تاریک. این نکته نیز گفتنی است که هیچکس تضمینی درباره شفاعت از هیچیک از اولیاء الله نگرفته است، و هیچ گنهکاری نمی توانتد مطمئن به شفاعت باشد، بلکه این مسأله فقط به صورت یک امید و یک احتمال است، آن هم با شرائطی که در بالا گفته شد، بنابراین هرگز باعث بر تجری برگناه نخواهد شد.

ب- شفاعت برای کیست؟
آیا برای افراد نادم و پشیمان از گناه است، آنها که نیاز به شفاعت ندارند، زیرا توبه همان ندامت است و مایه نجات آنها است، و با وجود توبه چه نیازی به شفاعت؟ و اگر درباره کسانی است که از گناه پشیمان نیستند بلکه در مقابل آن جسور و بی پروا هستند، چنین کسانی لایق شفاعت نیستند و مصداق «من ارتضی» در آیه 28 انبیاء نخواهد بود.

پاسخ: «اولا» توبه شرایطی دارد چه بسا انسان موفق به انجام شرائط آن نشود، زیرا در چندین آیه از قرآن مجید شرط توبه اصلاح گذشته بیان شده، یعنی کسی که سالیان دراز مرتکب گناهی شود و بعد نادم گردد و از در توبه در آید باید خطاهای گذشته را هر چند حق الله بوده با اعمال نیک خود جبران کند، و اگر حق الناس بوده همه را تا آخر بپردازد، بنابراین «توبه» برخلاف آنچه تصور می شود تنها ندامت نیست. چه بسا خطاکارانی که موفق به این جبران و اصلاح نمی شوند، درحالی که ندامت و پشیمانی سراسر وجود آنها را فرا گرفته، اگر به شفاعت  دل نبندند از آمرزش الهی مأیوس شده، و این یأس آنها را غرق گناه بیشتر می کند. «ثانیا» ممکن است کسی به گناهی آلوده باشد، و هنوز توفیق توبه و ندامت برای او حاصل نشده باشد، اگر احساس کند که امکان دارد در قیامت شفیعان دست او را بگیرند، به شرط اینکه گناهان دیگر را ترک کند و یا کارهای خیر و مثبتی انجام دهد همین معنا لااقل سبب تشویق او به ترک گناهان دیگر و انجام اعمال خیر خواهد شد.

ج- آیا شفاعت به عدل الهی سازگار است؟
چگونه ممکن است عده ای گنهکار شبیه با هم وجود داشته باشند، جمعی در پرتو شفاعت از مجازات الهی رهائی یابند، و گروهی گرفتار مجازات شوند؟ آیا این تبعیض مخالف با عدل پروردگار نیست؟ گاه این مطلب به صورت دیگری مطرح می گردد و گفته می شود اگر مجازات الهی نسبت به گنهکاران عدالت است، پس تقاضای شفاعت از سوی اولیاء الله، تقاضای متوقف ساختن اجرای عدالت می باشد؟ و اگر موافق با اصل عدالت نیست که از آغاز نباید چنین مجازاتی صورت گیرد.

پاسخ: «اولا» شفاعت بدون زمینه مناسب انجام نمی گیرد، هرکس لایق آن باشد مشمول شفاعت می شود، و هرکس نباشد از آن برکنار خواهد بود، بنابراین  هیچگونه تبعیض انجام نمی گیرد. «ثانیا» مجازات گنهکار عین عدالت است، اما پذیرش شفاعت نوعی تفضل می باشد، تفضلی که از یک سو به خاطر زمینه های مناسب «شفاعت شونده»، و از سوی دیگر به خاطر آبرو و احترام و اعمال صالح شفاعت کننده است.

د: آیا شفاعت با خواست خدا متضاد نیست؟
گاه تصور می شود که شفاعت کننده در حقیقت جلو اراده حاکم عادل را می گیرد، و کسی را که او اراده کرده مجازات کند، از مجازات می رهاند، و این در مورد خداوند نمی تواند قابل قبول باشد. ولی این اشتباه نیز از آنجا ناشی می شود که شفاعت مورد بحث قرآن را با شفاعت معمول در برابر جباران و حکام ستمگر یکسان دانسته اند، در آنها صاحبان نفوذ سعی می کنند گنهکارانی که با آنها رابطه دارند، برخلاف ضوابط، از مجازات مصون دارند، پادشاه و سلطان و امیر نیز به خاطر نیازی که به صاحبان نفوذ دارد، ناچار می شود شفاعت آنها را بپذیرد و گاه برخلاف میل خود از مجازاتهای  گناهکار چشم بپوشد. ولی این مسائل در مورد خداوند و شفاعت در پیشگاه او صادق نیست. در اینجا شفاعت رنگ دیگری  به خود می گیرد، اولیاء الله به اجازه و اذن خداوند برای کسانی که گناهانشان زیاد سنگین نیست، و در مقابل آن گناهان، اعمال شایسته ای نیز دارند، به شفاعت برمی خیزند. اعلام این مطلب در واقع برنامه ای است برای تربیت نفوس و پاک ساختن دلها.

ه - مجازاتهای قیامت در اثر تکوینی اعمال است، چگونه با شفاعت قابل دفع است؟
این نیز یکی دیگر از اشکالاتی است که در این بحث به نظر می رسد که شفاعت تنها در مورد مجازاتهای قرار دادی و تشریعی به درد می خورد و «شفاعت کننده» سبب شود که اجرای حکم در مورد «شفاعت شونده» متوقف گردد، ولی وقتی قبول کنیم مجازاتهای قیامت غالبا اثر وضعی و طبیعی اعمال است مانند تاثیر سم در کشتن انسان، این اثر چیزی نیست که با شفاعت قابل تغییر باشد.

پاسخ: با توجه  به اینکه شفاعت دو گونه است تکوینی و تشریعی، جواب این سوال نیز به خوبی روشن می شود زیرا اگر مجازاتها جنبه تکوینی داشته باشد اولیاء الله به عنوان یک وجود قوی و برتر در کنار «شفاعت شونده» قرار گرفته، و استعداد ناقص او را با امدادهای معنوی خود به تکامل می رسانند، و در نتیجه بر آثار تکوینی گناه غلبه می کنند همان گونه که خورشید گیاهان لایق را پرورش می دهد و از آفات می رهاند، و اگر قراردادی باشد یا تقاضای شفاعت از پیشگاه خدوند برای افرای که لیاقت آن را دارند آمرزش و مغفرت می طلبند، و در هر دو صورت مقامات معنوی آنها سبب می شود که این شفاعتها به فرمان خدا موثر گردد. همین سخن را در مورد تجسم اعمال نبز می توان تکرار کرد چرا که آن هم شبیه آثار وضعی و تکوینی عمل است (دقت کنید).

و- آیا اعتقاد به شفاعت عامل عقب افتادگی نیست؟
این توهم نیز برای بعضی پیدا شده است که اعتقاد به شفاعت سبب می شود که افراد بر عمل خود تکیه نکنند، و لیاقت استعداد خویش را به مرحله ظهو و بروز نرسانند.

پاسخ: این تعبیر نیزنشان می دهد که ذهنیت ایراد کنندگان همان ذهنیتی است که افراد عادی درباره شفاعت و مفهوم دنیوی آن دارند، درحالی که شفاعت به مفهوم قرآنی و اسلامی نه تنها عامل عقب ماندگی نیست، بلکه دعوت موثری برای  اصلاح و ترک گناه، و جبران گذشته، و امید به آینده، و حرکت به سوی نیکیها و پاکیها است.


Sources :

  1. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- از صفحه 530 تا 535

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/400527